تست روانشناسی رنگ ها
این تست اطلاعات جالبی بهتون میده
دوبار بهتون یکسری رنگ رو نشون میده که باید دونه دونه محبوب ترین رنگی که میخواین رو انتخاب کنید، سری دوم میتونید الگوریتم رو عوض کنید یا به همون الگوی قدیمی دوباره انتخاب کنید!((3))
جوابشم بزارید!
سایت تاروت | فال تاروت کبیر | فال تاروت کائنات
جواب من:
هدفهای خود را با شدت دنبال میکند و به خودش اجازه نمیدهد که از هدف خویش دور شود. مایل به غلبه بر مشکلاتی اسـت که با آنها روبروسـت و میخواهد که از احترام و اعتبار خاصی در نزد مردم به خاطر کامیابیش برخوردار شود. به آسـانی تحت تأثیر محیط پیرامون خویش قرار میگیرد و به راحتی از عواطـف دیگران متأثر میشود. خواستار ایجاد روابط سازگار و یافتن حرفه و شغلی اسـت که این روابط را گسترش دهد. چون نسبتاً احساس تنهائی و انزوا میکند، لذا مایل به نشان دادن عواطف خویش اسـت. فردی خودمحور اسـت و لذا با سرعت حالت تهاجمی می گیرد، هرچند که تلاش میکند تا از تضاد آشکار اجتناب نماید. تفسیر فیزیولوژی : فشار روحی شخص ناشی از محدودیت یا قید و بندهای ناخوشایند اسـت. تفسیر روانشناسی : خواستار استقلال در پیگیری اعتقادات محکم و اصول عقیدتی خویش است تا به عنوان یک فرد، حقا از احترام لازم برخوردار شـود. دوسـت دارد که از هر فرصتی که پیش میآید، استفاده نماید بیان که خود را تسلیم محدودیتها یا قید و بندها نماید. با محدودیتها و قید و بندها پیکارمی کند، و اصـرار دارد که بر اثر تلاشهای شخـص خودش و بدون وجود محدودیتها پیشرفت کند.
تمایل به داشتن احساسات لطیف و حسـاس دارد به طوری که بتواند وجود خود را در آنها غرق سازد. در برابر هر چیز زیبا یا دارای حسـن سلیقه پاسـخ مثبـت نشان میدهد. دمدمی مزاج و اجتماعی است. نیاز به آن دارد که احساس کند حوادث در مسیر دلخواه او حرکت میکنند و در غیر این صورت، تحریک میتواند موجب فعالیتهای تغییر پذیر یا سطحی وی گردد. شرایط وی را ناگزیر به سازش و محدود کردن خواستهها و امیدهایش و نیز چشم پوشی موقتی از برخی خواستههایش میکند. تفسیر فیزیولوژی : سرکوب کردن نیازهای جسمی و عصبی بدن تفسیر روانشناسی : وضع موجود برخلاف میل شخص است. نیازی برآورد نشده بــه دوستی با کسانی دارد که معیارهایشان، همچون خود او، عالی باشد و در مقام و منزلت مشابه او قرار داشته باشند. چون غرایز لذت بردن از زندگی را مهار میکند، لذا توانائی او از ایــن لحاظ محدود میشود، لـکن حالت انزوائی که زائیده آن است منجر به ضرورت تسلیم شدن و جذب شدن در فرد دیگری میگردد. این وضعیت وی را مشوش میسازد زیرا غرایز مزبور را به عنوان نقطه ضعفی تلقـی میکند که باید بر آنها غلبه نماید؛ لذا احساس میکند که فقط از طریق ادامه مسک نفس است که میتواند برتری فردی خود را حفظ نماید. دوست دارد که دیگران او را فقط به خاطر وجودش دوست بدارند و ستایش کنند، نیاز به آن دارد که دیگران به وی توجه کنند، به ارزش او پی ببرند و به وی احترام بگذارند. به طور خلاصه : توقع دارد که به وی به عنوان یک فرد استثنائی احترام بگذارند. شرایط به نحوی است که احساس میکند موقتاً ناگزیر به سازش می باشد. چنانکه بخواهد. از قطع محبت یا مشارکت کامل جلوگیری مینماید. تفسیر فیزیولوژی : اضطرابی که در شخص وجود دارد ناشی از مسک نفس بیش از حد در تلاشش برای جلب توجه و احترام دیگران می باشد. تفسیر روانشناسی : نیاز ارضا نشدهای به دوستی با کسانی دارد که معیارهـای آنان، همچون معیارهای او عالی است و درشان و منزلتی مشابه او قرار دارند. این وضعیت وی را در معرض فشار چشمگیری قرار میدهد، ولی با وجود اینکه بـه وی بها و ارزش نمیدهند اما همچنان با عقاید خود پایبند میماند. وضعیت خود را نامساعد می بیند و مایل به خلاص شدن از آن است، ولی حاضر نیست در عقاید خود کوتاه بیاید. قادر به حل وضع موجود نیست زیرا گرفتن تصمیم لازم را پیوسته به تعویق میاندازد چرا که نسبت به توانائی خود برای ایستادگــی در برابـر مخالفتها، تردید دارد. نیازمند احترام از جانب دیگران، پیروی از آرزوهایش و احترام به عقایدش است. به طور خلاصه : سرسخت و لجوج است ولی تقاضای بی نتیجه احترام از جانب دیگران را دارد. خواستار آن اسـت که دیگران به وی ارج نهند و به او احترام بگذارند، و این خواسته خود را در یک رابطه نزدیک و مسالمتآمیز که مبنی بر احترام متقابل باشد، جستجو میکند.
به محیطی آرام و دور از جنجال نیاز دارد و خواستار آزاد شدن از فشار روحی و تعارض ها یا مخالفت است؛ و با زحمت زیاد اوضاع را در کنترل خود قــرار میدهد و با احتیاط به مشکلات برخورد میکند. طبعی حساس و چشمی تیزبین دارد. بیماری جسمانی، اضطـراب زیاد یا فشار روحی و عاطفی به طرز شدیدی وجود او را فرا گرفته است. عزت نفس او کاهش یافته و اینک نیازمند شرایط آرام بخش و رفتار دور اندیشانه از جانب دیگران اسـت تا زمینه بهبود او فراهم شـود. وقتی که نیازها و آرزوهای او مورد سوءتعبیر قرارمی گیرد، دچار اضطراب میشود و احساس میکند که هیچکسی را ندارد تا به او روی آورد و یا به وی متکی گردد. فردی خودمحور است و لذا با سرعت حالت تهاجمی می گیرد. تفسیـر فیزیولوژی : نگرانیهای ناشی از ناامیدی منجر به اضطراب شده است. تفسیـر روانشناسی : آرزوهای برآورد نشــده منجر به تردیــد و یک مــراقبت تشـویش آمیز گردیدهاند. نیاز شدیدی دارد که احساس امنیت کرده و خـود را در برابر ناامیدی بیشتر، حفظ نماید. زیرا وی را نادیده گرفتهاند و یا این که موقعیت و اعتبار خود را از دست داده است. تردید دارد که در آینده اوضـاع بهتر شود، ولی با این وصف خواسته های مبالغهآمیزی را عنوان میکند و سازش را رد میکند. به طور خلاصه : ناامنی اضطراب آمیز تمایلی به توسعـه فعالیت یا تلاش نابجا ندارد . احساس میکند که پیشرفت بیشتر او نیاز به فعالیت بیشتری از جانب وی دارد. آسایش و امنیت معقول را بر نتایج یک جاهطلبی بزرگ ترجیح میدهد. شرایط به نحوی است که احساس میکند موقتاً ناگزیر به سازش می باشد. چنانکه بخواهد. از قطع محبت یا مشارکت کامل جلوگیری مینماید. تفسیر فیزیولوژی : ناامیدی منجر به یک کنارهگیری بدگمان و محتاطانـــه از سایرین و پناه بردن به خود شده است. تفسیر روانشناسی : شور و شوق ذاتی و طبیعت خیال پرور خود را سرکوب میکند زیرا هراس از آن دارد که چنانکه بخواهد یکی از خواستههایش را عملی سازد. لگام اختیار را از کف بدهد. احساس میکند که وی را گمراه کردهاند و او را فریب میدهند و لذا به تنهائی پناه برده است تا از خود مراقبت نماید. محرکهایی را که به سوی او میایند با دقت و احتیاط بررسی میکند تا نسبت به خلوص آنها مطمئن شود، مراقبتی که به آسانی تبدیل به بدگمانی و بیاعتمادی میشود. به طور خلاصه : مارگزیدهای است که از ریسمان سیـاه و سفید میترسد. ناامیدی عاطفی شخص منجر به مراقبت از هر محرک میشود. از اینکه می بیند آرزوهای او برآورده نشـده اسـت دچار ناامیدی شـده و لـذا هراس وی از برنامهریزی برای هدفهای جدید، فقط منجر به شکست هائی شده اسـت که اینها نیز به نوبه خود موجب اضطراب چشمگیری در او شدهاند. تلاش میکند تا از این وضعیت بگریزد و شرایطی را پدید آورد که در آن از یک روابط مسالمت آمیز و استوار بر توافق و هماهنگی برخوردار شده و بدینسان جبران ناخشنودی و فقدان درک و تفاهم گذشته را بنماید.
فکر نمیکردم اینجوری باشم((3))از ادم به دور هستم ولی نه تا این حد
سعی میکند فردی آرمانگرا باشـد، ولی هدفهای موهومی دارد. چـون از زندگی بسیار ناامید شده است لذا به آن پشت میکند و با دیده نفرت به آن مینگرد. مایل اسـت که کل زندگی را فراموش کرده و در یک شرایط راحت و عاری از مشکل وضع روحی خود را بهبود بخشـد. شخص افکار و تصورات ذهنی خاص خود دارد و میخواهد که زندگیاش را نیز بر همان روال تنظیم کند. منظم، مرتب و دوراندیش اسـت. نیاز به احترام، شناسائی و درک از سـوی نزدیکان خود دارد. اصـرار دارد که امیدها و افکارش واقعبینانه هستند، ولی نیاز به قوت قلب و دلگرمی دارد. فردی خودمحور اسـت و لذا با سرعت حالت تهاجمی می گیرد.
تفسیر فیزیولوژی : اضطراب سرکوفتهای در شخص وجود دارد که ناشـی از تلاش وی برای مقاومت در برابر هر تحریک بیشتر است. ناشکیبا، سرگردان و تندخو است. در حالی که احتمال دارد دچار اضطراب شدید یا ناراحتیهای قلبی شود. تفسیر روانشناسی : وضعیت شخص تهدید کننده یا خطرناک تلقی میشود. از اینکه می بیند زحمات و تلاشهای او در معرض تهدید قرار دارد، احساس خشم میکند و چون می بیند که قادر به جلوگیری ازان نیست، حالت یاس و ناامیدی بر او غلبه میکند. نگران است که در هدف خود شکست بخورد. قادر نیست که به وضع خود با نظر عینی و واقعی بنگرد، ولی چون بسیار مضطرب است لذا نمیتواند از تلاشهای خود دسـت بردارد تا تهدید مزبور برطرف شود. بسیار خسته و فرسوده شده و احساس کوفتگی میکند، که شاید تا مرز عجز عصبی نیز ادامه یابد. به طور خلاصه : اضطراب ناامیدانه ذهن او مملو از چیزهایی است که از نوع بسیار مهیج هستند و به طرزی شیفته کننده و یا به نحوی دیگری وی را تحـریـک میکنند. میخواهد که شخصیتی هیجانآور و جالب باشد که نفوذی دل پذیر و موثر در دیگران دارد. برای جلوگیری از به خطر افکندن فرصتهای کامیابی خـود یا عواملی که موجـب کاهش نفـوذ وی در دیگران میشود، روشهای مهارت آمیزی را بکار می گیرد. نیاز به مصاحبت گـرم و صمیمانه دارد، ولی از نزدیکان خود تـوقـع دارد که همواره توجـه خاصـی به او کنند. بنابراین چنانکه این خواسته او در آینده نزدیک برآورده نشود، امکان دارد که از آنها دوری گزیند. احساس میکند که بار سنگینی از مشکلات را بدوش میکشد. با این و صف، از هدفهای خـود دسـت نمیکشد و میکوشد تا از طریق انعطاف پذیر بودن و سازگار بودن، بر دشواریها غلبه نماید.
تفسیر فیزیولوژی : فشار روحی شخص ناشی از سرکوب خواسته های طبیعی و بی توجهی به نیازهای بدن است.
تفسیر روانشناسی : وضع موجود برخلاف میل شخص است. نیازی برآورده نشده بــه دوستی و معاشرت با کسانی دارد که معیارهای عالی همچون خود او دارند، و از مردم عادی کنارهگیری میکند. کنترل او بر خواسته های طبیعیاش مانـع از ان میشود که عنان اختیار را رها کند، ولی تنهائی که نتیجه این وضعیت است، وی را وادار به تسلیم شدن و جذب شدن در فرد دیگری مینماید. این حـالت مــوجب اضطراب او میشود زیرا این نوع خواستهها را نقاط ضعفی میداند که باید بر آنها غلبه کند. احساس میکند که فقط از طریق مسک نفس مداوم میتواند امیدوار باشد که برتری فردی خود را حفظ نماید. دوست دارد که دیگران وی را فقـــط به خاطر خودش دوست بدارند و تعریف و تمجید کنند. به توجه، شناسائی و احترام دیگران نیازمند است.
به طور خلاصه : خواستار آن است که به عنوان یک فرد استثنائی به او احترام بگذارند. هراس از این که شاید مانع رسیدن وی به خواستههایش شوند، شخص را به سوی استفاده از انواع تجربهها سوق میدهد، بطوریکه امکان دارد قاطعانه منکر ارزش هر یک از این تجربهها شود. این تهمت زدن ویرانگر دیگران به صورت روشی برای پنهان کردن عجز و احساس عمیق بیهودگی میشود. هـراس از اینکه مانع از رسیدن وی به خواستههایش شوند، او را به سوی فعالیت مبرم و بسیار شدید برای رسیدن به هـدف خویش سوق میدهد.
یا خدا چه اعجوبه ای بودم نمیدونستم |:
مجذوب این فکر است که ارتباطی در کمال مطلوب از لطافت طبع و محبت دو جانبه با دیگران برقرار سازد. ولی چون از تصور ظاهر کردن این فکر هراس دارد لذا برای پیگیری آن به روشهای محافظه کارانه متوسل میشود تا مطمئن شود که نه خود را متعهد کرده است و نه هدف واقعی او آشکار شده است. بیماری جسمانی، اضطـراب زیاد و یا فشار روحی و عاطفی به طرز شدیدی وجود او را فرا گرفته اسـت. عزت نفس او کاهش یافته و اینک نیازمند شرایط آرام بخـش و دوراندیشـانه از جانـب دیگران اسـت تا زمینه بهبود او فراهم شـود. احساس میکند که بار سنگینی از مشکلات را بدوش میکشد. با این و صف، از هدفهای خـود دسـت نمیکشد و میکوشد تا از طریق انعطاف پذیر بودن و سازگار بودن، بر دشواریها غلبه نماید.
عای ام بدبخت((230))
دنبال موفقیت است میخواهد که بر موانع و مخالفت ها غلبه کرده و خودش تصمیم بگیرد. هدفهای خود را دست تنها و با ابتکار عمل پیگیری میکند و دوست ندارد که متکی بر حسن نیت دیگران باشد. هراس شخص از طرد شدن و احتیاط بیش از حد وی در نزدیک شدن به دیگران، شخص را از لحاظ کسب درجه های از صمیمیت و همانند سازی مطلوب او دچار اشکال میسازد. در مورد خواسته های عاطفی خـود پافشاری میکند، خصوصا در طول لحظات صمیمیت. و همین امـر موجـب ناکامی او از لحاظ آرزوهایش برای ایجاد یک ارتباط کامل اسـت. تفسیر فیزیولوژی : فشار روحی شخص ناشی از محدودیت یا قید و بندهای ناخوشایند است. تفسیر روانشناسی : در برابر هر شکل فشار از جانب دیگران ایستادگی میکند و در مورد استقلال خود به عنوان یک فرد پافشاری مینماید. دوست دارد که خــــودش بیندیشد و کسی دخالتی در این کار نکند، نتایج مورد نظر خود را بدست آورد و شخصاً تصمیم بگیرد. از یکسانی و متوسط بودن بیزار است. چون میخواهد خـود را شخصی جلوه دهد که عقاید معتبری را ارائه میدهد، لذا به سختی میپذیرد که دچار خطا شده است، درحالیکه گاهی اوقات اکراه دارد که عقیده یک فرد دیگر را بپذیرد یا آن را درک کند. به طور خلاصه : خواستار استقلال و کمال است. نیاز به آن دارد که به عنوان یک فرد استثنائی به وی ارج نهند و مورد احترام باشد، با این منظور که عزت نفس و احساس ارزش شخصی خود را بال ببرد. مقاومتی وسواس گونه به خرج میدهد و معیارهای عالی را برای خود در نظر می گیرد. چه با حال نمیدونستم تا این حد داغونم((119))((84))
اصلنم من اینجوری نیستم((218))((218))((218))
من خودمو خوب میشناسم و کاملا مطمنم که اینجوری نیستم
