کتاب محفل آدمسوزان یکی از قشنگترین کتاباییه که خوندم. ژانرش معماییه. کتاب رو یکی از دوستام بهم داد. فکر نم2کردم اینقدر جذبم کنه اما طوریه که توی هر فصل یک دیدگاه جدید بهت میده. باورکنید تا زمانیکه خود نویسنده نخواد شما سر از رازش دربیارید این اتفاق نخواهد افتاد.
نویسندش "جان دیکسون کار" و کتاب توسط آقای "خسرو سمیعی" ترجمه شده اما تا اونجا که من متوجه شدم به خاطر بعضی عوامل که عمدتاً بحث فونت کتاب و البته پخش کتابه به دست خیلیا نرسیده.
اگر برای تهیش به مشکلی برخوردید یا پیداش نکردید به خودم بگید راهنماییتون میکنم.
پشت نویسی کتاب رو هم براتون میذارم:
مرگ پایان زندگی است. پروندۀ حیات بسته میشود و میشود با خیال راحت در مورد مرده قضاوت کرد. چون به گفتۀ "سارتر" کار از کار گذشته است و دیگر اتفاق تازهای نخواهد افتاد که قضاوت ما را متزلزل کند. اما میلز دسپارد چطور مرد؟ که پس از مردن و دفن شدن، در صندلی گهوارهای مینشیند و به صورتش دست میکشد؟ یا ادوراد استیونس؟ که عکس زنی را که صد سال پیش با گیوتین سرش را بریدهاند، شبیه همسرش مییابد؟ آیا همسرش همان زنی است که صد سال پیش سر از بدنش جدا شده است؟
برای این پرسشها و دهها پرسش دیگر باید پاسخ بیابیم. پس بهتر است کتاب محفل آدمسئزان را بخوانیم.
(بازم میگم این فرصت رو از دست ندید و این کتاب 200 صفحهای رو حتماً بخونید)