سلاااام دوستان، به اولین جلسهی مترجمپروری خوش اومدین!:800179:
ترجمه سخت نیست، فقط تمرین میخواد و تجربه.
اینجا براتون هم تجربه فراهم آوردیم، و هم تمرین، و اگه شما یه کوچولو با خودتون علاقه بیارین، کار تمومه!
آممم، صدای تشویق نمیذاره صدام به اون آخریها برسه ((92))
ممنونم...
ممنون!
خب؛
این جلسات سابقاً به شکل خصوصی و فقط در پیوی یا پ.خ برگزار میشد، بعد خواستیم جهاد علمی بکنیم و اینا (و البته چند نفری هم خواستار این آموزش شدن)، این شد که حالا در خدمت شما هستیم. آخر جلسه هم به هر کس که توی کوییز دوره شرکت کنه، پکیج ویژهی افطار (دو دونه خرما بدون گردو) تعلق میگیره.
و لطفا بچههاتون رو از جلوی دست و پا جمع کنین، ممکنه دیگه پیداشون نکنین((72))
دیگه بریم سراغ آموزش جلسهی اول:
دیالوگها قسمت اعظمی از کتابها رو تشکیل میدن و در متون انگلیسی، عموماً به دو شکل آورده میشن:
1. به همراه توصیف گوینده
2. بدون توصیف و پشت سر هم
که این جلسه رو به توضیح نوع اول اختصاص میدیم.
در ترجمهی این نوع از دیالوگها، ابتدا قسمت توصیفی رو که معمولا بعد از دیالوگ یا یک تکه از اون میاد، توصیف میکنیم و نهایتا دیالوگ رو میاریم.
مثال:
"Shall I stay, lord?" Ryko asked softly.
ریکو به نرمی گفت: �ارباب، لازمه که بمونم؟�
دیدین؟!
به همین سادگی!
اول توصیف، بعد دیالوگ و تمام
البته در ترجمهی این قبیل دیالوگها، باید به یه نکتهی نگارشی هم دقت کنیم:
بلافاصله بعد از جملهی توصیفی، یک دونقطه میذاریم، فاصله میدیم، گیومه رو باز میکنیم و بدون هیچ فاصلهای، دیالوگ رو تایپ میکنیم، علائم پایان جمله رو میذاریم و گیومه رو میبندیم، تکیه میدیم و با نیش باز به نتیجهی کار چشمک میزنیم!
مثلا اینو داشته باشین:
“Well then,” Galien said. “It would seem everything is in hand.”
گالین گفت: �خب پس، به نظر میرسه همه چیز تحت کنترله.�
“Is that all you called me here for?” Guy asked with a tone of irritation.
گای با لحنی رنجیده پرسید: �فقط برای همین من رو به اینجا صدا کردین؟�
اما نهایتاً اگه میخواید خودتون رو محک بزنید، شما رو به مبارزه با پاراگراف زیر دعوت میکنم. هر سوالی در مورد ترجمهش داشتین، در کامنت بپرسین؛ در اسرع وقت پاسخ میدیم. اگر مایل بودید، ترجمهتون رو هم کامنت کنین تا نمره بدیم
این شما و این هم یه پاراگراف با محتوای امعاء و احشای قورباغه ((224))
“And the frog exploded, didn’t it?” the wizard was saying to a young man wearing a sober expression.
“Made quite a mess too, sir,” his companion offered.
“Yes, they usually do,” Arcadius said in a sympathetic tone.
دسترسی سریع به جلسات:
- جلسه اول (مکالمات بخش 1)
- جلسه دوم (مکالمات بخش2)
- جلسه سوم (بزودی...)
@mixed-nut 102783 گفته:
سلاااام دوستان، به اولین جلسهی مترجمپروری خوش اومدین!:800179:
ترجمه سخت نیست، فقط تمرین میخواد و تجربه.
اینجا براتون هم تجربه فراهم آوردیم، و هم تمرین، و اگه شما یه کوچولو با خودتون علاقه بیارین، کار تمومه!
آممم، صدای تشویق نمیذاره صدام به اون آخریها برسه ((92))
ممنونم...
ممنون!
خب؛
این جلسات سابقاً به شکل خصوصی و فقط در پیوی یا پ.خ برگزار میشد، بعد خواستیم جهاد علمی بکنیم و اینا (و البته چند نفری هم خواستار این آموزش شدن)، این شد که حالا در خدمت شما هستیم. آخر جلسه هم به هر کس که توی کوییز دوره شرکت کنه، پکیج ویژهی افطار (دو دونه خرما بدون گردو) تعلق میگیره.
و لطفا بچههاتون رو از جلوی دست و پا جمع کنین، ممکنه دیگه پیداشون نکنین((72))
دیگه بریم سراغ آموزش جلسهی اول:
مکالمات (نوع اول)دیالوگها قسمت اعظمی از کتابها رو تشکیل میدن و در متون انگلیسی، عموماً به دو شکل آورده میشن:
1. به همراه توصیف گوینده
2. بدون توصیف و پشت سر هم
که این جلسه رو به توضیح نوع اول اختصاص میدیم.
در ترجمهی این نوع از دیالوگها، ابتدا قسمت توصیفی رو که معمولا بعد از دیالوگ یا یک تکه از اون میاد، توصیف میکنیم و نهایتا دیالوگ رو میاریم.
مثال:
دیدین؟!
به همین سادگی!
اول توصیف، بعد دیالوگ و تمام
البته در ترجمهی این قبیل دیالوگها، باید به یه نکتهی نگارشی هم دقت کنیم:
بلافاصله بعد از جملهی توصیفی، یک دونقطه میذاریم، فاصله میدیم، گیومه رو باز میکنیم و بدون هیچ فاصلهای، دیالوگ رو تایپ میکنیم، علائم پایان جمله رو میذاریم و گیومه رو میبندیم، تکیه میدیم و با نیش باز به نتیجهی کار چشمک میزنیم!
مثلا اینو داشته باشین:
“Well then,” Galien said. “It would seem everything is in hand.”
گالین گفت: �خب پس، به نظر میرسه همه چیز تحت کنترله.�
“Is that all you called me here for?” Guy asked with a tone of irritation.
گای با لحنی رنجیده پرسید: �فقط برای همین من رو به اینجا صدا کردین؟�
اما نهایتاً اگه میخواید خودتون رو محک بزنید، شما رو به مبارزه با پاراگراف زیر دعوت میکنم. هر سوالی در مورد ترجمهش داشتین، در کامنت بپرسین؛ در اسرع وقت پاسخ میدیم. اگر مایل بودید، ترجمهتون رو هم کامنت کنین تا نمره بدیم
این شما و این هم یه پاراگراف با محتوای امعاء و احشای قورباغه ((224))
سلام.
من هم توی ترجمه تازه کارم. ولی اون قسمت قورباغه رو ترجمه کردم. خوشحال میشم اشکالاتش رو بهم بگید.
جادوگر داشت به مرد جوانی با سیمای جدی می گفت: "و قورباغه منفجر شد، مگه نه؟"
همراهش گفت: "خیلی هم شلوغ کاری کرد، قربان."
آرکادیوس با لحنی همدردانه گفت: "آره، معمولاً می کنن."
ممنون از این تاپیک مفید.
سلام.خیلی ممنون به خاطر این آموزش مفید((221)).من تا به حال خیلی رمان زبان اصلی خوندم اما همون رو بخوای به زبون فارسی با جمله بندی درست بنویسیش کمی مشکله و من اعتماد به نفس انجامشو تا الان نداشتم ،امیدوارم این تاپیک بتونه در این زمینه کمکم کنه
ترجمه این متن رو هم که معرفی کردید من اینجوری انجام دادم.
