دنیایی که می شناسیم...
جهان در شرف جنگی بزرگ است.
ابرقدرت ها منزوی شده اند و پادشاهی
جهان به تدریج فرمانروایی جهانی خود
را بنا می کند.
چهارمبارز از جنس چهار جادوی باستانی...
انجمن پاترا یگانه نیروی مقابل پادشاهی جهان،
سال هاست که با آنان مقابله می کند اما اعضای
پاترا تنها به هدف می اندیشند، وسیله هر چه
می خواهد باشد.
ایزدان باستانی، جنگجویان نبردی نابرابر در
زمان ما... مانی، زامیاد؛ او را مبارز خاک
می نامند.
خاک های اهریمنی می خروشند و مبارزه از
ایران امروز آغاز می شود.
نام کتاب: مجموعه پادشاهی جهان؛ خیزش خاک
نویسنده نیما کهندانی
دوستان داخل این تاپیک در مورد کتاب خیزش خاک بحث می کنیم و نظراتمون رو به اشتراک میزاریم... من به شخصه از نویسنده تشکر می کنم که چنین پروژه ای رو بدست گرفت برای این که این کار که اساطیر ایران رو معرفی میکنه داخل کتاب های ایرانی یافت نمیشد و واقعا چطور بگم... فرهنگ ایرانی رو از خاک خوردن نجات می ده.
من زیاد داخل شروع تاپیک استعداد ندارم و مطمئنم اگر موضوعی باشه خود نیما جان اضافه می کنن.
از نظر خود من این کتاب به شیوه خیلی خوبی نوشته شده و از نظر نگارشی کاملا عالیه. نوشته ای روان و ساده که در عین سادگی تمامی اصطلاحات پارسی داخلش رعایت شده و واقعا نویسنده خیلی عالی تونسته که نام های ایرانی و فضای ایران رو با محیط فانتزی و تخیلی داستان تطبیق بده. خیلی کتاب زیبایی هستش و خیلی لذت بردم من این مجموعه رو به همه شما توصیه میکنم... لطفا اگر این کتاب رو گرفتید داخل این تاپیک نظرتون رو به اشتراک بزارید و از آقای کهندانی بابت این کار تحسین برانگیزشون تشکر می کنم
خب این نقدی بود که توی افس برای این کتاب گذاشته بودم اینجا هم می ذارم))
1- شخصیت یا شخصیت های مورد علاقه شما در این کتاب؟ دلیلش چیه؟
اممم من شخصیت پژدو رو دوست داشتم چون گرایشات اخلاقی داشت در عین حال کار بلد و اینا بود.
2- شخصیت ها شخصیت هایی که توی کتاب روی اعصاب شما بودن؟ دلیلش چیه؟
شخصیت ثور چون به نظرم یه ادم اب زیرکاهه که به خیلی چیزا وانمود می کنه
شخصیت وولکان به ویژه اولای داستان
3- استفاده نویسنده از اساطیر و تلفیقش با فانتزی مدرن چطور بود؟
یه سوالات مبهی در این مورد در ذهن من خواننده بوجود اومده که در طی داستان هم رفع نشد.این به نظرم یه ضعفه.مثلا خب اگر این باستانیان نامیرا بودن پس توی دوره ی زندگی مانی چرا حضور نداشتن و باید از گذشته به اینده سفر می کردن؟؟و...
اما درکل به نظرم بهتر از کتاب های اساطیری یونان و ... ریک ریوردن تونسته بود خدایان رو وارد ماجرا بکنه.
4- کیفیت و پتانسیل داستان رو چطور دیدید؟
پتانسیلش که خیلی بالا بود اما کیفیتش به اندازه پتانسیلش بالا نبود.هرچند بازم خوب بود.
5- کتاب چقدر کشش داشت؟ چند روز طول کشید کتاب رو بخونید؟
والا من اگر گرفتاری برام پیش نمی اومد یک روزه می خوندم و اینقدر کشش داشت که حوصلم وسطش سر نره.حداقل برای من اینجوری بود ولی اینکه بگم خیلی کشش داشت نه واقعا جاهای اندکیش بود که کشش خیلی زیادی ایجاد کنه.یادم نمیاد چند روزه خوندم دو سه روزی احتمالا شده:دی
6- پایان کتاب چطور بود؟ چقدر برا خوندن جلد بعد شما رو مشتاق و کنجکاو کرد؟
خب در این مورد کار کتاب به نظر من خوب بود چون من از همون قسمت های نخست کتاب برای جلد های بعدی کنجکاو شدم.
7- اتفاقات توی داستان تا چه اندازه براتون راضی کننده بود؟
خب به دلیل اینکه توصیفات خیلی کم بود و دقیقا همون جوری که ویسپاراریانای عزیز گفتن انگار چند جلد کتاب رو توی یه جلد چکیده شده بود اتفاقات هم اونقدری که پتانسیلش رو داشت راضی کننده نبود.به ویژه قسمت های نخستین کتاب اونقدری که می تونست خوب باشه راضی کننده نبود.
8- خیزش خاک در مقایسه با آثار اساطیری خارجی مثل پرسی جکسون و قهرمانان المپ چطور بود؟
خب از بعضی نظرات واقعا بهتر بود از بعضی نظرات هم ضعف داشت.مثلا نثر ریک ریوردن و مترجم هاش به نظرم بهتر بود.
اما اساطیرش شخصیت های جالب توجه تری داشتن و یه جورایی دوست داشتنی بودن.
و خیلی چیزای دیگه که متاسفانه یادم نمیاد:دی
9- خیزش خاک به عنوان یک فانتزی مدرن در ایران امروز، چقدر تونست موفق عمل کنه؟
به اندازه کافی به نظرم موفق بود اما می تونست واقعا بهتر بشه
10- از نقش ایران توی خیزش خاک و اتفاقات اون تا چه اندازه راضی بودید؟ کم بود، زیاد بود؟
خب راسیاتش بعضی چیزاشو خیلی پسندیدم.اما بعضی وقتا سوالاتی درمورد گرایش فکری نویسنده واقعا در ذهنم ایجاد میشد:دی شاید بگید این ربطی به داستان نداره ولی خب به نظر من یکمی داره.چون دنیا برحسب گرایشات فکری و باور های نویسنده نوشته شده و بنده نمی خوام دنیایی با باور های خودم بسازم و شخصیت ها و ماجراهای نویسنده برای همین باید در اون زمنیه به خوبی درک کنم گرایشات و باور های نوینسده چی بوده
مثلا موضع نویسنده درمورد نظام های کل جهان و اینا.
یا مثلا منظور از اینکه نزاشتن دست پادشاهی جهان به ایران برسه و ایران نگهبانان زیادی داره و اینا چی بود؟؟الان دقیقا این محافظان منظور کیا هستن؟؟یا من یه جایی حس کردم اشاره شده بود به قدرت اطلاعاتی ایران ولی هنوزم دو به شکم این شک در تصور من از داستان اختلال ایجاد می کنه البته شاید فقط من اینطوریم
11- 5 نقطه ضعف کتاب در 5 کلمه.
اینجا از نقد های چنتا از دوستان استفاده می کنم که واقعا خوب بودن:
کتاب ریتم بسیار بسیار تند و بی وقفه ای داره، انگار که راوی عجله داره فقط برای "تعریف" کردن قضایا و نه پرداختنشون.
وصیف ها، سومین بخشن. توصیف ها جزو بدترین بخش های کتاب بودن. بعضی جاها کتاب از کمبودشون رنج می برد و بسیاری، بسیاری جاها از حجم زیادشون آزار می دید. البته اوایل کتاب این مشکل بسیار پررنگ تر بود. تقریبن مانی وارد هر اتاقی می شد، تمام طول و عرض و ارتفاع اتاق توصیف می شد انگار که نویسنده وظیفه شرعی برای توصیف فضا داشته باشه. اما بزرگترین ایرادش، خالی بودن توصیف ها از احساس بود. توصیف ها هیچ نوآوری و خلاقیتی نداشت و فقط ظواهر رو تعریف می کرد، هیچ شاعرانگی درش نبود و دید تازه ای هم نداشت. این یکی از مواردی بود که باعث بی حس شدن کتاب می شد.
البته به شخصه هیچ جا توصیفات زیاد ندیدم بلکه بیشتر توصیفات نادرست دیدم.یعنی به جای اینکه فلان چیز توصیف بشه یه چیزی که بهتر بود توصیف نشه توصیف شده بود.به جز اون توصیفات خیییییییلی کم بود اونم در همه زمینه ها هم توصیف حالات و افکار و شخصیت ها هم فضا و ماجرا و ...انگار کتاب رو عین ماست ریختن تو پارچه و چکید کردن.هرچی اب هست ازش کشیدن.با این تفوات که ماست چکیده خوبه اما داستان چکیده اصلا خوب نیست.
فکر می کنم قشنگ کتاب می تونست به شکل خیلی مناسبی دو سه برابر این چیزی که هست حجم داشته باشه.
یه چیز دیگم هم اینکه مانی تقریبا هیچی اموزش ندید ولی یه دفعه از یه قوزمیت پوکیده تبدیل شد به هرکول قرن :دی (حالا اغراق می کنم ولی خب واقعا تفاوت خیلی شدید بود)
چه از نظر روحی چه جسمی و مهارتی و اینا
ببخشید خیلی بیشتر از 5 خط شد ولی فک کردم بهتر کامل بگم که کاملا واضح باشن)
12- 5 نقطه قوت کتاب در 5 کلمه.
استفاده مناسب از اساطیر
ایده ی بسیار خوب و فشنگ.
کشش برای جلد بعدی و اینا
یه موارد گره داری مثلا ناپدید شدن ثور که باعث شد شکم بهش خیلی بیشتر بشه که ثور واقعا طرف چه کسی مبارزه می کنه.خب این خوبه و به نظرم دقیقا کششی برای جلد بعد ایجاد می کنه.
13- شخصیت پردازی داستان رو چطور دیدید؟ کدوم شخصیت ها بیشتر توی ذهن شما نقش بستن؟ ( خوب یا بد فرقی نمی کنه. )
خب توصیفات در کل خیلی خیلی کم بود و به نظر من توصیف شخصیت ها هم کم بود.به شخصه نه فهمیدم مانی چجور شخصیتی داره نه خدایان باستانی نه...
افکار و ذهنیت های شخصیت ها اصلا بازگو نمی شد برای همین ما صرفا براساس اعمال می تونستیم استنباط هایی بکنیم که به نظرم یه ضعف بود اما درکل این یه خوبی بود که شخصیت انسانی سپید نداشت.همشون یه مشکلات هم داستن.خاکستری بودن شخصیت ها گر خدایان و اهریمن ها که قضیشون جداست
14- توصیف ها و فضاسازی های داستان چطور بود؟
توصیف ها رو بالا گفتم
15- نمره ی کلی شما به کتاب از 10.
من فکر می کنم 8 خوبه.
سلام :
1- شخصیت یا شخصیت های مورد علاقه شما در این کتاب؟ دلیلش چیه؟
شخصیت پژدو به نظرم کامل ترین شخصیتی بود که خلق شده بود در کل محور داستان ..تمام احساسات انسانی
از خشم . حسرت و حسادت تا مهربونی . دلسوزی .عقل و خرد ...میشد در گیری تمام این احساسات با این شخص حس کرد . . .
به نظرم کامل ترین کتاب کتابی خواهد بود که شخصیت هاش بیشتر انسانی تر و احساساتشون به وضوح بیان شده باشن و یا انتقال داده بشن .
و شخصیت پژدو از همه نظر به صورت کاملی با رفتار و حالت بدنیش . توصیف نوع صدا و حالت صورتش ..و گاهی حتی توصیف حرف های پشت صحنه ی شخص باعث شده بود به صورت کامل باهاش ارتباط بر قرار بشه .
2- شخصیت ها شخصیت هایی که توی کتاب روی اعصاب شما بودن؟ دلیلش چیه؟
دوست مانی بردیا ...رفتارش دور از رفتار عاقلانه و نگران یک دوست بود یه جورایی راحت و بی پروا شخصیتش و خودش توصیف شده بود
که خیلی ادمو نصبت بهش جذب نمیکرد در صورتی که اوایل کتاب مخصوصا اینکه اولین شخصی بود که بعد از خود مانی در جریان مشکلاتش قرار گرفت تا حدودی ...خیلی مهم و تو چشم بود . به نظرم در کل محور داستان خیلی ضعیف عمل کرده بود . ما خوب به توصیفش پرداخته شده بود
3- استفاده نویسنده از اساطیر و تلفیقش با فانتزی مدرن چطور بود؟
نصبت به کتاب های خارجی که درباره خدایان خوانده بودم ...به نظرم به روش قابل توجهی خدایان وارد روند داستان شدند
ااخصوص که تا اواسط کتاب حتی ذهنم هم به سمت خدایان و اساطیر کشیده نشد .
در نتیجه اصلا موضوع به نظرم تکراری نیومد . و البته خوب اشتیاق همه ی ما نصبت به خدایان ایرانی خودمون تاثیر خیلی بیشتری گذاشته بود . در کل به نظرم ماجرای سفر زمان خیلی معقولانه وقابل پیش بینی ....این که بشه با وجود مدرن بودن فضا (و تک واحدی دین اسلام )
به ادیان قدیم و خدایان قدیم خودمون بدون گزندی به افکار یه داستان فانتزی خلق کرد و مخصوصا در اجتماع ارایه اش داد خودش پیشرفت عالیه .
نکته ی خوبش این بود که خدایانش خدا بودند مثلا مثل پوسایدون و زووس و یا دیگر خدایانی که تا حالا در باره اشون داستانی خوندم ...
خیلی انسانی و یه جورای ضعیف نبودن ...غرورشون مشخص بود .شخصیت و احترامی که برا خودشون میزارن مشخص بود .
4- کیفیت و پتانسیل داستان رو چطور دیدید؟
به نظرم جای پیشرفت خیلی داشت درسته صحنه های نبرد و جنگی خیلی خوب توصیف شده بود اما درصد خشونت و جنگ طلبی در سطح کار خیلی کم وضعیف بود
به شخصه و به طور مثال ترجیح میدادم اگه قرار مرگ خواهرش مژده باعث پیوستن مانی به انجمن و انجام یه تصمیم مهم باشه ....
اینه که جلوی خودش خواهرشو میکشتن ..میدونید یه جورای یه ضربه ی روحی شدید و ناگهانی و یر قابل پیش بینی هم به شخصیت اول داستان هم به خواننده خیلی جذاب تر بود ...
مثلا مرگ یکی از خواهراش کاملا مشخص بود ..اما چی میشد یه جورای خشن تر و واقعی تر جلوه داده میشد ؟
مثلا تو یه کتاب خیلی ساده ی دارن شان سرزمین اشباحش همه میدونستیم از فصل اول تا فصل اخر کتاب ۸ ام وقت مرگ کرستلیه ...منتظرش بودیم اما با صحنه پردازی و روند داستانی که نویسنده ساخته بود بازم اخر کتاب به اندازه ی خود دارن تو شوک بود خواننده . انتقال این احساسات ناگهانی یه تفاوت اصلی و مهم کتاب های فانتزی با دیگر کتاباست که به نظرم این کتاب به طرز ضعیفی از کمبودش رنج میبرد .
و متاسفانه فرصت پرداختن بهش و جبرانش خیلی زیاد بود .. اما ساده از این مسایل مهم گذشت کرده بود .
5- کتاب چقدر کشش داشت؟ چند روز طول کشید کتاب رو بخونید؟
کتاب کشش کافی رو داشت . حقیقتا یادم نیست چه قد طول کشید ...
6- پایان کتاب چطور بود؟ چقدر برا خوندن جلد بعد شما رو مشتاق و کنجکاو کرد؟
از همون لحظه ی شروع ادمو جذب میکرد برای کشف موضوع داستان .شاید اگه پشت جلد از ایزدان و اسطوره ها نام برده نشده بود ...
هیچ وقت تا موقعی که خود داستان بهش اشاره نکرده بود ذهنم هم به حدث روند کار نزدیک نمیشد .
در نتیجه بله از شروع داستان برای جلد های بعدی سرمایه گذاری شده بود .
