دیونگی چیز جالبه ای هست
همه ی مردم از آن می ترسند، ولی فقط دیونه ها هستند که هیچ ترسی از آن ندارند چون دیونگی رو یه اختلال توی نرون های مغز نمی بیند،بلکه پدیده ای که افرادی آن را قبول می کنند و دیدی دیگر به زندگی پیدا می کنند.
همه ی ما میدونیم که افراد عقیده و دیدگاه های متفاوتی دارند. ولی وقتی دنیا یک عقیده ی عالی یا منطقی می شنود آن را دیوانه خطاب میکند
دیوانه ها افرادی نیستند که لخت در خیابان ها می گردند و آنقدر به این و آن بد و بیرا می گویند تا لقب *دیوانه * بر رویشان بگزارند
آن ها دیوانه نیستن بلکه آدم های احمقی هستند که دوست دارن لقب های مختلف بهشان بدهند .
خب سلام خوش اومدی به پیشتاز
موضوع و ایده ی متنت قشنگه. جمله بندیات جای کار زیاد داره ولی با تمرین حل میشه. جمله ی آخر "آن ها دیوانه نیستن بلکه آدم های ..." کاملا مفهومی که مد نظر داری رو منتقل نمی کنه. تا حدی حتی مفهوم مقابلش رو منتقل می کنه. ایده توی داستان نوشتن خیلی مهمه. پایه ی کاره. ولی شرط لازمه نه کافی. یعنی با شیوه ی درست نگارشه که به کمال میرسه. از خلاقیت و دایره ی کلماتت بیشتر استفاده کن. اجازه بده هرچیزی تو ذهنت میاد رو کاغذ بیاد بعد بهتریناشو برگزین (انتخاب کن ) سخن آخر هم من باب اینکه منطق زائیده ی شرایط و ضوابط محیط و افراد پیرامونمونه و اونچه که مستقل از محیط نباشه فاقد صلاحیت سنجشه. بنابراین هر چه بنابر "منطق" نام گذاری و لقب دهی بشه باطله. درست گفتی. شاید حتی دیوانگی (به معنایی که از تفاوت با دیگران و نه آسیب زدن به خود و دیگری بدون اختیار مشتق میشه) شروع راه وادی انسانیت باشه. به قول شاعر که می فرماید: یه دیوونه یه سنگ میندازه تو چاه صد تا عاقل نمی تونن درش بیارن /
@sinaGhf 105691 گفته:
خب سلام خوش اومدی به پیشتاز
موضوع و ایده ی متنت قشنگه. جمله بندیات جای کار زیاد داره ولی با تمرین حل میشه. جمله ی آخر "آن ها دیوانه نیستن بلکه آدم های ..." کاملا مفهومی که مد نظر داری رو منتقل نمی کنه. تا حدی حتی مفهوم مقابلش رو منتقل می کنه. ایده توی داستان نوشتن خیلی مهمه. پایه ی کاره. ولی شرط لازمه نه کافی. یعنی با شیوه ی درست نگارشه که به کمال میرسه. از خلاقیت و دایره ی کلماتت بیشتر استفاده کن. اجازه بده هرچیزی تو ذهنت میاد رو کاغذ بیاد بعد بهتریناشو برگزین (انتخاب کن ) سخن آخر هم من باب اینکه منطق زائیده ی شرایط و ضوابط محیط و افراد پیرامونمونه و اونچه که مستقل از محیط نباشه فاقد صلاحیت سنجشه. بنابراین هر چه بنابر "منطق" نام گذاری و لقب دهی بشه باطله. درست گفتی. شاید حتی دیوانگی (به معنایی که از تفاوت با دیگران و نه آسیب زدن به خود و دیگری بدون اختیار مشتق میشه) شروع راه وادی انسانیت باشه. به قول شاعر که می فرماید: یه دیوونه یه سنگ میندازه تو چاه صد تا عاقل نمی تونن درش بیارن /
Thanx بسیار
ام...چیشده!؟
متن سرکش پر طرفدار هست و نه تا این حد بی معنا...
غلط نگارشی همون اول اذیت میکرد:"
خود متن خوب بود،به هرحال یه نظره
منتها از نظر من اون طور که باید از انسجام کافی برخوردار نبود..و حرفی که میخواست بزنه رو هم خیلی...قبول نداشتم.
البته خوب نوشته بودی و شایسته ی تقدیره
تا انتها خوب بود
ولی آخرش..
آخه: "
((119))((62))
به هرحال ممنون...بازم بنویس،امیدوارم قلمت بهتر و بهتر بشه
موفق و پیشتاز باشی.
درود
اول از همه خداقوت و ممنون که مینویسی
غلط نگارشی یه چیز عادیه و من خووم بیشتر از همه تو این مورد اشتباه می کنم. ولی اینجا به خیال خودم غلط نگارشی پیدا کردم بعد دیدم نه کسی گفته و نه خودت بعد از تودن اصلاح کردی و چند بار هم تکرار کردی... بنابراین بدینوسیله سوال میکنم که: احیانا صورت خودمونی و عامیانه ی دیوانگی، دیوونگی نیست؟ چنانچه من اشتباه میکنم و دیونگی هست لطف کنید بنده رو از این جهالت برهانید!
خب متن...راستش ازنظر من اصلا به اندازه ی کافی به موضوع نپرداخته بودی، هر چیزی مقدمه ای زمینه سازی ایی دلیلی توضیحی و... میخواد.شاید به بعضی هاشون پراخته باشی ولی کافی نبوده یعنی به حدی نبوده که مخاطب رو اماده ی پذیرش موضوع و قانعش کنه مثل اینکه بیای چند تا نظر رو بگی و بری
همین نپرداختن کافی به موضوع ها باعث شده ارتباط بین بعضی قسمت ها به اندازه ی کافی نباشه مثلا اونجا که موضوع از توضیح دیوانگی به کسایی که تو اجتماع به اونا دیوانه میگن جابا جا میشه، واضحه که موضوع مرتبطه ولی چون توضیح و اماده سازی لازم در این بین نیست در نتیجه مخاطب برای ارتباط برقرار کردن بین این دوتا اماده نیست
خب ببخشید اگه زیاد غر غر کردم
امیدوارم به نوشتن ادامه بدی، بیشتر به فکر تاثیر گذاشتن رو مخاطب و قانع کردنش باشی و کلا بهتر بنویسی
شاد و سرافراز و پیروز باشی!
چه قدر کم، قشنگ بود ولی خیلییی کم بود حالا درسته کیفیت مهمتر از کمیته ولی نه انقدر دیگه. بیشتر بنویس برامون خیلی بیشتر((77))