جادوگر داشت با قیافه ای موقر به مرد جوان می گفت: "و قورباغه ترکید.مگه نه؟"
همراهش عنوان کرد: "و یه شلوغ کاری هم درست کرد آقا"
آرکادیوس با لحنی دلسوز گفت: "آره، معمولا اونها این کارو می کنن"
.“Made quite a mess too, sir,” his companion offered
.“Yes, they usually do,” Arcadius said in a sympathetic tone
جادوگر داشت با حالتی هوشمندانه به مرد جوانی میگفت :« و قورباغه منفجر شد ، مگه نه ؟»
همراهش اضافه کرد :«و کلی هم کثیف کاری کرد آقا»
آرکادیوس با لحنی دلسوزانه گفت :« آره ، اغلب کثیف کاری میکنن»
میدونستم انتخاب کلمه موقع ترجمه سخته ولی دیگه فکر نمیکردم بینهایت حق انتخاب داشته باشی ((113))
کلی درگیر جمله آخر بودم فقط ، « آره اونا اغلب همین کارو میکنن» چندان به فارسی ملموس نمیشد((62)) واسه همین فکر کردم خود کثیف کاری کردنو باز دوباره بیارم بهتر بشه ((225))
تاپیکه خیلی عالیه عذرا ((100)) امیدوارم ادامش بدی حتما ^__^ ((221))
+ منتظر متنای طولانی ترم ((72))
پی.عس: ببینم اون sober expression واسه جادوگر بود دیگه؟((62)) نکنه واسه جوونه بود ؟
یه بار دیگه تشکر میکنم از تمام دوستانی که توی باشگاه شرکت کردن ((48)) نتیجهی تمام پاسخهایی که دادین، براتون پ.ب شد. اگر هر سوال دیگهای داشتین، خوشحال میشم کمکتون کنم
چون اولین تمرین بود، با یه متن ساده شروع کردم که یهو خدایی نکرده، اول بسمالله خسته نشید ((72))
ولی تمرینهای بعدی، طولانیتر خواهد بود تا نکات بیشتری ازشون یاد بگیریم.:11192_gholi2:
برای جمعبندی، یکی دو تا نکته میگم و تمام:
الف) گیومهها با شیفت+ن و شیفت+م درج میشن :دی
ب) گاهی اوقات، توی مکالمات، به یه جملههایی برمیخوریم (اینجا مدنظر ما جملات خبریه) که تایید یا تکذیبکنندهی دیالوگ قبلیشون هستن. درست مثل اتفاقی که توی کوییز قبلی افتاد:
دوست یارو گفت که قورباغه، کثیف کاری کرده، و آرکادیوس هم تأییدش کرد.
حالا اینها رو چجوری ترجمه میکنیم؟
خیلی ساده:
یا از خود جملهی گفته شده توی دیالوگ قبلی بهره میبریم؛
یا با واژهی جادویی
خیلی تشکر ((87))
امم بعد یه سوال دیگه، الان خودت میخواستی ترجمش کنی sober رو چی مینوشتی عایا ؟ :-" توی دیکشنری یه معنی عاقل و هوشیار و اینا میده یه معنی موقر و متین اینام میده . ( البته اونطوری که به نظر میرسه عاقل و هوشیار تاپ تر هست معنیش)
بعد این دوتا مفهوم چندانم بهم نزدیک نیستن بگیم فرق نمیکنه اصن کلا اینجور مواقع چیکار کنیم ((200)) الان ممکنه اصلا مهم نباشه اینجا ولی شاید یه جاهایی توی داستان تاثیر گذار باشه کدومو انتخاب کنیم !؟ :-"
@M.Mahdi 102887 گفته:
خیلی تشکر ((87))
امم بعد یه سوال دیگه، الان خودت میخواستی ترجمش کنی sober رو چی مینوشتی عایا ؟ :-" توی دیکشنری یه معنی عاقل و هوشیار و اینا میده یه معنی موقر و متین اینام میده . ( البته اونطوری که به نظر میرسه عاقل و هوشیار تاپ تر هست معنیش)
