سلام دوباره.بالاخره با میل شدید خود بر نذاشتن کتاب های آسیموف مقابله کردم.می دونم که این نویسنده کتاب هاش طرفدارای زیادی داره.اما چون خودم خیلی از فانتزی سبک رباتی و فضایی خوشم نمیومد ،نمی ذاشتم.
جواد جان بهترين كار براي اين كه بتوني سايت را مرتب نگه داري اينه كه وقتي از يه نويسنده چندين كتاب را آپ كردي يه تاپيك به اسم نويسندش باز كني و لينك تمام تاپيك هايي كه كتاب هاش را آپ كردي بزاري .
.
من براي نمونه اين كار را انجام ميدم .
خيلي مخاصيم
پسرک زشت یا آنگونه که در ایران و انگلیس چاپ شده یعنی کودک زمان، در ابتدا یک داستان کوتاه علمی*تخیلی نوشته*ی آیزاک آسیموف بود . این داستان برای اولین بار در سپتامبر 1958 در مجله*ی علمی تخیلی گالگسی7 و با عنوان «تولد گذشته»8منتشر شد. سپس در مجموعه*ی داستان نُه فردا9 در سال 1952 به چاپ رسید . بعدها در سال 1992رابرت سیلوربرگ این داستان را گسترش داد و به شکل یک رمان علمی*تخیلی با همان نام -که در انگلستان با عنوان کودک زمان به چاپ رسید، منتشر کرد. آسیموف درباره*ی این داستان گفته است:
«در میان داستان*هایم ، این دومین یا سومین داستان کوتاه مورد علاقه*ام است.»
در سال 1977 این داستان با همان عنوان پسرک زشت، به صورت یک تله فیلم به کارگردانی بری مورس10(که در نقش دکتر هاسکینز نیز ایفای نقش می*کند) و به بازیگری کیت رید11 در نقش پرستار فیلوز در 26 دقیقه در کانادا ساخته شد. این فیلم وفاداری قابل توجهی به داستان کوتاه دارد و به عنوان یک تله فیلم، خیلی خوب توانسته با ایجاد حس ترحم و عاطفه بین تیمی و پرستار فیلوز هم نظر مخاطبان و هواداران داستان را جلب کند و هم نظر منتقدان.
نویسندگان نام آشنای کتاب های علمی*تخیلی ، در این رمان تصمیم گرفته*اند اندکی از گمانه زنی در مورد آینده*ی انسان و سفر های کهکشانی فاصله بگیرند و به مسائلی زمینی*تر بپردازند و این* بار به گذشته سرک بکشند و آن را دستمایه*ای کنند برای نوشتن رمانی علمی*تخیلی و احساسی. نگران نباشید! در این کتاب نیز همان فضاهای تخیلی که مملو از فناوری*های علمی بود نیز وجود دارد .
خلاصه:این کتاب داستان شرکت فنون استاتیس را روایت می*کند که در اوج پیشرفت*های علمی دست به انجام پروژه*ای میزند که با توجه به آن می*توان در بعد زمان سفر کرد و مثلاً دایناسوری را از اعصار گذشته به زمان حال آورد تا دانشمندان خشنود به طور زنده آن را مطالعه کنند و سپس دوباره به زمانه*ی خود باز گردد . این ایده*ی هیجان*انگیز باعث می*شود که دانشمندان حریص، مشتاق احضار اشیاء و جانورانی بیشتر و متنوع*تر شوند تا این فرصت هیجان*انگیز را از دست ندهند و بر داشته*های علمی بشر بیافزایند. در نهایت، سطح دست یابی شرکت فنون استاتیس به حدی می*رسد که می*تواند یک پسربچه*ی نئاندرتال را از چهل هزار سال قبل برای مطالعه*ی انسان*شناسان به ارمغان بیاورد. اما مسئله*ای در این بین به وجود می*آید