من کی ناتوانیای خودمو انداختم گردن دیگرون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تمایل به داشتن احساسات لطیف و حسـاس دارد به طوری که بتواند وجود خود را در آنها غرق سازد. در برابر هر چیز زیبا یا دارای حسـن سلیقه پاسـخ مثبـت نشان میدهد. حالت تدافعی دارد. احساس میکند وضعیت او در معرض خطر است و یا به اندازه کافی مستقر نشده است. مصمم به پیگیری هدفهای خویش است و اهمیتی به اضطراب ناشی از مخالفتها و موانع نمیدهد. شرایط وی را ناگزیر میسازد تا سازش کرده و موقتاً از برخی لذتهای خویش چشم- پوشی کند. تفسیر فیزیولوژی : فشارهای روحی ناشی از ناامیدی منجر به تشویش خاطـــر و اضطراب شدهاند. تفسیر روانشناسی : میخواهد که تأثیر خوبی در دیگران بگذارد، ولی دربـاره امکان موفقیت آن مضطرب و مردد است. احساس میکند که خواسته های او نوعی حق را برای وی به وجود میآورد ولی وقتی می بیند که روزگار بر وفق مراد او نیست دچار ناامیدی و تشویش خاطر میگردد. شکست احتمالی خود را بسیار ناراحتکننده فرض میکند و این روحیه شاید به عجز عصبی بیانجامـــد. خود را به عنوان یک قربانی تصور میکند که او را گمراه کردهاند و وی را فریب میدهند. ایـن نمایشی کردن را با واقعیت اشتباه می گیرد و سعی میکند تا خود را قانـع سازد که شکست او از لحاظ کسب اعتبار و حیثیت، تقصیر دیگران است. به طور خلاصه : توجیه شخصی غیر واقعبینانه. به محیطی آرام و دور از جنجال نیاز دارد و خواستار آزاد شدن از فشار روحی و تعارض ها یا مخالفت است؛ و با زحمت زیاد اوضاع را در کنترل خود قــرار میدهد و با احتیاط به مشکلات برخورد میکند. طبعی حساس و چشمی تیزبین دارد. قادر به تلاش برای رسیدن به هدفهای خود نیست. احساس میکند که به او بی توجهی شـده اسـت. خواستار امنیت بیشتر، محبت گرمتر و مشکلات کمتری اسـت. شرایط به نحوی اسـت که قادر نیست بدون احتیاطهای ذهنی روابط نزدیکی با دیگران برقرار سازد. بر اثر تحلیل رفتن شـور زندگی در شخص، یک روحیه تحمل نکردن تحریکات بیشتر یا کاهش توقعات شخـص پدید آمده اسـت. دچار یک احساس ناتوانی شـده اسـت که وی را در معرض اضطـراب و اضطـرار شدید قرار داده اسـت. برای فـرار از این وضعیـت، تلاش میکند تا دسـت از مبارزه با مشکـلات بردارد، و نیز در جستجوی شرایط مسالمتآمیز و آرامی است که در فضای محبتآمیز و امن آن بتواند تجدید قوا کنـد.
یه خطشم سانسور کردم تازه((104))((104))((104))((60))((60))((60))
میخواهد به خودش و دیگران ثابت کند که هیچ چیز در او تأثیر نمیگذارد و معنای ضعف را نمیفهمد. در نتیجه، با خشونت یا شـدت عمل رفتار میکند و عقـایدش نیز مستبدانه و خودسرانه اسـت. با آمادگی در فعالیت
برای کسب پیروزی، تحرک و یک زندگی انباشته از تجربه تلاش میکند. میخواهد که آزادانه رشـد کند و زنجیرهای تردیـد را از هم بگسلد، پیروز شـود و فعالانه زندگی کند. ارتبـاط با دیگران را دوسـت دارد و طبعـی پر شور و شوق دارد. در برابر هر چیز تازه، جدید یا شگفتانگیز واکنش مثبت نشان میدهد. علاقههای متعددی دارد و مایل به گسترش زمینه های فعالیتهای خویش است. نسبت به آینده خوش بیـن اسـت. میکوشد تا احساس و پایه محکمی را برای خود به وجود آورد تا از آن طریق بتواند آینده ای امن، راحت و به دور مشکلات بسازد، آینده ای که در آن با وی با احترام و حیثیت رفتار شود. خودمحور اسـت و بنابراین با سرعت حالت تهاجمی می گیرد و عواطف خـود را بروز نمیدهد. تفسیر فیزیولوژی : حساسیت آشکاری به محرکهای خارجی دارد. تفسیر روانشناسی : میخواهد که بر یک احساس پوچ بودن و جدائی از دیگران غلبه نماید. عقیده دارد که زندگی هنوز هم چیزهای زیادی را برای عرضه کردن به او دارد و دیگر این که اگر بهترین استفاده را از هر فرصت پیش آمده نکند امکان دارد که سهم خود را از تجربه از دست بدهد. بنابراین هدفهای خود را با شدت زیادی دنبال میکند و خود را عمیقاً وبا آمادگی در برابر زندگی متعهد میسازد. احساس میکند که از صلاحیت کامل در هر یک از فعالیتهای خود برخوردار است، به طوری که گاهی اوقات دیگران وی را فردی فضول و موی دماغ میدانند. به طور خلاصه : فعالیت شدید. هـراس از اینکه مانع از رسیدن وی به خواستههایش شوند، او را به سوی فعالیت مبرم و بسیار شدید برای رسیدن به هـدف خویش سوق میدهد.
واقعا؟؟؟؟؟؟
خب با اون چیزی که خوندم تقریباٌ خیلی خیلی خیلی نزدیک به اون چیزی بود که از خودم سراغ داشتم و همین باعث شد یکم عصبی بشم ((9))
ولی خب اخرش به خودم خندیدم. به عنوان یه سرگرمی خیلی چیز جالبیه ( در کل اعتقادی به خود شناسی و روانشناسی ندارم :دی )
به طور خلاصه : ناخشنودی عاطفی شخص ناشی از نبـودن قدردانــی و مسـک نفس بیش از حد است. ( این چیزیه که اونجا نوشته و خب انقدر از کلمه مسک استفاده کرد که دیوونه شدم.)
در کل ممنون بابت تاپیک ((221))
پ.ن : مسک یعنی چی ؟ :دی
خواستـه های مبالغه آمیزی از زنـدگی دارد که در وراء رفتـار ظاهراً عاقلانه و دور اندیشـانه وی پنهـان شده است. دلش میخواهد که دست آوردهای خود را به رخ دیگران بکشد، ولی این خواسته را پنهان میسازد و مایل به پنهان کاری اسـت. نه فقط خواسته های خـود را حـداقل میداند، بلکه آنها را لازم و ضـروری تصـور میکند. سرسختانه به آنها پایبند میماند و هیچ امتیازی نمیدهد. نسبتاً احساس انزوا و تنهائی میکند، ولی چون فرد بسیار محتاطی اسـت لذا به خودش اجازه نمیدهد که دلبستگیهای عمیق داشته باشد. فردی خودمحور است و لذا با سرعت حالت تهاجمی می گیرد. تفسیر فیزیولوژی : فشار روحی شخص ناشی از تلاش وی برای پنهان کردن تشویش خاطر و اضطراب خویش در پوشش یک اتکا به نفس و بیتفاوتی نسبت به دیگران است. تفسیر روانشناسی : وضع موجود بر خلف میل و خواسته اوست. احساس تنهائـی و دودلی میکند زیرا نیاز برآورده نشده ای به دوستی و معاشرت به کسانی دارد که همچون او معیارهای عالی دارند، و مایل به کنارهگیری از افراد عادی است. این احساس انزوا، نیاز مزبور را به یک ضرورت الزامآور تبدیل میکند، و مهمتر از آن، روحیه خودکفایی و استقلال وی را متزلزل میسازد زیرا به طور عادی محدودیتهای زیادی را برای خویش به وجود میآورد. چون میخواهد که صفت منحصر به فرد شخصیت خویش را ظاهر سازد لذا نیاز روحی خود به دیگران را سرکوب میکند و تظاهر به بیتفاوتی مینماید و به کسانی که از این رفتار او انتقاد میکنند با دیده تحقیر مینگرد. با این وصف، در زیر این قیافه ظاهراً بی تفاوت و مستقل، وی به راستی نیازمند تایید و احترام دیگران است. به طور خلاصه : روحیه ناامیدی شخص منجر به یک بیتفاوتی و خودکفایی ظاهری میشود. به محیطی آرام و دور از جنجال نیاز دارد و خواستار آزاد شدن از فشار روحی و تعارض ها یا مخالفت است؛ و با زحمت زیاد اوضاع را در کنترل خود قــرار میدهد و با احتیاط به مشکلات برخورد میکند. طبعی حساس و چشمی تیزبین دارد. خواستار ایجاد یک رابطه نزدیک و صمیمانه در یک فضای صمیمیـت مشتـرک اسـت، که در حکم یک وسیله دفاعی در برابر اضطـراب و کشمکـش درونی اسـت. شرایط وی را ناگزیر به سازش و چشم پوشی موقتی از برخی لذات مینماید. توانائی کسـب ارضای جسمانی از طریق فعالیت جنسی را دارد. تفسیر فیزیولوژی : فشارهای روحی ناشی از ناامیدی منجر به خشم و تشویش خاطر شخص شده است. تفسیر روانشناسی : میخواهد که تأثیر خوبی در دیگران بگذارد، ولی دربــاره امکان موفقیت آن مضطرب و مردد است. احساس میکند که خواسته های او نوعی حق برای وی به وجود میآورد ولی وقتی می بیند که روزگار بر وفق مراد او نیست دچار ناامیدی و تشویش خاطر میگردد. شکست احتمالی خود را بسیار ناراحت کننده فرض میکند و این روحیه شاید به عجز عصبی بیانجامد. خود را به عنوان یک قربانی تصورمی کند که او را گمراه کردهاند و وی را فریب میدهند. این نمایشی کردن را با واقعیت اشتباه می گیرد و سعی میکند تا خود را قانع سازد کـه شکست او از لحاظ کسب اعتبار و حیثیت، تقصیر دیگران است. به طور خلاصه : توجیه شخصی غیر واقعبینانه از اینکه می بیند آرزوهای او برآورده نشده است، دچار ناامیدی شده و لذا هراس وی از برنامه ریزی برای هدفهای جدید، فقط منجر به شکسـت هائی شـده اسـت که اینها نیز به نوبه خود موجب ایجاد اضطراب چشمگیری در وی شدهاند. تلاش میکند که با اتخاذ یک نقطه نظر محتاطانه، از وضعیـت مذبور بگریزد. از اینکه می بیند آرزوهای او برآورده نشـده اسـت دچار ناامیدی شـده و لـذا هراس وی از برنامهریزی برای هدفهای جدید، فقط منجر به شکست هائی شده اسـت که اینها نیز به نوبه خود موجب اضطراب چشمگیری در او شدهاند. تلاش میکند تا از این وضعیت بگریزد و شرایطی را پدید آورد که در آن از یک روابط مسالمت آمیز و استوار بر توافق و هماهنگی برخوردار شده و بدینسان جبران ناخشنودی و فقدان درک و تفاهم گذشته را بنماید.
هدفهای خود را با شدت دنبال میکند و به خودش اجازه نمیدهد که از هدف خویش دور شود. مایل به غلبه بر مشکلاتی اسـت که با آنها روبروسـت و میخواهد که از احترام و اعتبار خاصی در نزد مردم به خاطر کامیابیش برخوردار شود. خواستار سهیم شدن در یک رابطه صمیمانه متکی بر توافق در یک فضای زیبای آرامش و محبـت اسـت. در مورد واقعبینانه بودن هدفهای خود پافشاری میکند و سرسختانه پایبند آنها اسـت، هرچند که شرایط وی را ناگزیر به سازش میسازد. از لحاظ انتخاب همسرش. بسیار سخـتگیر اسـت. تفسیر فیزیولوژی : فشار روحی شخص ناشی از سرکوب خواسته های طبیعی یا شهوانی و بی توجهی به نیازهای بدن است. تفسیر روانشناسی : وضع موجود برخلاف میل شخص است. نیازی برآورده نشده بــه دوستی و معاشرت با کسانی دارد که معیارهای عالی همچون خود او دارند، و از مردم عادی کنارهگیری میکند. کنترل او بر خواسته های طبیعیاش مانـع از ان میشود که عنان اختیار را رها کند، ولی تنهائی که نتیجه این وضعیت است، وی را وادار به تسلیم شدن و جذب شدن در فرد دیگری مینماید. این حـالت مــوجب اضطراب او میشود زیرا این نوع خواستهها را نقاط ضعفی میداند که باید بر آنها غلبه کند. احساس میکند که فقط از طریق مسک نفس مداوم میتواند امیدوار باشد که برتری فردی خود را حفظ نماید. دوست دارد که دیگران وی را فقـــط به خاطر خودش دوست بدارند و تعریف و تمجید کنند. به توجه، شناسائی و احترام دیگران نیازمند است. به طور خلاصه : خواستار آن است که به عنوان یک فرد استثنائی به او احترام بگذارند. از هر چیز که امکان دارد وی را خسته سازد، دوری میکند. در جستجـوی یـک زندگی امن و بی خطر، آسایش جسمانی و نداشتن هر نوع مشکل یا اختلال است. شـرایط موجود شامل عناصـر حساس یا خطرناکی اسـت و بدین خاطر ضـرورت دارد که راهحلی برای آن بیابد. این وضعیت ممکن اسـت به تصمیم گیریهای ناگهانی و حتی بی پروا بی انجامد. متکـی به اراده و خواسته خویش اسـت و هیـچ اندرزی را از جانب دیگران نمیپذیرد. عقیده دارد که سهم خود را از زندگی دریافت نکرده است، یعنی نه او را به طرز صحیحـی درک کردهاند و نه به قدر کافی از وی تمجید شده است. احسـاس میکند که ناگزیر به سازگاری اسـت؛ و روابط نزدیک او با دیگران فـاقـد جهـات عاطفـی می باشد. تفسیر فیزیولوژی : فشار روحی شخص ناشی از به نتیجه نرسیدن تلاشهایش بــــرای بدست آوردن امنیت و ایجاد درک و تفاهم با دیگران است. امکان دارد که قدرت عصبی وی جدا تحلیل رود و احتمال بروز ناراحتی قلبی در او وجود دارد. تفسیر روانشناسی : در برابر محرکهای خارجی پاسخگو است و میخواهد که هر چیزی را قویاً تجربه کند، ولی وضع موجود خود را بسیار ناامیدکننده مییابد. نیاز به درک و تفاهم توأم با همدردی دیگران و احساس امنیت دارد. از ناتوانی آشکار خود برای رسیدن به هدفهایش دچار تشویش خاطر است. به طور خلاصه : ناکامی عاطفی و همدلانه. هـراس از اینکه مانع از رسیدن وی به خواستههایش شوند، او را به سوی فعالیت مبرم و بسیار شدید برای رسیدن به هـدف خویش سوق میدهد. بر اثر تحلیل رفتن شور زندگی در شخـص، یک روحیه تحمل نکردن تحریکات بیشتر یا کاهش توقعات شخصی پدید آمده اسـت. دچار یک احساس ناتوانی شده است که وی را در معرض اضطراب، تندخوئی و اضطرار شدیدی قرار میدهد. می کوشد تا با اجتناب از مشارکت مستقیم بیشتر، از وضعیت مذبور بگریزد. خود را محدود به یک برخورد محتاطانه کرده و پیش خود تصمیم می گیرد که سرانجام به راه خود برود.
