Header Background day #10
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

افسانه شومان

4 ارسال‌
2 کاربران
10 Reactions
1,010 نمایش‌
milad.m
(@milad-m)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 615
شروع کننده موضوع  
به نام خدایی که در این نزدیکی است

تالارگفتمان 1

نام : افسانه شومان

ژانر : فانتزی

افسانه شومان


   
snakeeyes، sheyton-divane، shery و 2 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
shery
(@shery)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 514
 

موضوع انتخابی خیلی شیرین و دل نشین و اوج داستان کاملا جالب بود ... یه جورایی میشه گفت عاقلانه و فکر شده .

اما نوشته ات سبک نداشت نمیدونم چه قد نوشتی و یا داری نوشته هستی ...اما پخته به نظر نمیرسید .

مثلا اگه خودت باز بینی میکردی متوجه میشدی دوتا مثال میزنم . از کلمه ی من بی جا استفاده شده به دفعات زیاد . ..

میون یه سری جملات نیاز به فاصله و به قولی اینتر داشت .

پرش بین صحنه ها خام بود ..حرفه ای نبود بعد از مدتی . ناگهان . .. .تند تند پیش میرفتی و صحنه سازی قوی نداشت .

بازم مثال میزنم . تو یه داستان و یه صحنه ی نمایش ..جملات کوتاه و بلند باید باهم ترکیب بشن . . .

او خیلی قوي بود ، او بر همه عنصر هاي زمین غلبه کرده بود و قویترین فرد میدان جنگ بود ! او فرشتگان بسیاري را زخمی کرد اما نمی دانست که فرشتگان نمی میرند !! زمانی که از تمام قدرتش

استفاده کرده بود خسته شده بود !

اخرش فوق العاده تموم شد لذت بردم .

یه پیشنهادیم که دارم همیشه کنار داستانتون یه کاور ویا یه عکسی که بهش میخوره قراره بدید تا باعث ایجاد پیوند بین داستان و تصویر ذهن خواننده بشه یکی دیگه از فواید کاور قبل از خوندن داستان مشتاق کردن خواننده برا خوندن داستانه .

منتظر کاری بیشتری هستم . ((46))((221))


   
Azi، milad.m و Leyla واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
milad.m
(@milad-m)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 615
شروع کننده موضوع  

@shery 94668 گفته:

موضوع انتخابی خیلی شیرین و دل نشین و اوج داستان کاملا جالب بود ... یه جورایی میشه گفت عاقلانه و فکر شده .

اما نوشته ات سبک نداشت نمیدونم چه قد نوشتی و یا داری نوشته هستی ...اما پخته به نظر نمیرسید .

مثلا اگه خودت باز بینی میکردی متوجه میشدی دوتا مثال میزنم . از کلمه ی من بی جا استفاده شده به دفعات زیاد . ..

میون یه سری جملات نیاز به فاصله و به قولی اینتر داشت .

پرش بین صحنه ها خام بود ..حرفه ای نبود بعد از مدتی . ناگهان . .. .تند تند پیش میرفتی و صحنه سازی قوی نداشت .

بازم مثال میزنم . تو یه داستان و یه صحنه ی نمایش ..جملات کوتاه و بلند باید باهم ترکیب بشن . . .

او خیلی قوي بود ، او بر همه عنصر هاي زمین غلبه کرده بود و قویترین فرد میدان جنگ بود ! او فرشتگان بسیاري را زخمی کرد اما نمی دانست که فرشتگان نمی میرند !! زمانی که از تمام قدرتش

استفاده کرده بود خسته شده بود !

اخرش فوق العاده تموم شد لذت بردم .

یه پیشنهادیم که دارم همیشه کنار داستانتون یه کاور ویا یه عکسی که بهش میخوره قراره بدید تا باعث ایجاد پیوند بین داستان و تصویر ذهن خواننده بشه یکی دیگه از فواید کاور قبل از خوندن داستان مشتاق کردن خواننده برا خوندن داستانه .

منتظر کاری بیشتری هستم . ((46))((221))

ممنون داستان عاقلانه و فکر شده بود ، چون در مورد سرنوشت اجداد حارث ( ابلیس) شخصیتی در داستان افسانه اولین رانده شده بود . ((48))

من لاقیس و این داستان رو بر اساس اون موضوع و اتفاقاتی درونش می افته نوشتم !

اما نثر و نوع نوشتنم بله کاملا حق با شما هستش . روی نوشتنم باید بیشتر کار کنم . ((10))

کاور هم نداشت شرمنده ، عکس مناسبی پیدا کردم حتما می گذارم .

بازم ممنون .

موفق باشید .

یا علی


   
shery و Azi واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
milad.m
(@milad-m)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 615
شروع کننده موضوع  

دوستان منتظر نظرات خوبتون هستم .((221))


   
پاسخنقل‌قول
اشتراک: