Header Background day #27
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

اشکی در گذرگاه تاریخ....(فریدون مشیری)

2 ارسال‌
2 کاربران
1 Reactions
1,270 نمایش‌
alietesamy
(@alietesamy)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 343
شروع کننده موضوع  

اشکی در گذرگاه تاریخ

ازهمان روزی که دست حضرت قابیل

گشت آلوده به خون حضرت هابیل

از همان روزی که فرزندان آدم

زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید

آدمیت مرد گر چه آدم زنده بود

از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند

از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند

آدمیت مرده بود

بعد دنیا هی پر از آدم شد واین آسیاب

گشت و گشت

قرن ها از مرگ آدم هم گذشت

ای دریغ آدمیت بر نگشت

قرن ما روزگار مرگ انسانیت

سینه ی دنیا ز خوبی ها تهی است

صحبت از آزادگی، پاکی، مروت ابلهی است

صحبت از عیسی و موسی و محمد نابجاست

قرن "موسی چومبه* هاست"

روزگار مرگ انسانیت است

من که از پژمردن یک شاخه گل،

از فغان یک قناری در قفس،

از غم یک مرد در زنجیر،

حتی قاتلی بر دار،

اشک در چشمان و بغضم در گلوست

وندرین ایام زهرم در پیاله زهر مارم در سبوست

مرگ او را از کجا باور کنم؟

صحبت از پژمردن یک برگ نیست

وای جنگل را بیابان میکنند

دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان میکنند

هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا

آن چه این نامردمان با جان انسان میکنند

صحبت از پژمردن یک برگ نیست

فرض کن : مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست

فرض کن: یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست

فرض کن: جنگل بیابان بود از نخست

در کویری سوت و کور

در میان مردمی با ابن مصیبت ها صبور

صحبت از مرگ محبت مرگ عشق

گفت و گو از مرگ انسانیت است

فریدون مشیری

* موسی چومبه:سمبل خیانت به وطن در قرن بیستم که دوست صمیمی پاتریس لومومبا رهبر رهایی طلبان کشور زئیربود که به او خیانت کرد و او را تحویل استعمارگران بلژیکی داد و آنها پاتریس را تکه تکه کردند !

پ.ن:این شعر فریدون رو جاهای زیادی با جزئیات متفاوتی دیدم و از بینشون این رو که توی کتاب شعر فریدون دیدم انتخاب کردم.


   
Bys واکنش نشان داد
نقل‌قول
MIS_REIHANE
(@mis_reihane)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 431
 

این شعر عالیه

مرسی ک گذاشتی

خسته نباشیتالارگفتمان 1تالارگفتمان 1


   
پاسخنقل‌قول
اشتراک: