Header Background day #11
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

یک داستان واقعی

17 ارسال‌
9 کاربران
1 Reactions
1,370 نمایش‌
khdragon
(@khdragon)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 325
شروع کننده موضوع  

این داستان واقعی است...

بچه ها تورو خدا به اشتراک بزارید بلکه یه نفر عبرت بگیره

>

پسره به دختری که تازه باهاش دوستشده بود میگه :

امروز وقت داری بیای خونمون؟

...دختره : مامانم نمیذاره با چه بهونه ای بیام؟

پسره : بگو میخوام برم استخر...

دختره اومد خونه دوست پسرش

پسره : تو که اومدی استخر مثلا باید موهات خیس باشن،برو تو حموم موهاتو خیس کن!

وقتی دختره میره حموم،پسره به دوستاش زنگ میزنه...

پسره و دوستاش یکی یکی...

این آخری که رفت حموم ، نه 1ساعت نه2 ساعت ، موند تو حموم...

دیدن این دیر

کرد ، رفتن حمومو یهو دیدن دختره و پسره رگ دستشونو باهم زدند و گوشه حموم افتادن و روی دیوار حموم نوشته :

نامردا خواهرم بود...


   
azam واکنش نشان داد
نقل‌قول
hossein.ghazy2
(@hossein-ghazy2)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 543
 

آره خیلی خوب بود. نفهمای عزیز بفهمن.


   
پاسخنقل‌قول
m_ali
(@m_ali)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 626
 

آقا یعنی انقدر درباره ی ما بد فکر کردید

خشایار جان بچه های فروم همه بچه های خوبی اند و اینطور.... عوضی نیستند اینو الان کدوممون باید درس عبرت میگرفت؟


   
پاسخنقل‌قول
sat.lotfi70
(@sat-lotfi70)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 301
 

بر فرض هم که خواهر نفر آخر نبود، نفر آخر خودش حاضر شده بود با خواهر یکی دیگه این کارو بکنه.


   
پاسخنقل‌قول
m_ali
(@m_ali)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 626
 

کلا این رو نباید تو این فروم بگی که مثلا الان باید این وسط درس عبرت بگیریم؟

خدایی بگو!


   
پاسخنقل‌قول
khdragon
(@khdragon)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 325
شروع کننده موضوع  

ناراحت نشی محمد علی برا تو گفتم((204))((204))((204))

بعدشم اینو باید خوند تا بفهمی هرکی دعوتت کرد نری خونشون ممکن بود بلای دیگری سرش بیارن


   
پاسخنقل‌قول
hossein.ghazy2
(@hossein-ghazy2)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 543
 

شاید یه بازدید کننده اینو بخونه.


   
پاسخنقل‌قول
majidking
(@majidking)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 746
 

چ جالب دمت گرم خشی


   
پاسخنقل‌قول
sat.lotfi70
(@sat-lotfi70)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 301
 

آقا به نظرم این داستان گیر داره. آخه آدم دوستشو که داداش دوست دخترشه دعوت می کنه که بیاد خواهر خودشو.....(یعنی انقدر تعطیل بوده که نمی دونسته دوستش داداش دوست دخترشه؟! بی خیال بابا...)

منظورم اینه که به نظرم چرته...


   
پاسخنقل‌قول
khdragon
(@khdragon)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 325
شروع کننده موضوع  

این داستان چه واقعی چه الکی اصلا به ما چه چیه ولش کنید

بعدش نوشته تازه دوست شده بود هنوز نمیدونسته حتما


   
پاسخنقل‌قول
aftab
(@aftab)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 274
 

واوووو.چ داستانی!!!یاد نغمه افتادم!مطمینی واقعی بود!؟


   
پاسخنقل‌قول
daren_shan
(@daren_shan)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1134
 

ول کنید این موضوعو!

ولی

در یک کلام داستانت باید بیشتر مایه عبرت واسه دخترا و خجالت برا پسرا بشه.(البته نه بچه های ما!!!)((227))


   
پاسخنقل‌قول
hossein.ghazy2
(@hossein-ghazy2)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 543
 

خب بیایم یه نتیجه گیری ازش بکنیم.

من اولینم:

خواهرمون رو چهار چشمی بپایم.


   
پاسخنقل‌قول
khdragon
(@khdragon)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 325
شروع کننده موضوع  

من که خواهر ندارم بخام بپامش


   
پاسخنقل‌قول
sasanhosn
(@sasanhosn)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 459
 

داستانی تخیلی و غیر واقعی و مضامین اخلاقی وعبرتی

سکوت سکوت سکوت


   
پاسخنقل‌قول
صفحه 1 / 2
اشتراک: