Header Background day #05
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

قلب شکسته

1 ارسال‌
1 کاربران
3 Reactions
1,527 نمایش‌
barankarimi1380
(@barankarimi1380)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 12
شروع کننده موضوع  

بعد کلی کلنجار رفتن با خودت،باز تصمیم می گیری بری ببینیش،کلاه و عینک و یه کاپشنی که قیافه و قد و قوارتو مخفی کنه مثلا میخوایی ناشناس بری.

بعد چند تا کوچه و خیابون رو طی کردن به دوراهی میخوری،دوراهی مغز و قلب.مغزی که میگه نرو قلبی که دیونت کرده واسه رفتن

قدم هات یکم اهسته تر میشن اما راهتو ادامه میدی.

به خیابون نزدیک خونشون میرسی،بارون شر شر میباره و قطره های بارون سیگار نصفه ی لای انگشتات رو خاموش کرده

ته همین کوچه س،پاهات شل میشن و سخته قدم زدن.یادم باشه یروز رابطه ی شل شدن پاها و این دل لعنتی رو کشف کنم

اول کوچه یه ماشین که کج پارک شده و بخاری که از کاپوتش بلند میشه و ته سیگارای کنار ماشین از انتظار نیم ساعته اش میگه

ته سیگار دیگه به بیرون پرت شد.

نور اتاقش از دور پیداس،طبقه ی سوم واحد ششم.نزدیک تر که میشی میتونی نفس هاتو بشماری و تپش قلبتو حس کنی

دو تا سایه توی پنجره س.

صدای بوق از فکر درت میاره،همون ماشین سر کوچه س.


   
saeed_mindi، python و momo jon واکنش نشان دادند
نقل‌قول
اشتراک: