نام اصلی: نامشخص
خلق شده توسط: دنیس اونیل/ نیل آدامز
اولین حضور: (Batman #232-Daughter of The Demon (June 1971
مهارتها و ویژگیها: شمیرزنی، هنرهای رزمی و مبارزه بدون سلاح، تیراندازی، هوش بالا در مبارزه، استقامت بالا، قابلیت خوددرمانی، طول عمر زیاد، آشنایی با علوم مختلف مانند پزشکی و کیمیا
عضویت در گروهها: سردسته لیگ قاتلین
دشمن اصلی: بتمن
مقدمه
رأسالغول کیست؟!! این سوال خیلی از طرفداران کمیک، مخصوصا طرفداران بتمن است. خیلیها میگویند که او یک پیامبر است، بعضی دیگر معتقد هستند که او خود ابلیس است! و حتی بسیاری میگویند که او انسان نیست! رأسالغول یکی از قدرتمندترین و سرسختترین دشمنان بتمن محسوب میشود و جزو معدود کسانی است که میتواند شوالیهی تاریکی را به چالش بکشاند. او بارها بتمن را تا مرز مرگ پیش برده است و او را شکست داده است، اما در چندی از مبارزاتش با بتمن، از او شکست خورده است. او فرزند سنسی، پدر تالیا الغول، نیسا رعتکو و دوسان الغول است و همچنین پدر بزرگ دیمین وین، فرزند بروس وین/ بتمن و تالیا الغول، نیز میباشد.
منشاء و ریشههای شخصیت
رأسالغول حدود ۷۰۰ سال پیش در یک قبیله عشایر نشین که در سرزمین عربستان زندگی میکردند، به دنیا آمد. او در دوران نوجوانی، شیفته علم شد اما به علت کوچ قبیلهاش نتوانست به مطالعه علوم مختلف بپردازد. رأس بعد از کوچ قبیلهاش تصمیم میگرد که از خانوادهاش جدا شود و قبیله را ترک کند تا راهی شهرهایی شود که بتواند در آن جا به مطالعه و کشف علوم بپردازد. رأس بعد از فراگیری چندین علم، پزشک شد و سپس با عشق زندگی خود، سورا ازدواج کرد. رأس که عاشق کشف رمز و راز علوم بود، در یکی از اکتشافات خود به طور ناگهانی چشمهی لازاروس را پیدا میکند، گودالی که آب آن شفا بخش بوده و میتواند مرده را زنده کند و بدترین زخمها را درمان کند. بعد از این که رأس موفق به کشف گودال شد متوجه شد که در شهر، شاهزاده مجنون و دیوانه شهر در شرف مرگ است. رأس که از جنون او خبر نداشت برای نجات شاهزاده، او را درون گودال لازاروس قرار میدهد. او بعد از لحظاتی از چشمه بیرون میآید اما به دلیل جنونی که داشت سورا، همسر رأس را خفه میکند و او را به قتل میرساند. بعد از این اتفاق روند تکاملی رأس به سوی یک قاتل حرفهای آغاز میشود.
