سلام
اینجا درباره ی رمان دیوید گمل صحبت می شه.
چکیده.
آواتارها فناناپذير بودند و مانند پادشاهان زندگى ميكردند. اگر چه امپراطورى آنها در حال زوال بود. فناناپذيرى آنان توسط بلورهايى جادويى تضمين ميشد. كريستال هايى كه نفوذ و قدرتشان اكنون در اثر قدرت سيل عظيم و دوران يخبندان غريبى رو به تحليل ميرفت. اما هنگامى كه دو ماه در آسمان ظاهر شدند و سپاهيان سنگدل ملكه بلورين به سراسر سرزمين حمله كرده و انهدام و هراس را با خود به ارمغان آوردند. آواتارها با افراد تحت سلطه خود متحد شدند تا جهان خود را حفظ كنند. در همان حين كه شهرها با ويرانى قريب الوقوع روبرو مي*شدند، سه قهرمان ظاهر شدند. تالابان جنگجويى دل مشغول فاجعه، مرد قبيله اسرارآميزى كه در جستجوى عشق گمشده*اش بود و آنو، تك مقدس، خالق زمان، و هنگامى كه به نظر ميرسيد همه سردرگم شده اند، دو نفر ديگر وارد صحنه شدند، سوفاريتا دختر كشاورزى كه الهام بخش اسطوره ميشد.
ممنون كتاب خيلي قشنگيه ولي يكم جو نا اميد كننده داره . البته بيشتر كتاب هاي ديويد گمل همين جوريه
باهات موافقم.
به خاطر همین من هیچ وقت نتونستم که با خوندن کتاباش غافلگیر نشم.
آدم محو داستان میشه یک دفعه ای داستان به هم می ریزه.
من که نمی تونم تحمل کنم!((119))