7- اتفاقات توی داستان تا چه اندازه براتون راضی کننده بود؟
( نقل قول از محمد حسین :
خب به دلیل اینکه توصیفات خیلی کم بود و دقیقا همون جوری که ویسپاراریانای عزیز گفتن انگار چند جلد کتاب رو توی یه جلد چکیده شده بود اتفاقات هم اونقدری که پتانسیلش رو داشت راضی کننده نبود.به ویژه قسمت های نخستین کتاب اونقدری که می تونست خوب باشه راضی کننده نبود.)
کاملا با مواردی که گفته شده موافقم .
به نظرم مانی خیلی فک میکرد و خیلی عمل نمیکرد ...در کل به احساسات درونی شخص بیش از اندازه و بی نیاز پرداخته شده بود .
8- خیزش خاک در مقایسه با آثار اساطیری خارجی مثل پرسی جکسون و قهرمانان المپ چطور بود؟
طنز کار کم بود ..همین کارو نصبت به کتاب های خارجی کمی ضعیف تر نشون میده .
اما نکته ی قابل توجهش شخصیت پردازی قوی و قدرت مند اساطیر بود که در کتاب های خارجی همچین چیزی دیده نمیشد .
در این کتاب به معنی خوبی خدا شرح داده شده بود ..یعنی قدرتی ما فوق بشر .
اما در کتاب ریک ریدان خدایی وجود نداشت .جز انسانی کمی قدرتمندو متکی به جادو همین . .اما خدایان اینجا به عقلشون بیشتر متکی بودن و یا به نظر میومد
9- خیزش خاک به عنوان یک فانتزی مدرن در ایران امروز، چقدر تونست موفق عمل کنه؟
به نظرم همین که تونست چاپ بشه خودش خیلی افتخار داره . ..
10- از نقش ایران توی خیزش خاک و اتفاقات اون تا چه اندازه راضی بودید؟ کم بود، زیاد بود؟
یکی از مهم ترین افتخارات ایران اثار تاریخی و بناهاشه ..به جزیات و شرح این اثار خیلی کم پرداخته شده بود با اینکه بیشتر اتفاقات در کنار همین ها اتفاق میوفتاد .
یه سری مسایل که نشون دهنده ی مالکیت و حس ایرانی بودن نویسنده بود ..به نظرم خواننده رو اذیت میکرد .
خیلی به نظرم اتفاقا نباید به محل وقوع .ایران و یا شهر ها توجه نشون داده میشد ( یعنی اینقد واضح بیان نمیشد )
تا بیشتر به چشم میومد ..
به طور ویژه سلایق شخصی نویسنده کاملا مشخص بود . که این باعث میشد یه سری حس و احساسات خارج از شخصیت های داستان حس بشه .
یکی از دلایلشم میتونه شرح داستان از زبان نویسنده تا شخصیت باشه مثلا میگفت
مانی داشت فکر میکرد ...در حالی که معمولا سبک های مثل داشتم فک میکردم ...از زبان خود شخصیت خیلی راحت تره ..
چون خیلی سخته نویسنده خودشو به صورت پشت صحنه و محور داستان نمایش نده ..و نیاز به تجربه ی خیلی زیاد داره و گرنه باعث گیجی خواننده و انحراف توجهش میشه .
به همین دلیل سبک راوی مانند کار ...به نظرم خیلی تاثیر منفی داخلش داشته .
11- 5 نقطه ضعف کتاب در 5 کلمه.
بیان روند داستان و احساسات شخصیت ها از زبان راویی
استفاده ی بیش از حد از یه سری کلمات ...
کمبود جملات ادبی .یه جورای زیبا نویسی کار.
12- 5 نقطه قوت کتاب در 5 کلمه.
زمان بندی مناسب
شخصیت پردازی قوی برای اساطیر
موضوع داستان و محور داستان عالی
..
نمره ی کلی شما به کتاب از 10.
فک میکنم ۷ نمره ی خوبی باشه براش ....
( چرا اینقد هجم کتاب کم بود ...حیف بود برا همچین ایده ای )
ممنون از نویسنده
خسته نباشید .