سلام و درود؛
با یک مجموعه جدید برای ترجمه در خدمت شما هستیم؛
مجموعه سرزمینهای ویران که جلد اولشم به همین اسمه (falling kingdoms) که انتخاب این ترجمه برای اسمش از روی دلیل بوده 1- بخاط محتوای کتاب 2- بخاطر مختصر بودن اسم نسبت به "پادشاهیهای درحال سقوط".
لازم به ذکره که کتاب برای طرفداران گیم آف ترونز (نغمه ای از آتش و یخ) نوشته شده و تقریبا در همون سبک است.
درباره ارائه کتاب هم باید بگم فعلا برنامه "منظم" برای ارائهی یک فصل در هفته، در نظر گرفته شده که حالا ممکنه بعدا سیاستش تغییر کنه و بیشتر بشه...
چیزی که مسلمه اینه که نظرات شما قطعا و یقینا در این افزایش و تغییر سیاست تاثیر خواهد داشت پس یادتون نره نظر بگذارید! در زیر هم به یک خلاصه از کتاب اشاره میکنیم.
خلاصه:
سالها از تولد آخرین جادوگر میگذرد و اشیاء افسانهای و باستانی سرزمینها در گذر زمان گم شده اند. دو ساحره درصدد یافتن آخرین جادوگر هستند و افراد باستانی در جایگاه مقدس (سنکچوری) به دنبال یافتن اشیا باستانی هستند تا دنیا را به توازن بازگردانند، اما کدام راست میگویند و آیا هیچکدام موفق میشوند قبل از زوال کامل هر سه پادشاهی چیزی که را جستوجو میکنند، بیابند یا خیر؟!
شناسنامه:
مترجم: نگین خرم بخت، امیرکسرا آرمان و عذرا
تطبیقگر: عذرا، فاطمه، مجید، نگار، امیرکسرا @Lady.of.Shades @Fateme @ThundeR @mixed-nut
ویراستار: @momo jon
بازبین: هادی، لیلا @sir m.h.e @Leyla
گرافیست: امیرکسرا
امممممم سلام
صفحه ارای فونتش ترجمش نگارشش و همه عالیه حتی بیشتر از عالی اما داستان جذبم نکرد نه که قشنگ نباشه خوب بود اما یه جورایی قابل پیش بینی بود برام و اندکی تکراری برای کسایی این سبک نخوندن احتمال زیاد جذابه خیلی زیاد ولی کسایی که خوندن اگه روندش همین جوری باشه احتمالا جذبش نمیشن
با تشکر از تیم دست اندر کار
داستان قشنگیه ((48))
ممنون و خسته نباشید ((48))
صفحه آرایی و کاور عالیه
ممنونم از دوستانی که برای این کتاب کمک کردن((48))
خسته نباشید
من هم از همین ابتدا از کتاب خوشم اومده.
دستتون درد نکنه، خدا قوت ((48))
منتظر بقیه اش هستم
ممنون دوستان خسته نباشید همگی
داستان جالبی داره البته چه بهتر تو ویرایشش دقت بیشتری بشه مثلا این قسمت:
این کودک زیبا و کوچک با چشمهایی به رنگ آبی آسمانی و کرکهایی روی سرش بجای مو، که روزی به سیاهی پرهای کلاغ میشد، همان کسی که بر طبق پیشگویی جادوی لازم برای پیدا کردن کیندِریدها – چهار شئ که منبع تمام المنتیا 6 یا همان جادوی عناصر آب، باد، خاک و آتش است – را داشت.
چندان روون نیست و بهتره به این صورت نوشته بشه:
این کودک زیبا و کوچک با چشمهایی به رنگ آبی آسمانی و کرکهایی روی سرش بجای موهایی که روزی به سیاهی پرهای کلاغ میشدند، همان کسی بود که بر طبق پیشگویی جادوی لازم برای پیدا کردن کیندِریدها را داشت – چهار شئ که منبع تمام المنتیا یا همان جادوی عناصر آب، باد، خاک و آتش هستند.
بازم خسته نباشید
امیرکسرا: @momo jon
@Leyla 100882 گفته:
ممنون دوستان خسته نباشید همگی
داستان جالبی داره البته چه بهتر تو ویرایشش دقت بیشتری بشه مثلا این قسمت:
چندان روون نیست و بهتره به این صورت نوشته بشه:
این کودک زیبا و کوچک با چشمهایی به رنگ آبی آسمانی و کرکهایی روی سرش بجای موهایی که روزی به سیاهی پرهای کلاغ میشدند، همان کسی بود که بر طبق پیشگویی جادوی لازم برای پیدا کردن کیندِریدها را داشت – چهار شئ که منبع تمام المنتیا یا همان جادوی عناصر آب، باد، خاک و آتش هستند.
بازم خسته نباشید
امیرکسرا: @momo jon
مرسی که گفتین((221))
سلام
ممنون
کتاب خوبیه
انشالا ترجمش زود به زود ارائه بشه
اولا سلام
دوما یلدا مبارک
سوما فصل اول ارائه شد میتونید بخونید!
نظر یادتون نره((225))
داستان مهیج ولی در عین حال اعصاب خورد کنی به نظر میاد((3))((3)) چیکار کنم خو من از خون و خون ریزی خوشم نمیاد اینم که فکر کنم هر فصل قراره یک نفر کشته شه...اصلا عجیب منو یاد یک بنده خدایی می اندازه((207))((3))
با تشکر از دست اندر کاران! بشتابید بشتابید که ما مشتاقیم!