بی گمان اکثر شما این شاهزاده ی وطن پرست که ستاره ی شرکت بلیزارد بود رو می شناسید.لیچ کینگ کی هست؟یا بهتره بگم که بود؟با ما همراه باشید با سرنوشت تلخ این ابر قهرمان دینای بلیزار...آفرریده شده توسط نویسنده ی مشهور..کریستی گولدن..
آرتاس منتیل شاهزاده ی جوان لردران پسر ترناس پادشاه محبوب لردران و مردم دوست بود.او از بچگی توسط اندرز های پدرش و اوتر لایت برنگر که سر دسته ی پالادین های دست نقره ای (سیلور هند) بود آموزش دیده می شد که مردم را دوست بدارد و عاشق شود و قبل رئوفی داشته باشد.شاید اگر ورق روزگار چرخانده نمی شد ما شاهد پادشاهیی قدرتمند و محبوب برای لردران بودیم که اتحاد را در برابر نامردگان رهبری می کرد...
دوران کودکی آرتاس در جنگ با اورک ها مهاجمان وحشی و خونخار گذشت.در همان سال ها بود که اتحاد بین الف های جنگل و لردران و دورف ها و استورم ویند برقرار شد.
ولی با خیانت در مرز های استورم ویند استورم ویند توسط اورک ها تسخیر شد. و لرد آندوین لوتار به همراه شاهزاده ی جوانش به لردران پناهنده شد.بعد ها کشف شد که عامل هجوم اورک ها مدیو جادوگر بزرگ بود .بهتر است مسائلی روشن شود.مادر مدیو..جز فرقه ی نگهبانان بود.او که قدرت فرقه را به دست آورده بود در آن زمان متوجه شد که ارتشی اهریمنی تحت رهبری تایتانی خونخوار به نام سارگراس که به خودشان لژیون سوزان می گفتند در حال حرکت روی زمین هستند و اژدهاها و هر چه که سر راهشان هست نابود می ککند.ساحره به جنگ تایتان میرود و با استفاده از قدرتش تایتان را نابود میکند.ولی روح شیطانی وارد رحمش می شود و ساحره که برای موروثی کردن قدرت با یکی از قدرتمند ترین اعضای فرقه می خوابد...پس از به دنیا آمدن مدیو..قدرت وارد پسرک می کند و پسرک که تاب آن را ندارد روح شیطانی کنترل او را بدست میگیرد.دنیا بار دیگر در دستان سارگراس قرار گرفته بود و اینبار هیچ نگهبانی جلوی او نبود.گفتنی است که بین شاه لیان و لرد آنودین لوتار و مدیو ی جوان دوستی صمیمی از سال های بچگی قرار داشت.اهریمن کنترل مدیو را به دست گرفته بود و به دیار گولدان ساحر اورک در دنیای دیگر رفته بود و آن ها را به زمین دعوت کرده بود...در این میان شاگرد جوانی از طرف کالج جادوگری در دالاران به نام خادگار به ماموریت جاسوسی به نزد مدیو می رود تا شاگردش شود.بعد ها که خادگار جوان ماجرای اهریمن درون این جادوگر دوست داشتنی و قدت
رتمند را میفهمد با هماری آندوین لوتار مدیو را نابود می کنند و بار دیگر سارگراس آوراه می شود...در این میان اورک ها دژ استورم ویند را تسخیر می کننند و شاه لیان توسط نیمه اورک خائنی که در دستگاه او حظور دارد کشته می شود...پس پسرش واریان تنها بازمانده ی قدرت استورم ویند و لرد آندوین لوتار و خادگار به لردران پناه میبرند.گفته شده که پرنس واریان و پرنس آرتاس دوستان خوبی برای هم شدند و همبازی هم دیگر بودند.لوتار با کمک ارتش لردران به جنگ اورک ها میرود که اینبار به فرماندهی دوم همر(پتک تباهی)در حال فرار از دنیای در حال نابود شدنشان در آنسوی درگاه تاریک که توسط اعمال گلدان این سیه ساحر اورک پایه هایش سست شده بودند.ارتش متحد الف ها و دورف ها و انسان ها به فرماندهی لوتار با اورک ها رو به رو میشوند و لوتار توسط پتک تباهی کشته می شود ولی در نهایت این اورک ها هستند که شکست میخورند و توسط انسان ها به بردگی گرفته می شودند.گفته شده که آن نیمه اورک نیمه اورک مونثی بوده که از طرف گولدان برای جاسوسی از مدیو فرستاده شده بود ولی مدیو با وجود دانستن آن او را قبلو کرده..بعد ها رابطه ای دوستانه بین خادگار شاگرد مدیو و نیمه اورک مونث با وجود خصومت های اولیه پیش از خیانت نیمه اورک وجود داشته...
مدیو...پرنس واریان..شاهزاده ی استورم ویندنبرد لوتار و پتک تباهی...نبرد ساحره با سارگراس(مادر مدیو)گولدان..سیه ساحر اورک و طمع کار
نمایی از دوستی دو جاسوس مدیو از دو جبهه ی متفاوت..انسان ها و اورک..(خادگار و نیمه اورک) خادگار در نبرد با استادش در برج سیاه...
از آنجا که این یک سلسه مراتب خیلی طولانیه من این مقاله رو در سه یا چهار پارت ارائه خواهم داد.با تشکر..با ما باشید
خب من خوندم
من منتظر ادامش هستم
داستان ارتاس رو تا حدی میدونم امیدوارم بقیش رو هم بگید
دوتا مسئله ، اول از همه Lothar در فارسی لوثار گفته میشه.
دوم اینکه ممنون از توضیحاتت ، ولی توضیحاتی که دادی بیشتر در مورد اتفاقات جنگ اول و جنگ دوم بود.که اورک ها توسط انسان ها شکست داده میشوند و بعد هم لوثار میمیره و ... البته گریزی هم به داستان آرتاس داشتی.
امیدوارم زودتر پارت های بعدیت بیان و ببینیم چی میشه.
ممنون.
@Angel of Death 89274 گفته:
دوتا مسئله ، اول از همه Lothar در فارسی لوثار گفته میشه.
دوم اینکه ممنون از توضیحاتت ، ولی توضیحاتی که دادی بیشتر در مورد اتفاقات جنگ اول و جنگ دوم بود.که اورک ها توسط انسان ها شکست داده میشوند و بعد هم لوثار میمیره و ... البته گریزی هم به داستان آرتاس داشتی.
امیدوارم زودتر پارت های بعدیت بیان و ببینیم چی میشه.
ممنون.
سعی میکنم نقد مختصری از ترادژی لیچ کینگ بکنم ولی خوب همون طور که میدونید خیلی بحثش مفصله و باید تو چند تا پارت به همراه تعداد زیادی از عکس ها گذاشته بشه.ما داریم چندین مرحله از زندگی آرتاس رو نقد میکنیم که هرکدومشون شاهرگ های حیاتی تاریخ کالیمدور بودن.کلا زمانه با آرتاس یار نبوده...
((85))((28))
آره ، اصلا آرتاس یک کتاب مخصوص به خودش داره ، دوتا گیم مخصوص خودش :d
گفتن داستانش کامل خیلی خیلی طول میکشه.البته میشه فقط خلاصه خلاصشو نوشته.