Header Background day #05
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

مرد و خدا

1 ارسال‌
1 کاربران
2 Reactions
1,517 نمایش‌
sat.lotfi70
(@sat-lotfi70)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 301
شروع کننده موضوع  

بر پهنه‌ی دشتی وسیع در نور طلایی یک عصر پاییزی

زیر آسمانی شناور بر ابرهای خاکستری

مردی تنها فریاد می‌زند

فقط اوست و شاخه‌های مرتجع و چشمه‌های یخ و سنگ‌های صیقل‌خورده و چمن‌های خیس و آفتاب نارنجی

و مرد می‌گوید که دیگر تاب بار خود را ندارد

از سرگشتگی خود تعریف می‌کند

و از اینکه نمی‌فهمد چرا نمی‌تواند لبخند بزند

و خدا جوابش را می‌دهد:

تو نیامده‌ای تا به رستگاری برسی

فقط باش

همچون برگ، همچون خاک

فریاد بزن ولی چیزی نخواه

دل‌شکسته باش ولی طلبکار نه

همچون رود، همچون ماه


   
Azi و momo jon واکنش نشان دادند
نقل‌قول
اشتراک: