نام کتاب : شب سرمه
نام نویسنده : نرگس.ح
تعداد صفحات : نامعلوم
خلاصه ی رمان :
داستان هول هوش زندگی یه دختر می گرده به اسم مه یاس که به دنبال انتقامه ... و توی یه باند خلاف هست ... گذشته ی مه یاس رو به صورت فلش بک توی داستان گنجوندم ... گذشته ای که با حالش کاملا متفاوته ! ... یه دختر اروم و شیطون و معصوم که یه روزی تبدیل میشه به یه خلافکار که خیلیا ازش حساب میبرن ! اولای داستان ، ینی می شه گفت فصل اول توی داستان احساس میشه هدف دختر داستانمون کوچیکه ! اما وقتی جلو تر میریم می فهمیم هدف اصلی مه یاس در واقع خیلی بزرگتر و متفاوت تر از اون چیزی بوده که ما حس کردیم ! ... داستان از زبان مه یاس و ماهان بیان میشه ... ماهان هم توی فصل دوم داستان باهاش آشنا میشین... بهتون قول میدم از خوندنش خسته نشین ! و اگه می خواین بدونین این دختر ساده و معصوم چجوری و از کجا و به چه دلیل تبدیل شده به یه خلافکار خشن با داستانم همراه باشید ... ... راستی این فکر که یه داستان تکراری باشه رو هم نکنین ... چون ایده ایدش نابه ...از خلاصه تکراری به نظر میاد ولی کلا من چیزی لو نمیدم خودتون بخونین میفهمین نابه :دی
فصل دوم در حال نوشتنه ... دوست دارم نظرتونو راجع به داستانم بدونم... اگه خواننده داشت حتما ادامه اش میدم
برخی از دیالوگ ها :
_ ... بذار براي آخرين بار خودم باشم !
_ چه جوري غمگين نباشم وقتي عامل اصليش رو به رومه ؟!
_ اين خوب تو گوشت فرو کن : هر کي با من در افتاد ، ور افتاد !
_ پوفـــــــــــ ! بازي کدومه ؟! چقد یه نقطه ضعف کوچیکو گُندش مي کني !؟
_ بي چاره عروس ! تازه مي خواست بله رو بگه !
_ ... سر من با چهار تا هيز شرط بندي کردي ! ... منو باختي ! ... منو به دستاي هيز و کثيف اونا باختي !
_ ... امیدوارم این آخرین دیدارمون باشه ، چون اگه یه بار دیگه ببینمت خونت پای خودته ! شیر فهم شد ؟!
_ باشه اصلا من تپلی ! ولی هیچ دختر 15 ساله ی 78 کیلویی ، با سه کیلوی ناقابل لاغر نشده ؟! والا !
_ ... کجایی این روزا رو ببینی ... ببینی که دخترت ، متانت و احساساتشو به انتقام فروخت .
_ خانوم این دختره باز می خواست فرار کنه بچه ها گرفتنش ! الانم هر کاری می کنیم لب از لب باز نمی کنه !
فصل های آماده شده :
فصل اول ( بازی شروع شد ! ) : http://s5.picofile.com/file/8164456118/ShabeSorme.pdf.html
@سورن 75861 گفته:
خب قبل از هر چیزی میخوام بدونم داستان فانتزیه یا نه ؟
از خلاصه ات فکر کنم یه جورایی تهش (اگه فانتزی باشه ) غذیه خون اشامی باشه که مورد علاقه منه
درسته یا نه ؟
نوچ
فانتزی نیس
بیشتر بر مبنای جد نوشته شده ... و معماییه !یا همون پلیسی
تا حالا کتابی با همچنین موضوع پلیسی نخوندم
ختما می ونم حتی اگه واسه تجربه هم باشه