آگاهسازیها
پاککردن همه
دلنوشته
1
ارسال
1
کاربران
3
Reactions
801
نمایش
شروع کننده موضوع 1395/05/13 04:26
ذهن من همچو اقیانوس بیکرانی است که در گوشه گوشه اش جزیره ای دارد ... جزیره هایی که من با کلاف خیالم ان ها را بافته ام ... گاهی در یک جزیره ام و گاهی در جزیره ای دیگر ... مدتی در هر کدام روزگار میگذرانم .. زندگی ام در این جزیره های بافته شده خلاصه شده است...گاهی برای ساعت ها بندی را که مرا به حیات "واقعیت ها " بند کرده است از دست میدهم و در جزیره ای گم نام اسیر قلاب های بافتنی ذهن خودم می شوم که همچنان سعی در بافتن دارد ...
بعد ناگهان تلنگری مرا به "بندها" بند می کند. دوباره راه نجات را میروم و کشیده میشوم به این دنیای واقعی پر از دروغ.. و ارزو می کنم که کاش می شد اصلا در دریای خودم غرق شوم ..