نمیدونستم اینقدر چیز میز هستم !((207))((200))((3))
تفسیر روانشناسی انتخاب رنگهای شما:
از این که تحریکات شدید را سرکوب میکند، در رنج است، درحالیکه امکان دارد این تحریکات سر کوفته ناگهان به صورت یک رفتار غیرارادی و برانگیخته غلیان نمایند. قادر به تلاش برای رسیدن به هدفهای خود نیست. احساس میکند که به او بی توجهی شده اسـت، خواستار امنیت بیشتر محبت گرمتر و مشکلات کمتری است. نسبتاً احساس انزوا و تنهائی میکند، ولی چون فرد بسیار محتاطی اسـت لذا به خودش اجازه نمیدهد که دلبستگیهای عمیق داشته باشد. فردی خودمحور است و لذا با سرعت حالت تهاجمی می گیرد. تفسیر فیزیولوژی : حالت اضطراب و تشویشی که در شخص وجود دارد ناشی از تضاد بین امید و واقعیت است، که در پی آن ناامیدی شدید میآید. تفسیر روانشناسی : ناامیدی و آرزوهای برآورد نشده موجب یک تردید اضطراب آمیز میشود، در حالی که تردید او در مورد بهتر شدن اوضاع در آینده، منجــر به تعویق انداختن تصمیمهای اساسی میگردد. این تضاد بین امید و واقعیت سبب ایجاد فشاری چشمگیر میشود. بجای این که با گرفتن یک تصمیم اساسی مشکل خود را حل کند، امکان دارد که به عنوان یک راه فرار، خود را غــرق در پیگیری چیزهـای بی اهمیت سازد. به طور خلاصه : تردید و دودلی ناکام. با هر نوع محدودیت یا مانعـی قویاً مخالفت میکند. سـرسختانه به عقیده خود پایبند است و آن را دلیلی بر استقلال فکر و عمل خود میداند. از لحاظ همکاری با دیگران، به خوبی عمل میکند ولی نیاز به یک زندگی خصـوصی دارد که استوار بر درک متقابل بوده و از اختلاف و نفاق به دور باشد. فردی خودمحور است و لذا با سرعت حالت تهاجمی می گیرد. توانائی ارضای جسمانی از طریق فعالیت جنسی را دارد ولی عشق و محبت خود را پنهان میکند. تفسیـر فیزیولوژی : نگرانیهای ناشی از ناامیدی منجر به اضطراب شده است. تفسیـر روانشناسی : آرزوهای برآورد نشــده منجر به تردیــد و یک مــراقبت تشـویش آمیز گردیدهاند. نیاز شدیدی دارد که احساس امنیت کرده و خـود را در برابر ناامیدی بیشتر، حفظ نماید. زیرا وی را نادیده گرفتهاند و یا این که موقعیت و اعتبار خود را از دست داده است. تردید دارد که در آینده اوضـاع بهتر شود، ولی با این وصف خواسته های مبالغهآمیزی را عنوان میکند و سازش را رد میکند. به طور خلاصه : ناامنی اضطراب آمیز دچـار ناامیدی اسـت و هراس از آن دارد که از برنامهریزی هدفهای جدید خود طرفی نبندد. این وضعیت وی را به سوی اضطراب، پوچ بودن و تحقیر کردن خویش سـوق میدهد. این تحقیر ناآگاهانه سبـب میشود که یک نقطه نظر خودسرانه و مخالفت آمیز به سمت به دیگران اتخاذ کند.
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
چه جالب! من دو بار این فال رو گرفتم! برای باردوم ترکیب رنگ کاملا متفاوت با بار اول انتخاب کردم ولی نتایجش تقریبا یکسان بود!!!
این فال دوممه:
با هر نوع محدودیت یا مانعـی قویاً مخالفت میکند. سـرسختانه به عقیده خود پایبند است و آن را دلیلی بر استقلال فکر و عمل خود میداند. خواستار سهیم شدن در یک رابطه صمیمانه متکی بر توافق در یک فضای زیبای آرامش و محبـت اسـت. احساس میکند که در یک وضعیت اضطرابآور یا ناراحت کننده به دام افتادهاسـت و لذا میکوشد تا راهی برای نجات خـود بیابد. توانائی لذت بردن از فعالیت جنسی را دارد. تفسیـر فیزیولوژی : نگرانیهای ناشی از ناامیدی منجر به اضطراب شده است. تفسیـر روانشناسی : آرزوهای برآورد نشــده منجر به تردیــد و یک مــراقبت تشـویش آمیز گردیدهاند. نیاز شدیدی دارد که احساس امنیت کرده و خـود را در برابر ناامیدی بیشتر، حفظ نماید. زیرا وی را نادیده گرفتهاند و یا این که موقعیت و اعتبار خود را از دست داده است. تردید دارد که در آینده اوضـاع بهتر شود، ولی با این وصف خواسته های مبالغهآمیزی را عنوان میکند و سازش را رد میکند. به طور خلاصه : ناامنی اضطراب آمیز از آثار چیزهایی رنج میبرد که چون بر خلف میل او بودهاند لذا طرد شدهاند. و قویاً در برابر آنها ایستادگی میکند. فقط میخواهد که کسی به کار او کاری نداشته باشد. تلاش میکند تا نقش خود را در چشم دیگران بزرگتر جلوه دهـد، با این هـدف که رضایت و موافقت آنان را در مورد نیازها و خواسته های خویش بدست آورد. در رویاروئی با موانع دچار اضطراب شـده و آمادگی روحی هیچ شکلی از فعالیت یا انجام توقعات دیگر را ندارد. نیاز به صلح و صفا و آرامش و پرهیز از هر چیزی را دارد که امکان دارد موجب اضطراب بیشتر وی شـود. تفسیر فیزیولوژی : فشار روحی شخص ناشی از تلاش وی برای پنهان کردن تشویش خاطر و اضطراب خویش در پوشش یک اتکا به نفس و بیتفاوتی نسبت به دیگران است. تفسیر روانشناسی : وضع موجود بر خلف میل و خواسته اوست. احساس تنهائـی و دودلی میکند زیرا نیاز برآورده نشده ای به دوستی و معاشرت به کسانی دارد که همچون او معیارهای عالی دارند، و مایل به کنارهگیری از افراد عادی است. این احساس انزوا، نیاز مزبور را به یک ضرورت الزامآور تبدیل میکند، و مهمتر از آن، روحیه