خلاصه: دختری به اسم مانیا محبی پزشکی خونده..می خواد به درسش ادامه بده تا تخصصش رو بگیره ولی در کنارش می خواد تو یه بیمارستان هم مشغول به کار بشه..مانیا با پدر ومادرش زندگی می کنه و تک فرزنده..تو زندگیش ۲ تا ارزو داره یکیش اینکه پزشک بشه که خب به این ارزوش رسیده ..اون یکی ارزوش اینه که بره تو ارتش..کلا اهل هیجانه و خیلی دوست داره یه روز پلیس مخفی بشه..ولی مگه میشه ادم هم پزشک باشه هم بره تو ارتش؟..خب توی این داستان میشه کلا کار نشد نداره..مانیا خانم هم که اهل ریسک و هیجانه پی گیرشه..با دوستش شمیم تو یه بیمارستان که رییسش اشنای شمیم هست مشغول به کار میشن..شمیم پرستاری خونده و مانیا پزشکی..تا اینکه مانیا یه روز تصمیم می گیره بره تو ارتش و بشه پزشک اونجا..نه به حرف پدر ومادرش گوش می کنه نه به حرف دوستش تصمیم خودشو گرفته..می خواد به این یکی ارزوش هم برسه..تا اینکه بالاخره به عنوان پزشک یار وارد ارتش میشه..مانیا که تا حالا فکر میکرده تو ارتش کلی هیجان انتظارشو می کشه با ورود به اونجا می فهمه ای دل غافل اینی که داره می بینه با اونی که تو ذهنش همیشه برای خودش مجسم می کرده زمین تا اسمون فرق می کنه..از همون بدو ورودش با سرگرد جدی وسخت گیری به اسم جناب سرگرد اهورا راد اشنا میشه..ولی اونم چه اشنایی..دیدن داره …
رفتار مانیا بچه گونه بود و اتفاقات هم یک مقداری تکراری(کلیشه ای) بودن...کلا یه مقدار کوچولو داستان می لنگید اما داستان بدی نبود...یه مقدار داستان پدر مانیا ساده و دور از باور بود...
در مجموع کتاب بدی نبود اما همچین کتاب خیلی خوبی هم نبود...اگه رمنس زیاد خونده باشین و از شانستون چندتا رمنس فوق العاده هم دستتون افتاده باشه این کتاب خیلی ممکنه به دلتون نچسبه اما در هرصورت بهش شانس امتحان شدنو بدین....
@fateme 12212 گفته:
رفتار مانیا بچه گونه بود و اتفاقات هم یک مقداری تکراری(کلیشه ای) بودن...کلا یه مقدار کوچولو داستان می لنگید اما داستان بدی نبود...یه مقدار داستان پدر مانیا ساده و دور از باور بود...
در مجموع کتاب بدی نبود اما همچین کتاب خیلی خوبی هم نبود...اگه رمنس زیاد خونده باشین و از شانستون چندتا رمنس فوق العاده هم دستتون افتاده باشه این کتاب خیلی ممکنه به دلتون نچسبه اما در هرصورت بهش شانس امتحان شدنو بدین....
فاطمه رمان و نویسنده رو شستی گذاشتی کنار بعد میگی ارزش خوندن داره؟؟؟؟؟ ((119)) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
من خوندمش خیلی قشنگ بود استعداد داره نویسنده اش ولی یه خورده خام هست تو داستان((208))
@majidking 12269 گفته:
فاطمه رمان و نویسنده رو شستی گذاشتی کنار بعد میگی ارزش خوندن داره؟؟؟؟؟ ((119)) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
من خوندمش خیلی قشنگ بود استعداد داره نویسنده اش ولی یه خورده خام هست تو داستان((208))
((207))((200)) خب مسلمه که نویسنده اش استعداد داره.فرشته داستان های خوبی مینوسه هرچند گاها یخوده زیادی صحنه داره... اما موضوع اینه که این یه کار مشترک از فرشته و یه نفر دیگه بود( که اونم فک کنم اسمش فرشته بود) در نتیجه داستان یه مقدار خام شده...
اینکه شستمش و اینا واسه اینه که بعدا یه سری کتاب خیلی قشنگ خوندم که این در برابرش لنگ میندازه، اما صرفا چون یادمه که اون موقعی که اینو خوندم ازش خوشم اومد میگم بخونیدش...
((207))((200)) خب مسلمه که نویسنده اش استعداد داره.فرشته داستان های خوبی مینوسه هرچند گاها یخوده زیادی صحنه داره... اما موضوع اینه که این یه کار مشترک از فرشته و یه نفر دیگه بود( که اونم فک کنم اسمش فرشته بود) در نتیجه داستان یه مقدار خام شده...اینکه شستمش و اینا واسه اینه که بعدا یه سری کتاب خیلی قشنگ خوندم که این در برابرش لنگ میندازه، اما صرفا چون یادمه که اون موقعی که اینو خوندم ازش خوشم اومد میگم بخونیدش...
داستان بیشتر از یه خورده لنگ میزنه،بعضی اتفاقا سریع و بی دلیل بلافاصله پشت سر هم اتفاق افتادن،انگار فضای داستان باید طوری باشه که هر لحظه حتما اتفاقی بیفته!
کتاب بدی نبود ولی من چندان خوشم نیمد،میتونست خیلی بهتر باشه!
البته اگه گذر نویسنده و یا دوستانش به اینجا افتاد امیدوارم این موضوع رو به عنوان نقد بپذیرن،چون الان اوضاع جوری شده که حتما باید از یه اثر تعریف کنی(چه ترجمه چه نوشته)وگرنه صاحبش خیلی بد برخورد میکنه!من منکر زحمات این دوستان نیستم ولی دلمم میخواد چیزی رو که هم من وقت میذارم میخونم و هم اونا براش وقت میذارن و زحمت میکشن قابل تحسین برای همه باشه(ببخشید اینا سر دلم مونده بود،باید یه جایی میگفتم:d)
چرا دانلود نمیشه؟