یه همکارداشتم سر برج که حقوق میگرفت تا 15 روز سیگار برگ میکشید،
بهترین غذای بیرون میخورد
و نیمی از ماه رو غذای ساده از خونه می آورد...!!!
موقعی که خواستم انتقالی بگیرم کنارش نشستم گفتم تا کی به این وضع ادامه میدی ؟
باتعجب گفت: کدوم وضع!
گفتم زندگی نیمی اشرافی نیمی گدایی...!!
به چشمام خیره شد و گفت:
تا حالا سیگار برگ کشیدی؟
گفتم نه!
گفت: تا حالا تاکسی دربست کردی؟
گفتم نه!
گفت: تا حالا به یک کنسرت عالی رفته ای؟
گفتم نه!
گفت: تاحالا غذای فرانسوی خورده ای؟
گفتم نه!
گفت: تاحالا تمام پولتو برای کسی که دوستش داری هدیه خریدی تا خوشحالش کنی؟
گفتم نه!
گفت: اصلا عاشق بوده ای؟
گفتم نه!
گفت: تاحالا یک هفته از شهر بیرون رفته ای؟
گفتم نه!
گفت اصلا زندگی کرده ای؟
با درماندگی گفتم اره...نه...نمی دونم...!!
همین طور نگاهم میکرد نگاهی تحقیر آمیز...!!
اما حالا که نگاهش میکردم برایم جذاب بود...
موقع خداحافظی تکه کیک خامه ای در دست داشت تعارفم کرد و یه جمله بهم گفت که مسیر زندگیم را عوض کرد...
او پرسید: میدونی تا کی زنده ای ؟
گفتم نه!
گفت: پس سعی کن دست کم نیمی از ماه را زندگی کنی...
من که متحول شدم. خخخخخخخخخخخخخخ
ممنون. خیلی جالب بود. :دی
خیلی جالب بود ولی من ترجیح می دم هرچی اضافه هست بزارم برای زن و بچم اگر مردم به گدایی نیوفتن