بعد این دوتا مفهوم چندانم بهم نزدیک نیستن بگیم فرق نمیکنه اصن کلا اینجور مواقع چیکار کنیم ((200)) الان ممکنه اصلا مهم نباشه اینجا ولی شاید یه جاهایی توی داستان تاثیر گذار باشه کدومو انتخاب کنیم !؟ :-"
سوال بس چالشبرانگیزی پرسیدی، فرزندم((73))
ابتدا در اینجا جواب سوالت رو میدم، سپس در پ.خ نکاتی در مورد گونیهای سهخط، ازتولید تا مصرف رو برات توضیح میدم((204))
قطعا رستگار میشی ((72))
ببین یه مترجم وقتی کتاب (یا حالا فصل) رو شروع به خوندن میکنه، یه اطلاعاتی از شخصیتها، خصوصیتهاشون، فضای داستان و... به دست میاره. همهی اینها توی انتخاب معادل فارسی مناسب کمک میکنن و تأثیر دارن و مترجم، چیزی رو انتخاب میکنه که به قول امیرحسین، "به سیر داستان بخوره."
به طور مثال، به نقل مستقیم از فاطمه (نامبر وان)، "الان اگه اين آركارديوس از اون جادوگرای خل و چلوار باشه، قطعا متين توی اونجا معنی خودشو از دست میده."
@mixed-nut 102892 گفته:
سوال بس چالشبرانگیزی پرسیدی، فرزندم((73))
ابتدا در اینجا جواب سوالت رو میدم، سپس در پ.خ نکاتی در مورد گونیهای سهخط، ازتولید تا مصرف رو برات توضیح میدم((204))
قطعا رستگار میشی ((72))
ببین یه مترجم وقتی کتاب (یا حالا فصل) رو شروع به خوندن میکنه، یه اطلاعاتی از شخصیتها، خصوصیتهاشون، فضای داستان و... به دست میاره. همهی اینها توی انتخاب معادل فارسی مناسب کمک میکنن و تأثیر دارن و مترجم، چیزی رو انتخاب میکنه که به قول امیرحسین، "به سیر داستان بخوره."
به طور مثال، به نقل مستقیم از فاطمه (نامبر وان)، "الان اگه اين آركارديوس از اون جادوگرای خل و چلوار باشه، قطعا متين توی اونجا معنی خودشو از دست میده."
منم باز یه سواله میخواسم بپرسم اینجا یادم رفت توی تل گفتم جواب ندادی:دی
آخرش نفهمیدم نمیشه آرکادیوس رو، با تلفظش بنویسم: آرکِیدیِس؟
@Banoo.Shamash 102895 گفته:
منم باز یه سواله میخواسم بپرسم اینجا یادم رفت توی تل گفتم جواب ندادی:دی
آخرش نفهمیدم نمیشه آرکادیوس رو، با تلفظش بنویسم: آرکِیدیِس؟
تلفظ اسامی باید جوری باشه که نزدیک ترین حالت رو به آوای انگلیسیش داشته باشه،
بعضی اسامی هستن که فارسیشون عین انگلیسیشونه. مثل پرسی، جان، رویس، ائون و...
ولی بعضی اسامی هستن، که اگه عین تلفظ انگلیسی بیاریمشون، مجبوریم هربار حرکه گذاری کنیم و یا هم باید نزدیکترین شکلش رو به آوانگاری فارسی انتخاب کنیم.
مثلا در این مورد که خودت ذکر کردی، یعنی Arcadius، یا باید توی کل متن ترجمه، آرکِیدیِس بیارم با تمام کسرهها (چون اگر به آرکیدیس خالی اکتفا کنیم، Arcidis خونده میشه) و یا به شکلی که در فارسی تلفظ میشه بیاریم، یعنی آرکادیوس.
برای همین، آرکادیوس ارجحتره
جلسهی دوم
جلسهی دوم آموزش، هلو برو توی گلوئه((72)) یعنی اینقدر که آسونه، بیشتر شبیه زنگ تفریحه تا جلسهی آموزشی!
ولی برای پربار کردنش یه نکتهی ریز آخرش میگم ^____^
همونطور که گفتیم، نوع اول مکالمات با توصیف همراه بودن، و نوع دوم هیچ توصیفی ندارن؛ برای همین ترجمهشون خیلی آسونه. فقط یه خط تیره درج میکنیم، یه فاصله میدیم تا به شکل بولت دربیاد (بولت به فارسی چی میشه؟)(یه دقه سرچ بزنم...)(خب ظاهرا فارسیش میشه نشانهگذاری )(ولش کن همون بولت بهتره((72)))، و بعد صحبتها رو مینویسیم.
ببینین این مثال رو:
“I’ll get by. They feed me at the palace sometimes, and my needs are pretty simple.”
“But you’ll want a new set of clothes, and you’ll need shoes come winter.”
“So will your children, and you won’t be able to afford them without an extra three coppers a week.”
“No, no—we can’t. It’s very nice of you, but—”
- اما سه سکه! این تمام دستمزد توئه، الا. دیگه چیزی برای خودت باقی نمیمونه.
- از پسش برمیام. بعضی اوقات توی قصر بهم غذا میدن، و احتیاجات من واقعاً ساده هستن.
- اما تو یه دست لباس نو لازم داری، و با اومدن زمستون به کفش احتیاج پیدا میکنی.
- بچههای تو هم همینطور، و بدون سه سکهی مسیِ اضافی در هفته، نمیتونی از پس تهیهی اونها بربیای.
- نه، نه... ما نمیتونیم. خیلی لطف داری، ولی...
((92))easy-peasy
در ادامه یه نکتهی کوچولو در مورد "مگه نه؟" میگم:
یه وقتهایی که داریم سوال میکنیم، با یه لحن استهفام انکاری میپرسیم سوال رو، آخرش هم منتظر تأیید طرف میمونیم. مثل: این باشگاه خیلی مفیده، مگه نه؟
(اوهوم ^____^)
حالا تأیید نکرد هم نکرد، مشکلی یوخدو. مثل: آب توی صد درجه میجوشه، مگه نه؟
(چی بگه طرف خب؟!)
توی انگلیسی به اون سوالهای کوچولوی "مگه نه؟" میگن Tag Ending. البته این تگ اندینگها حالتهای زیادی دارن که وارد جزئیاتش نمیشم. فقط بدونین که حالت سوالیش به این صورتها ترجمه میشه: توی مثالها راحت متوجه میشید:
The weather is so good, isn't it?
هوا خیلی خوبه، مگه نه؟
گلها قرمز هستن، نه؟
و بدین وسیله پایان جلسه رو اعلام میکنم!
بعدش فاطمه، بزرگترین راز این مبحث، یعنی "مکالمات، رسمی یا محاورهای؟" رو افشا میکنه!
و پروندهی دیالوگها رو میبندیم.
فکر نمیکنم این جلسه نیاز به تمرین خاصی داشته باشه، برای همین اگه سوالی دارید، من در خدمتم((221))
سلام. خیلی ممنون.
تمرین خیلی خوبه که، میتونه مربوط به درس جلسه بعد هم باشه اگه این جلسه درس نیاز نداشته باشه:hmmm:
یه سوال داشتم، اون بولت ها رِ معمولا وقتی تو فارسی واردش میکنیم به نظرم از یه حدی که بیشتر شدند، یکم آزار دهنده میشه( شایدم من حساسم الکی((231)))
اشکالی نداره گاها واسه تنوع دست تو کار ببریم و فرم معمول رو جایگزین کنیم؟