نام کتاب: چرخ زمان
نویسنده:رابرت جردن
این نقد پس از مطالعه هر ۱۱ جلد نوشته میشود؛
آخرین جلدی که در زمان نوشتن این نقد منتشر شده است، خنجر رویاها میباشد. در پایان این مجموعه احساس میکردم از درون خالی و پوچم. هرچند خیلی قبلتر و در طول داستان هم میدانستم اینطور خواهد شد.
اما این توضیحات رو با شرح مختصری از خوبیها و بدیهای کتاب به زعم خود اعلام میدارم:
نکات مثبت؛
نخست؛
پوئنهای مثبت زیادی درباره این مجموعه وجود دارد، یکی از آنها توضیحات منطقی و عملکرد قابل پذیرش جادو در دنیای کتاب است. همهی نکات خیلی خوب مثل قطعات پازل کنار هم قرار میگیرند و درهم چفت میشوند. این چیزیست که در کمتر کتابهایی با ژانر رئال/جادویی مشاهده میشود.
اصولا در اکثر این مدل کتابها به راحتی میتوانید حفرهها و خللهای داستان را پیدا کرده و روی آنها انگشت بگذارید و برایتان سوال شود چرا اینطور شد و آنطور نشد؟ اما رابرت جردن دنیایی خلق کرده که تقریبا قوانین جادو در آن به اندازهی قوانین فیزیک قابا توجیه و پذیرفتنی است.
دوم؛
شخصیتهای فوقالعادهی زیادی در داستان وجود دارد، با احتساب شخصیتهای اولیه و ثانویه نزدیک به ۲۵ تا میشوند که هریک داستان و سیری برای زندگی خود دارند که گاه این مسیرشان را باهم و گاه به تنهایی طی میکنند.
این باعث میشود زوایای دید بسیاری بع داستان وارد شود. بدین شیوه شاید کسی پیدا شود که از یکسری از کارکترها بدش بیاید ولی از آنجا که کارکتر ها متنوع و با هم متفاوتاند کسی پیدا نمیشود که از تمام آنها بدش بیاید.
سوم؛
توصیف فضای داستان بقدری خوب و متقاعد کننده بود که خواننده خود را در صحنه میدید.
نقاط ضعف:
نخست؛
هرچند مجموعه کاری بسیار قوی است، اما به نوبهی خود نقاط ضعف اندگی هم دارد، میتوان گفت چند جلد نخست مجموعه تقریبا بیعیب و نقصاند، به عبارت دیگر همان چند جلدی که خواننده به ادامهی داستان ترغیب و به قلاب میکشدش. اما در ادامه جردن کمی درجا میزند، فصلهای زیادی را به شک و افکار شخصیتها اختصاص میدهد، درحالی مضمون تمام آن فصل این است که آیا شخصیت بنطرش باید از این اتاق به آن اتاق برود یا نه!
با اینکه در چند جلدِ قبل توصیفات نقاط قوت مجموعه محسوب میشد اما از جایی به بعد در ادامه چون لنگری برای پیشرفت مجموعه محسوب میشوند. تا جایی که طبق آماری که گرفتم بسیاری از خوانندگان توصیفات داستان را تند تند رد میکردند تا به اصل محتوای آن فصل برسند.
دوم؛
شخصیتهای بسیاری در داستان اورده شده که نه کار خاصی میکنند و نه اهمیتی برای سیر اصلی داستان دارند و عملا داستانشان تنها یکی چند صفحه بیشتر مهمان مجموعه نیست.
تقریبا تمام کتابها چنین شخصیتهایی را دارند اما دیگر نه اینقدر که خواننده هربار و هربار با شخصیت جدیدی به این شکل آشنا شود و از انجا که در ابتدای سناریو ما نمیدانیم آیا این شخصیت جدید نقشی در داستان اصلی دارد یا خیر نمیتوانیم آن را رد کنیم و از آن بگذریم.
آنقدر که حتی برخی کتابها هیچگونه اثری از شخصیتهای اصلی دیده نمیشود، این نشان میدهد جرد در آن دورهها میخواسته تغییرات اصلی و بزرگی وارد داستان کند و برای همین نیاز داشته داستان کش پیدا کند و طولانی شود. هرچند تقریبا در تمام کتاب هرچند کم اما یکمقداری از داستان اصلی هم وجود داشت.
مثلا در جلد دهم من تقریبا مجبور شدم بخش اعظم کتاب را رد کنم تا به محتوای اصلی برسم. هرچند ممکن است بعضی خوانندگان باشند که از خواندن این قسمتها لذت میبرند.
مخلص کلام؛
آنقدر کتاب گیرا و از نظر ساختاری و پیکره قدرتمند است که نخواهید توانست آن را زمین بگذارید. البته به استثنای یکی دو استثنایی که عرض کردم، من لین کتاب را به شما پیشنهاد و توصیه میکنم.!
امیدوارم از خواندن آن لذت ببرید.
- حوادث منطقی و قابل پذیرش
- شخصیت پذیری قوی
- توصیف های گیرا
- در جا زدن شخصیت اصلی در چند جلد پایانی
- توصیف های اضافه در جلدهای پایانی که کتاب را خسته کننده میکند
- زیادی شخصیتها که بعضی از آنها در روند داستان تاثیری ندارند
جزئیات پست
- تاریخ انتشار پست: 1397/10/13
- دسته بندی:
- دیدگاه ها: 2
- نویسنده پست: proti
- بازدیدها: 1.9K
- برچسبها: چرخ زمان, رابرت جردن, نقد چرخ زمان
- لینک کوتاه: https://bkpr.ir/11050
با سلام اگه می شه دانلود جلد یک این مجموعه را بگذارید.
با سپاس
ممنون ی نقد کامل و بدون لو دادن داستان کم پیدا میشه.حتما در آینده میخونمش فقط ترتیب خاصی نداره این مجموعه؟؟