تکامل شخصیت
بعد از مرگ سورا، پادشاه که رأس را مقصر جنون پسرش و مرگ همسر رأس میدانست، دستور داد که رأس را دستگیر کنند و همراه با جسد همسرش درون زندان بیاندازند. اما بعد از مدتی رأس توانست به کمک پسر یک پیرزن از زندان فرار کند. بعد از این که او از زندان فرار کرد، تلاش کرد تا با استفاده از گودال لازاروس همسر خود را به زندگی بازگرداند اما موفق نشد زیرا زمان زیادی از مرگ او گذشته بود. اتفاقی که برای سورا افتاد کاملا رأس را نابود کرد و هر لحظه به فکر انتقام مرگ همسرش بود. رأس همراه با پسری که او را از زندان نجات داد راهی قبیلهی خود شد. بعد از رسیدن به قبیله، رأس از عموی خود که رئیس قبیله بود درخواست کرد که به او کمک کند تا انتقام مرگ سورا را از پادشاه بگیرد. عموی او درخواست رأس را میپذیرد و برای کشتن پادشاه توطئه میچینند. رأس که کاملا بر علم پزشکی چیره بود، ویروسهای مرگآور زمان خود را خوب میشناخت. رأس پارچههایی را به یکی از کشندهترین ویروسها آلوده میکند و به عنوان هدیه برای شاهزاده میفرستد. شاهزاده با استفاده از پارچهها بیمار شد و پادشاه برای درمان او به دنبال رأس میگشت. پادشاه با پیدا کردن رأس به او دستور میدهد تا پسرش را درون گودال لازاروس قرار دهد اما رأس به خاطر کینهای که از شاه و پسرش داشت خواسته او را قبول نکرد و هردوی آنها را به قتل رساند و اینگونه انتقام همسرش را هم گرفت. در نهایت رأس به تمام افراد قبیلهاش دستور میدهد تا تمام شهر را به خاک و خون بکشند. بعد از کشتن تمام افراد توسط افراد و پیروان رأس چیزی جز جسد مردم و خرابهی خانهها باقی نمانده بود. رأس با دیدن این قتل عام با غم و اندوه فراوان پیش خود گفت:«آیا این است سرنوشت زمین؟». مدتی بعد از این ماجرا، رأس برای خود عنوان «رأسالغول» به معنی سر شیطان یا رهبر شیطان برگزید. (لازم به ذکر است که به دلیل وجود صورتی فلکی با نام رأسالغول ترجمه سر شیطان بهتر است.) رأسالغول در ووداستاک (به انگلیسی: Woodstock) با زنی دورگه، چینی و عربی، آشنا میشود و با او ازدواج میکند که ثمره این ازدواج تولد دختری به نام تالیا است.
ظهور لیگ قاتلین و پادشاهی رأسالغول!
رأسالغول تصمیم میگیرد تا به سفر در دنیا بپردازد و از شهرها و کشورهای دنیا دیدن کند. رأسالغول و عمویش و آن پسرک که ناجی رأس از زندان بود، همگی با استفاده از چشمه لازاروس توانستند سالیان سال زنده بمانند. در یکی از همین سفرها، در شهر لندن پسر جوان شروع کرد به نوشتن درمورد راز و رمز گودال لازاروس. رأسالغول وقتی که متوجه کار او شد بسیار خشمگین شد و او را از این کار منع کرد اما پسر با پافشاری بر کارش، خود را به کشتن داد. پسر جوان و رأس باهم درگیر شدند و در نهایت رأس توانست او را به قتل برساند. رأس بعد از مبارزه با پسر ضعیف شد و برای این که دوباره نیروی خود را به دست آورد پا به گودال لازاروس میگذارد. هنگامی که او به لندن بازمیگردد متوجه میشود که عمویش تمام سوابق تاریخیش درمورد لازاروس را به سرقت برده است. رأس با ادامه دادن سفر خود، توانست در کشورهای مختلف هنرهای رزمی و شمشیرزنی را بیاموزد و درنهایت خود به استادی توانا تبدیل شد. بعد از فراگیری علوم و فنون رزمی رأس متوجه شد که جرم و جنایت انسانها باعث نابودی زمین است پس با تشکیل سازمانی تحت عنوان لیگ قاتلین برای نابودی عدهی زیادی از انسانها آماده شد. او با تأسیس لیگ قاتلین به پادشاهی تبدیل شد که از سایهها بر دنیا حکمرانی میکند و برای آینده انسانها تصمیم میگیرد!
عقیدهی رأسالغول و دیدگاه تیرهاش به دنیا او را بدل به شیطانی کرد که معتقد است بخش اعظمی از انسانها مانند ویروس هستند و جز تباهی چیزی برای کرهی زمین به ارمغان نمیآورند پس بهترین راه برای رهایی از آنها، قتل عام آنهاست. رأسالغول تا به امروز برنامههای زیادی برای نابودی بشر ترتیب دیده است، برای مثال او شهر گاتهام را نماد جرم و جنایت میداند و میخواهد که تمام ساکنان آن را به قتل برساند برای همین ویروسی به نام البولا (Elbola) را در شهر گاتهام پخش میکند اما بتمن توانتست او را شکست بدهد و او را از رسیدن به اهدافش باز دارد. وی همچنین با بین متحد بود و حتی بین را وارث خود میدانست اما تالیا، دختر او با این تصمیم رأسالغول مخالف بود.
شروع دشمنی با بتمن
وقتی که تالیا درگیر عشق بتمن بود، رأس بتمن را برای جانشینی خود مناسب دید. او تصمیم میگیرد تا هویت پنهان بتمن را پیدا کند. رأس با تکیه بر هوش خود نتیحه گرفت که بتمن همان بروس وین است. رأس توانست غاربتمن را ردیابی کند. رأس پیش بتمن میرود و به او میگوید که دخترش و رابین توسط یک غریبه ربوده شدهاند. بتمن بعد از مدتی متوجه میشود که اینها همه نقشه و توطئهی رأس بوده است. بعد از این رأس به بتمن میگوید که تو باید وارث و جانشین من شوی اما بتمن درخواست رأس را رد میکند و میگوید که هدف سازمان تو نسل کشی است و من نمیخواهم که بخشی از آن باشم. بعد از این که بتمن درخواست رأس را نپذیرفت، بتمن تبدیل شد به دشمنی برای رأسالغول و لیگ قاتلین!
دختر دیگر
در قرن ۱۸ وقتی که رأسالغول به روسیه سفر کرد، در آن جا ازدواج کرد که ثمرهی این ازدواج دختری به نام نیسا بود. مادر نیسا داستانهای عاطفی و جذابی در مورد رأسالغول برای نیسا تعریف میکرد که همین باعث شد نیسا مصمم شود که پدر خود را پیدا کند. بعد از جستوجوهای فراوان، نیسا بالاخره توانست مقر پدر خود را در شمال آفریقا پیدا کند. رأسالغول با دیدن او بسیار خوشحال شد و تحت تأثیر قرار گرفت و او را شایسته یک مقام بالا در سازمان خود دید. اما این سازش نیسا با رأسالغول خیلی دوام نیاورد و بعد از مدتی نیسا به مخالفت با آرمانهای رأسالغول و سازمانش پرداخت و تصمیم گرفت که آن جا را ترک کند. رأسالغول گمان میکرد که سالهای بعد نیسا همراه با فرزندان خود بازمیگردد تا جانشین او شوند اما نیسا این تصمیم را نگرفت و رأسالغول نیسا را طرد کرد. در طول دوران جنگ جهانی دوم، رأسالغول با نازیها متحد بود و این درحالی بود که نیسا و خانوادهاش در یک اردوگاه متروکه بودند و نظامیان از آنها کار میکشیدند. رأسالغول که از وجود دخترش در اردوگاه خبر داشت به او کمک نکرد و او را در حالی که تمام اعضای خانوادهاش کشته شده بودند و خودش به شدت شکنجه میشد رها کرد و اینگونه نیسا از رأسالغول متنفر شد و کینه او در دلش باقی ماند.
بعد از این که رأسالغول، نیسا را در اردوگاه رها کرد و به او و خانوادهاش کمک نکرد، نیسا شروع به توطئه علیه پدرش کرد. نیسا بعدها با خواهر ناتنی خود، تالیا آشنا شد اما در واقع این نقشهی لیگ بود که نیسا توسط تالیا شستشوی مغزی شود تا سوپرمن را به قتل برساند و امید را از مردم جهان بگیرد. اما بتمن از این نقشه باخبر شد و جلوی نیسا و لیگ را گرفت. با این حال وقتی نیسا به حال اولیه خود بازگشت هم هنوز پدزش را به خاطر اتفاقات جنگ جهانی دوم نبخشیده بود اما رأسالغول به نیسا میگوید که اتفاقات جنگ همگی بخشی از نقشهی او بوده است! از آن جا که تالیا و نیسا عقاید و هدفهای رأسالغول را قبول نداشتند، رأس به آنها گفت که او با کشته شدن و مرگ مشکلی ندارد. پس نیسا با فرو کردن شمیشر در قلب رأسالغول او را میکشد و هردو خواهر رهبر لیگ قاتلین شدند. بعدها لیگ قاتلین در برابر بتمن اعلام جنگ میکند و تالیا به بتمن میگوید که دیگر او را دوست ندارد، اما تالیا از بتمن درخواست میکند که جنازه رأسالغول را به دوردستها ببرد و آن را بسوزاند تا رأس دیگر نتواند به زندگی برگردد!
بازگشت
تالیا پسرش، دیمین را به استرالیا برد تا تاریخچه رأسالغول را با کمک شبح سفید، خدمتکارش، به او بگوید. اما شبح سفید تلاش میکرد تا از بدن دیمین به عنوان میزبان برای بازگشت رأسالغول استفاده کند. اما بتمن باردیگر با فهمیدن این نقشه، مانع آن شد و شبح سفید را شکست داد. بعد از این که شبح سفید از بتمن شکست خورد، اتفاقی درون گودال لازاروس افتاد و رأسالغول توانست در بدنی جدید به زندگی بازگردد، اما چون او زخمی بود روح رأسالغول را نمیپذیرفت و رأس نیاز به بدنی جدید داشت. رأسالغول بدن دیمین را برای بازگشت انتخاب کرده بود اما دیمین درخواست او را قبول نکرد و با گفتن این اتفاق به بتمن او را از نقشهی رأسالغول برای بازگشتش به زندگی باخبر ساخت. در همین حال، رأسالغول برای برگشتن به حیات و گرفتن کنترل دوباره لیگ قاتلین از دست سنسی هر کاری میکند.
رأسالغول رابین و دیمین را میرباید و بتمن را بر سر دو راهی انتخاب قرار میدهد. رأس با این کار میخواهد که بتمن بدن جدیدش را از بین دیمین و رابین انتخاب کند. اما این نقشهی رأسالغول هم شکست میخورد. رأس که دیگر چارهای ندارد به اجبار در بدن فردی دیگر دوباره متولد میشود. او بزودی به سمت شهر گاتهام میرود و به بتمن میگوید که پایگاه عملیاتی لیگ قاتلین را در گاتهام بنا میکنم!
بتمن با تکیه برهوش خود به سرعت مکانی را که رأسالغول در آن بود را پیدا کرد. رأسالغول که چندینبار مغلوب بتمن شده بود با او به جنگ پرداخت، اما طی نبردی سخت بتمن پیروز میشود و رأس را با هویت جعلی و لباس مبدل به تیمارستان آرکهام منتقل میکند. او به مسئولان تیمارستان میگوید که او دچار اختلال شخصیت چندگانه است. بتمن باردیگر به افراد تیمارستان میگوید:«او ادعا میکند که سوپرمن و عیسی مسیح است و حتی میگوید که رهبر میلیونها نفر قاتل حرفهای در جهان است!» و بعد از اینکه این نکات را به آنها گفت تذکر داد که مراقب او باشند و از داروهای مسکن قوی برای مهار او استفاده کنند! اما این روش بتمن برای نگهداری رأسالغول مناسب نبود، زیرا او بعد از مدتی از تیمارستان آرکهام فرار کرد. او بازگشت و باردیگر کنترل لیگ را به دست آورد و خود را برای ایجاد مقر در گاتهام آماده کرد. رأسالغول که اینبار نمیخواست از بتمن شکست بخورد شروع کرد به جاسوسی از یاران بتمن و حتی ابرقهرمانان دیگر تا مطمئن شود که شایعه مرگ کارآگاه حقیقت دارد یا خیر. او همچنین تلاش میکند تا دیک گریسون را تحت فشار قرار دهد تا نتواند به بتمن کمک کند برای همین یک گروه از نینجاهای حرفهای برای دستگیری دیک به شهر میفرستد. اما دیک تمام نینجاها را شکست میدهد و بعد از صحبتی کوتاه با رأسالغول، هردو به توافق میرسند که ملاقاتی با یکدیگر داشته باشند.
در طی این ملاقات، رأسالغول دربارهی مرگ خانوادهی دیک و بروس با دیک صحبت کرد، اما دیک که حرفهای رأس را قبول نداشت با عصبانیت پناهگاه رأس را ترک اما رأس با پرتاب یک تیغه شمشیر نبردی را با دیک شروع کرد. دیک که از مرگ بروس خشمگین بود میتوانست رأس رو باب میل خود رأسالغول شکست بده. رأس شمشیر را به عنوان یادگاری به دیک میدهد که یادآور گذشتهی آنها باشه. اما دیک پیشنهاد او را رد میکند و به رأس میگوید که آن را پیش خود نگه دار تا یادت بماند که ما به هم میرسیم! بعد از این صحبت دیک با رأسالغول، رأس احساس میکند نقشهاش تکمیل شده و یکی از سرکردههای خود را مامور میکند تا شمشیر رو برای دیک،کارآگاه جدید، تا وقتی که برگردد در غار بگذارد!
علاوه بر دیک، رأسالغول با تیم دریک که درحال حاضر تحت هویت رابین قرمز شناخته میشود که کل اروپا را برای اثبات این که بروس زنده است و فقط گم شده نیز ملاقات کرد. رأس به تیم پیشنهاد میدهد که به لیگ قاتلین بپیوندد و با رأس همکاری کند، تیم نیز پذیرفت و به او ملحق شد! تیم برای اثبات این که بروس زنده است به بیابانهای عراق نیز سفر کرد. بعد از مدتی، رأسالغول تحت حملهی رقیب خود به نام شورای عنکبوت قرار گرفت که اکثز مردمانش توسط این سازمان قتل عام شدند و تیم نیز نزدیک بود در یکی از این حملات جان خود را از دست بدهد.
بعد از ماجرای حملهی شورای عنکبوت به لیگ قاتلین، رأسالغول تیم دریک را رهبر گروهی میکند تا شورای عنکبوت را از بین ببرد و تیم که هدفش دسترسی به اطلاعات محرمانه رأسالغول و نابودی پایگاههای لیگ قاتلین بود، این مسئولیت را قبول کرد. تیم توانست ضربهی محکمی به لیگ قاتلین بزند که همین موضوع باعث شد رأسالغول به تیم وعدهی انتقام دهد و به او گفت: همانطور که تو میراث من را نابود کردی، من هم میراث بروس وین را نابود خواهم کرد! رأسالغول برای انتقام از تیم اقدام عجیبی میکند. او با تیم ملاقات میکند و به او میگوید که قاتلانی برای کشتن دیک گریسون، دیمین وین، استفانی بروان، آلفرد پنیورث، سلینا کایل، اوراکل (بارابارا گوردون)، ویکی ویل، جیم گوردون، لوسیوس فاکس و جولی مدیسون گماشته است، اما تیم با کمک دوستان خود آنها را پنهان کرد تا از خطرات احتمالی رأسالغول در امان باشند.
تیم از نقشهی رأسالغول باخبر میشود. هدف رأسالغول از این اقدامات این بود که با استفاده از منابع مالی عظیم بروس وین، بتواند سازمان و لیگ قاتلین را دوباره احیا کند! لوسیوس فاکس نیز که از هدف و نقشهی رأسالغول مطلع شد، تمام اموال بروس را به نام تیم دریک کرد تا او بتواند از این اموال نگهداری کند که به دست رأسالغول نیفتد. رأسالغول اینبار هم شکست خورد و نتوانست اهداف خود را عملی کند، او بازگشت اما بازگشتی با شکست!
بقیش انشاالله فردا.
روزه هاتونم قبول باشه.
چرا من انقدر این رأس الغول رو دوست دارم؟ ((209))
بت من هم بد نیست البته ولی رأس الغول یه چیز دیگه ست!((62))
این مربوط به کارتونش بود دیگه؟آخه من که توی فیلمای بتمن هیچ چیزی از راس الغول ندیده بودم ولی باحال بود.ایول!
سلام علیک.
روزه هاتون قبول باشه.
اینم قسمت دوم
قدرتها و تواناییها
رأسالغول یک جنگجو و قاتل حرفهای است. او در طول قرنهایی که زندگی کرده، با تمرین فراوان علوم و فنون مبارزه را به خوبی فرا گرفته است. او با استفاده از گودال لازاروس توانسته سالیان سال زنده بماند و به خاطر استفاده از آب این چشمه قدرت و چابکیاش نیز افزایش چشمگیری داشته است! علاوه بر قدرت بدنی، رأسالغول توانایی این را دارد تا با استفاده از آیینهای سنتی و باستانی روح خود را به بدن دیگران منتقل کند که بارها این کار را کرده، برای مثال هنگامی که مرده بود برای بازگشت دوباره از این شیوه استفاده کرد! رأس ذهنی دارد که به طور طبیعی نسبت به علوم مختلف تمایل دارد. او یک انسان استراتژیست و یک مربی عالی و حرفهای است. علاوه بر قدرت و توانایی ذهنی و بدنی، رأسالغول منابع مالی عظیمی نیز دارد که در طول قرنها با غارت و کشتار آنها را به دست آورده است!
نقش او در کمیکها
رأسالغول هر چه قدر هم که پلید باشد، از آن دست از شخصیتهایی نیست که حضورش در کمیکها خیلی مهم باشد و یا کمیک یا آرکی به نام او ثبت شده باشد. اما بالاخره یکی از بزرگترین شرورهای دنیای دی سی است. رأسالغول در کمیکهای the nail ،generation ،Elseworld finest و brother of bat حضور داشته است و نقش او در این کمیکها پررنگ بوده. The Resurrection of Ra’s al ghul نیز کمیک مهمی برای این شخصیت به حساب میآید. گرنت موریسون نویسنده این کمیک و تونی دنیل طراح این کمیک بودهاند.
فیلمهای سینمایی و سریالها
رأسالغول برای اولین سال ۲۰۰۵ وارد سینما شد و این حضور او از آن زمان تا به الان تأثیر بسزایی بر روی شخصیت او در کمیکها داشته است.
Batman Begins
مرد مرموزی که بروس وین را برای مبارزه کردن آموزش میدهد. او ابتدا خود را هنری دوکار معرفی میکند، شخصی که عضو انجمن سایههاست که توسط رأسالغول رهبری میشود. اما بعداً مشخص میشود که خودش رأسالغول است. رأسالغول زمانی که به گاتهام میاید قصد دارد تا آنجا را برای همیشه نابود کند اما با مانعی روبرو میشود که هرگز در طول این قرنها ندیده بود… بتمن! در این فیلم بتمن مانع رأسالغول میشود و اجازه نمیدهد که او به هدفش که نابودی گاتهام بود برسد و در آخر هم توسط شاگرد خود شکست میخورد، در این سکانس ما عقیدهی نکشتن بتمن را نیز به خوبی میبینیم. هنگامی که قطار هوایی دارد سقوط میکند بتمن به رأسالغول میگوید که من تو رو نمیکشم، اما نجاتت هم نمیدم! لیام نیسون در این فیلم به کارگردانی کریستوفر نولان، نقش رأسالغول را ایفا کرد. نکته جالب توجه این است که گری الدمن انتخاب اول برای بازی در این نقش بود، ولی در نهایت برای بازی در نقش جیمز گوردون انتخاب شد.
ما در این فیلم دیدیم که رأسالغول استاد بروس وین/بتمن بود و فنون رزمی را در انجمن سایهها به او آموزش داد، چیزی که در کمیکها وجود ندارد و این ایدهی نولان بوده است. شاید در کمیکها مردی چینی را دیده باشید که در فلش بکها به بتمن آموزش میدهد اما اشتباه نکنید این فرد رأسالغول نیست بلکه او فردی است به نام استاد کیریگیری که در گذشته به بروس آموزش میداده، اما نولان با یک اقتباس آزاد از کمیکهای بتمن، رأسالغول را استاد بتمن معرفی کرد که این اقدام او به مذاق بسیاری از کمیک دوستان خوش نیامد!
The Dark Knight Rises
رأسالغول در قسمت سوم و آخر سه گانهی نولان نیز حضوری کوتاه داشت که اینبار هم لیام نیسون به ایفای دوبارهی این نقش پرداخت. در این فیلم تالیا الغول به گاتهام آمده بود تا هم انتقام پدرش را بگیرد و هم کار نیمه تمام او را تمام کند!
Arrow
رأسالغول در فصل سوم این سریال ابرشرور اصلی داستان بود. او ابتدا تلاش میکرد تا مالکوم مرلین را به خاطر جدایی از لیگ قاتلین دستگیر و مجازات کند، اما بعد از اینکه متوجه شد سارا لنس یا همان قناری توسط سه تیر (پیکان) به قتل رسیده است، الیور کوئین را دستگیر میکند و از او میخواهد تا ۴۸ ساعت دیگر قاتل سارا لنس را معرفی کند و اگر او این کار را نکند، لیگ قاتلین مردم شهر استارلینگ را قتل عام میکنند! الیور که خود را مستحق مرگ میدانست، خود را به عنوان قاتل سارا به رأس و لیگ قاتلین معرفی کرد. بنا بر قانون لیگ قاتلین، الیور کوئین به رأس پیشنهاد مبارزه داد و او نیز پذیرفت اما الیور در این نبرد شکست خورد و مرد اما با کمک ماسئو به زندگی بازگشت.
رأسالغول که دید الیور از مرگ بازگشته، او را شایستهی جانشینی خود دید و به الیور پیشنهاد این را داد که اینبار او پیشنهاد رأسالغول را نپذیرفت که در جواب این کار الیور رأس شروع به قتل بیگناهان در شهر کرد و با این کار الیور را مجبور کرد که جانشینی را قبول کند! در قسمت آخر فصل ۳ نیز دیدیم که الیور و رأس دوباره باهم مبارزه کردند که اینبار الیور توانست رأسالغول را شکست دهد و او را بکشد! در این سریال مت نابل نقش این تروریست جهانی را ایفا کرد!
انیمیشنها
رأسالغول در دنیای انیمیشنها نیز برای بتمن و قهرمانان دی سی دردسر آفرین شده که در این بخش به معرفی برخی از آنها میپردازیم:
Batman: The Animated Series
رأسالغول به عنوان یک شرور وارد داستانهای این سری شد. او برای بار اول در قسمت «off balance» حضور پیدا کرد. اما در این قسمت با بتمن ملاقاتی نداشت. اولین رویاروی او و بتمن در این سری به قسمت «Demon’s Quest» برمیگردد، جایی که او تلاش میکرد تا جمعیت کرهی زمین را به منظور ایجاد هماهنگی بیشتر میان انسان و طبیعت قتل عام کند! او پس از آن در قسمتهای «Avatar» و «Showdown» حضور پیدا کرد. صداپیشگی او در این سری توسط دیوید وارنر بود.
Batman Beyond
بار دیگر دیوید وارنر مسئولیت صداپیشگی رأسالغول را برعهده گرفت. در این کارتون باز هم رأسالغول تصمیم داشت که دنیا را نابود کند اما این بار به جای بروس وین، تری مک جینیس، بتمن جدید او را متوقف کرد. او در پایان به قتل رسید و عمارتش سقوط کرد و سازمان او نیز از هم پاشید!
Batman: The Brave and the Bold
رأسالغول در چند قسمت از این کارتون حضور داشت. او تلاش داشت با استفاده از گیاهان جهش یافته شهر ساحلی را نابود کند اما توسط رابین، آکوالد و اسپیدی شکست خورد. بعد از این شکست او تصمیم میگیرد تا با استفاده از سیلی عظیم دنیا را نابود کند! نقشهی او اینبار توسط لیگ عدالت متوقف شد و بعد از آن به ظاهر مرد! در این انمیشین پیتر وودوارد صداپیشگی رأسالغول را برعهده داشت.
Batman: Under The Red Hood
رأسالغول در این انمیشین نقش مهمی را ایفا کرد. در این انمیشین او بود که جیسون تاد را به دنیا بازگرداند در صورتی که در کمیک او توسط سوپربوی به صورت تصادفی زنده شد! بعد از این که رأس به جوکر پول میدهد تا حساب بتمن و رابین را برسد و اذهان عمومی را برضد آنها برانگیزد، طی نبردی بین جوکر و جیسون، جوکر دیوانه جیسون را به قتل میرساند. رأس که قصد کشتن کسی را در این نقشه نداشت دچار عذاب وجدان شد و برای جبران این کار جیسون را درون چشمهی لازاروس انداخت تا دوباره زنده شود. جیسون زنده شد اما نه با عقلی سالم! در این انمیشین جذاب، جیسون ایزاکس صداپیشهی راس الغول بود.
Son of Batman
در این انیمیشن جذاب نیز رأسالغول حضوری کوتاه داشت. در ابتدای این کارتون ما دیدیم که دثاستروک با گروهش به لیگ قاتلین حمله میکند و افراد رأس را قتل عام میکند و خود او را نیز به قتل میرساند.
Young Justice
او در چندین قسمت از این سریال حضور داشت اما ابتدا تنها صدای او شنیده میشد! او برای اولینبار در قسمت «Targets» دیده شد. در این قسمت او به اسپورت مستر و چشایر دستور داد تا لکس لوتر را به قتل برسانند که نقشه ی او توسط آکوالد و رد اررو متوقف شد. نقش او در این سریال جذاب بود و صداپیشگی اودد فهر به جذاب شدن نقش او کمک بهسزایی کرد.
Beware the Batman
او خیلی دیر وارد این سریال شد و نقش او خیلی تاثیرگذار نبود. لنس ردیک وظیفهی صداپیشگی رأسالغول را در این سریال برعهده دارد.
بازیهای ویدئویی
همانطور که گفتیم رأسالغول در دنیای سینما و انیمیشن نقش مهمی داشته است. این تأثیرگذاری رأسالغول تنها در دنیای سینما و انیمیشن نبوده، بلکه او در دنیای بازیهای ویدئویی نیز نقش مهمی داشته است.
Batman Begins: The Video Game
این بازی براساس فیلم بتمن: آغاز میکند ساختهی کریستوفر نولان ساخته شد که رأسالغول به عنوان باس آخر این بازی بود. صداپیشگی رأسالغول در این بازی توسط خود لیام نیسون، بازیگر رأسالغول در فیلم بتمن: آغاز میکند بود.
Lego Batman
او در این بازی نیز حضور داشت اما در بخش داستانی این بازی حضور نداشت و فقط به عنوان یک شخصیت در بازی، قابل بازی بود!
Lego Batman 2: DC Super Heroes
او در قسمت دوم لگو بتمن نیز حضور داشت که استیو بلوم صداپیشه او در این بازی بود. در این بازی نیز او نقش مهمی نداشت!
Batman: Arkham Asylum
او در این بازی نقشی کوتاه داشت یا بهتر بگم او یکی از ایستراگهای بازی بود. او در این قسمت از سری بازیهای بتمن: آرکهام در دفتر دکتر پنه لویه دیده شد اما نه زنده بلکه شما جسد او را میبینید! همین حضور کوتاه، شروعی حضوری پررنگ در قسمت بعدی این بازی بود.
Batman: Arkham City
رأسالغول در این بازی برخلاف قسمت قبل یکی از ارکان اصلی بازی بود. بعد از این که بتمن یک زن که توسط پنگوئن اسیر بود را دنبال کرد به رأس رسید که بعد از نبردی با او توانست او را شکست دهد. در صحنهای از بازی ما میبینیم که رأسالغول و بتمن از برج سقوط میکنند که رأس با شمشیر خودش کشته میشود اما با به پایان رساندن بخش داستانی این بازی میبینیم که جسد او در آن جا که سقوط کرد نیست و فقط شمشیر او روی زمین باقی مانده است! دی بردلی بیکر صداپیشهی رأسالغول در این بازی بود.
پایان.
@Banoo.Shamash 87179 گفته:
این مربوط به کارتونش بود دیگه؟آخه من که توی فیلمای بتمن هیچ چیزی از راس الغول ندیده بودم ولی باحال بود.ایول!
تو Batman Begins بودش.
یه جورایی مث حضرت خضر(ع) که به چشمه جاودانگی دست پیدا کرده،اینم یه همچین چیزی یافته