تمام تنش کرخت شده بود و می لرزید..... تیرک پشتش خیس از عرق سرد شده بود...... باحالی نزار دستش را در جستجوی گوشی تلفن حرکت میداد.
گوشی رابرداشت همانطور که شماره ها را زیر و رو می کرد زیر لب ناله کنان می گفت:
- وای خدا....خدا..نه نه این چه بلایی بود....مگه من چه گناهی کرده بودم..
شماره را گرفت چند بارصدای بوق ممتد پخش شد تا بالاخره جواب داد:
- سلام. مرگز خدمات.............. چه کمکی از دستم برمیاد؟
با صدای لرزان و خفه که خبر از غم سینه اش می داد گفت:
- سلام خانم....
زن پشت خط بعد چند مکث کوتاه جواب داد:
- سلام عزیزم مشکلی پیش اومده؟
- خانم به دادم برسید شوهر....شوهررررررررررررررم....(هق هق امانش را برید)
زن پشت خط به سرعت گفت:- عزیزم آروم باش ما کمکت می کنیم بگو شوهرت چی؟
زن در بین هق هق هایش گفت:
- خانم ...خانم.. شو..هرم مع...معتاااااااااد شده..(دوباره ناله سر داد)
زن با لحن دلسوزانه گفت: وای متاسفم عزیزم چه مدته؟
- نمی دونم ...نمی دونم یه چن وقتی میشه.
- خوب حالا به چی؟ تریاک؟ کراک؟ شیشه؟ کوکائین؟ شیره؟ اکستازی....
زن با صدای بلندی گفت:
- نه نه بدتر خیلی بدترتو.......تو جیبش پیداش کردم
زن باصدای متعجبی پرسید:
- چی عزیزم؟چی پیدا کردی؟
زن پس از چند مکث طولانی و چندبار نفس کشیدن گفت؟
-یه..................یه.....کااااااااااااااااااااااااارت اینترنت!!(و دوباره به هق هق افتاد.)
-ههههههییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییین وای خاک به سرت......نه آ منظورم اینه که بمیرم برات الهی آبجی!....محکم با سیم مودم ببندش به تخت الان نیرو می فرستیم.
(چه حالی میده با احساسات ملت بازی کنین:دیدو(200))((200))((200)))