نویسنده: پارسا حسینی پور
فکر سهراب:
داستان درمورد انسانی مرموز است که قدرت ماوراءالطبیعهای دارد و همین باعث میشود که از قدرت او سوءاستفاده شود و پایش به سیاست باز شود. این سیاست است که او را از زندگیاش دور میکند؛ از عشقش محروم میسازد و با جهانی پر از کینه و جنگ و خونریزی روبهرو میکند. امّا در پی فراموش کردن خاطرات زندگیاش، دوباره با آنها روبهرو میشود. کشور او سعی میکند بر همهی جهان تسلّط یابد، امّا آیا این یعنی "پیروزی"؟
داستان در ژانر فانتزی و تخیّلی نوشته شده، امّا در کنار داستانسرایی، بدیهای دنیای سیاسی به تصویر کشیده میشوند.
زمانبندی ارائهی فصول:
فصل اوّل: پنجشنبه 18 تیر 1394
هر دو روز یک فصل منتشر میشود. مثلا فصل دوم 20 تیرماه روی سایت قرار میگیرد. در نهایت کتاب کامل روی وبلاگ اینجانب گذاشته میشود.
با نظراتتون ما رو یاری کنید...
سلام. ممنون خیلی خوب بود کلا. فقط من با منطقش یه کوچولو مشکل داشتم. اخه عجیب بود واسه همچین چیزی بره که برادرشو خفه کنه. بعد گفتین که با حالت وحشیانه میگه مرده؟انگار که براش مهم نیست ولی بعد با دل سوزی به برادرش نگاه می کنه؟ اممم یه کم عجیب بود ولی کلا خیلی خوب بود.
منتظر ادامه.
@the ship 87536 گفته:
سلام. ممنون خیلی خوب بود کلا. فقط من با منطقش یه کوچولو مشکل داشتم. اخه عجیب بود واسه همچین چیزی بره که برادرشو خفه کنه. بعد گفتین که با حالت وحشیانه میگه مرده؟انگار که براش مهم نیست ولی بعد با دل سوزی به برادرش نگاه می کنه؟ اممم یه کم عجیب بود ولی کلا خیلی خوب بود.
منتظر ادامه.
سلام.
ممنون از نظرتون. حرف شما کاملا درسته و این چیزیه که دلیلش بعدا دلیلش معلوم میشه.
با تشکر مجدد.
کار جزابی و شروع جالب تری هم داشت .
خیلی خلاصه و صریح و البته با توصیفات مورد نیاز رفته بود سراغ داستان ...
اما به عنوان فصل اول خیلی کم بود ..دوم اینکه تا یه جایی خیلی سریع پیش رفته بود ....احساسات انسانی خیلی کشش و صحبت بیشتر از این حرفا داره .
به نظرم ت وصحنه های حساس حتی خشمم نیازمند توصیفات جزی تر ..و کشش وطلانی تر کردن زمان داستان هستش .
اینقد سریع یه فصلو تموم نکنید .
و در کل من که جزبش شدم .... گرافیکم کارم به نظرم نیاز به تغیر داره.
ممنون که داستان خودتون ر وبا ما شریک شدید .
@shery 87547 گفته:
سلام و خسته نباشید به نویسنده عزیزکار جزابی و شروع جالب تری هم داشت .
خیلی خلاصه و صریح و البته با توصیفات مورد نیاز رفته بود سراغ داستان ...
اما به عنوان فصل اول خیلی کم بود ..دوم اینکه تا یه جایی خیلی سریع پیش رفته بود ....احساسات انسانی خیلی کشش و صحبت بیشتر از این حرفا داره .
به نظرم ت وصحنه های حساس حتی خشمم نیازمند توصیفات جزی تر ..و کشش وطلانی تر کردن زمان داستان هستش .
اینقد سریع یه فصلو تموم نکنید .
و در کل من که جزبش شدم .... گرافیکم کارم به نظرم نیاز به تغیر داره.
ممنون که داستان خودتون ر وبا ما شریک شدید .
سلام و با تشکّر از نظر شما.
کاملاً درست میگویید. باید توصیفات رو بیشتر کنم. فعلا تا فصل شش فصول کوتاه است؛ امّا از فصل هفت به بعد با گسترش ماجرا فصلها رو هم بلندتر میکنم. البتّه چون باید از یک موضوع جدا شد و به موضوع دیگری رفت، یه کمی کار رو سخت میکنه.
باز هم با سپاس فراوان از شما خوانندهی محترم.((48))
عرض سلام خدمت دوستان عزیز.
در رابطه با طرَاحی کاور باید بگم که چون جایی رو مدّنظر نداشتم، خودم طرّاحی کردم؛ آن هم با ابزارهای سادهای مثل پینت. خودم هم گرافیکم خوب نیست و در نتیجه بابت گرافیک و کاور شرمندهام.
سلام...
با توجه به حجم کم دانلودها در فصلهای قبلی ارائه شده، قرار شد که بقیهی فصول تا اواسط مرداد ماه یک جا ارائه شود.
با تشکر...((221))
دوستان عزیز با عرض پوزش بابت تاخیر فراوان قضیهی داستان و ادامهی آن به زودی معلوم میشه...