خودکفایی و استقلال وی را متزلزل میسازد زیرا به طور عادی محدودیتهای زیادی را برای خویش به وجود میآورد. چون میخواهد که صفت منحصر به فرد شخصیت خویش را ظاهر سازد لذا نیاز روحی خود به دیگران را سرکوب میکند و تظاهر به بیتفاوتی مینماید و به کسانی که از این رفتار او انتقاد میکنند با دیده تحقیر مینگرد. با این وصف، در زیر این قیافه ظاهراً بی تفاوت و مستقل، وی به راستی نیازمند تایید و احترام دیگران است. به طور خلاصه : روحیه ناامیدی شخص منجر به یک بیتفاوتی و خودکفایی ظاهری میشود. دچـار ناامیدی اسـت و هراس از آن دارد که از برنامهریزی هدفهای جدید خود طرفی نبندد. این وضعیت وی را به سوی اضطراب، پوچ بودن و تحقیر کردن خویش سـوق میدهد. این تحقیر ناآگاهانه سبـب میشود که یک نقطه نظر خودسرانه و مخالفت آمیز به سمت به دیگران اتخاذ کند
جواب من:
سعی میکند فردی آرمانگرا باشـد، ولی هدفهای موهومی دارد. چـون از زندگی بسیار ناامید شده است لذا به آن پشت میکند و با دیده نفرت به آن مینگرد. مایل اسـت که کل زندگی را فراموش کرده و در یک شرایط راحت و عاری از مشکل وضع روحی خود را بهبود بخشـد. شخص افکار و تصورات ذهنی خاص خود دارد و میخواهد که زندگیاش را نیز بر همان روال تنظیم کند. وضعیت دشواری وجـود دارد و شخص تلاش میکند با پا فشاری در مورد هدفهایش، در برابر مخالفتها ایستادگی کند. لازم میبیند که مقاصد خود را پنهان کرده و احتیاط بیشتری به خرج دهـد تا بتواند بر مخالفتها پیروز شـود. خودمحور اسـت و بنابراین با سرعت حالت تهاجمی می گیرد و عواطف خـود را بروز نمیدهد. تفسیر فیزیولوژی : فشارهای روحی ناشی از ناامیدی منجر به خشم و تشویش خاطر شخص شده است. تفسیر روانشناسی : میخواهد که تأثیر خوبی در دیگران بگذارد، ولی دربــاره امکان موفقیت آن مضطرب و مردد است. احساس میکند که خواسته های او نوعی حق برای وی به وجود میآورد ولی وقتی می بیند که روزگار بر وفق مراد او نیست دچار ناامیدی و تشویش خاطر میگردد. شکست احتمالی خود را بسیار ناراحت کننده فرض میکند و این روحیه شاید به عجز عصبی بیانجامد. خود را به عنوان یک قربانی تصورمی کند که او را گمراه کردهاند و وی را فریب میدهند. این نمایشی کردن را با واقعیت اشتباه می گیرد و سعی میکند تا خود را قانع سازد کـه شکست او از لحاظ کسب اعتبار و حیثیت، تقصیر دیگران است. به طور خلاصه : توجیه شخصی غیر واقعبینانه دچـار ناامیدی اسـت و هراس از آن دارد که از برنامهریزی هدفهای جدید خود طرفی نبندد. این وضعیت وی را به سوی اضطراب، پوچ بودن و تحقیر کردن خویش سـوق میدهد. این تحقیر ناآگاهانه سبـب میشود که یک نقطه نظر خودسرانه و مخالفت آمیز به سمت به دیگران اتخاذ کند.
خوب عاقا من اینی ک این میگه نیستم ||
ب کی بگم ک نیستم؟؟؟؟
اینا چیه این میگه؟؟؟ تنها دقدقه ی روحی من اینه ک کلی خر زدم آخرش معدلم شد 19.90 عرررررررررررررررررررررررر
میخواهد به خودش و دیگران ثابت کند که هیچ چیز در او تأثیر نمیگذارد و معنای ضعف را نمیفهمد. در نتیجه، با خشونت یا شـدت عمل رفتار میکند و عقـایدش نیز مستبدانه و خودسرانه اسـت. خیال باف و حساس اسـت و در جستجوی راهی اسـت تا از آن طریق این صفات خود را بروز دهـد. چیزهای غیرعادی یا ماجراجویانه موجب برانگیخته شدن علاقه و شور و شوق او میشوند. احساس میکند که در یک وضعیت اضطرابآور و ناراحتکننده به دام افتاده اسـت و در جستجوی راهـی برای نجات خویش اسـت. توانائی کسـب ارضای جسمانی از طریق فعالیت جنسی را دارد ولی به شرط اینکه هیچگونه پریشانی یا اضطراب عاطفی در کار نباشـد. تفسیر فیزیولوژی : از آرامش یا تسلیم شـدن خودداری میکند. بر اثـر ادامه فعالیت، خستگی و افسردگی را موقتاً متوقف میکند. تفسیر روانشناسی : یک وضعیت یا رابطه موجود شخـص رضـایت بخش نیسـت، ولـی احساس میکند که قادر نیسـت آن وضعیت را تغییر داده و احسـاس تعلقی را کـه بدان نیاز دارد در خود پدید آورد. چون تمایلی به نشان دادن آسیبپذیری خود ندارد، لذا همچنان در برابر شرایط موجود ایستادگی میکند ولی حس میکند کـه متکی به دلبستگی است. این وضعیت موجب میشود که علاوه بر افسرده شدن، حالت بیقراری چشمگیر و ضرورت رها شدن از این وضعیت نیز در او به وجود آید به صورت واقعی و عملی و خواه دست کم از نظر ذهنی. امکان دارد که توانائـی وی از لحاظ تمرکز دچار خلل شود. به طور خلاصه : ناخشنودی همراه با بیقراری احساس میکند که در یک وضعیت اضطرابآور یا ناراحت کننده به دام افتادهاسـت و لذا میکوشد تا راهی برای نجات خـود بیابد. توانائی لذت بردن از فعالیت جنسی را دارد. وجود اضطـراب و ناخشنودی همراه با بیقراری در شخص در رابطه با شرایط او یا خواسته های عاطفی برآورده نشـده اش، موجب ایجاد فشار روحی شده اسـت؛ لذا تلاش میکند تا با انکار کردن وجود آنها و پنهان کردن ناخشنودی خود در پوشـش یک ادعای غرورآمیز خودکفایی و استقلال، از فشـار روحـی مذبور بگریزد
عجبا من نصف اینایی ک این گفتو کلن نمیفهمم یعنی چی ||||||||||||||||||||