Header Background day #06
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

قلبم

5 ارسال‌
5 کاربران
13 Reactions
655 نمایش‌
HetiA
(@hetia)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 480
شروع کننده موضوع  

یادت می آید؟

روزی که قلبم را به تو سپردم وگفتم مال تو باشد اما مواظبش باش

تو سرت را تکان دادی و قول دادی که رهایش نمی کنی

گفتی برایت ارزش دارد و مانند صدف مروارید قلبم را حفظ می کنی

گفتی اجازه نمی دهی پوست شیشه ای و حساسش حتی خراشی بردارد

گفتی گنج آسمانیت را که در زمین پیدایش کردی با هیچ چیزی عوض نمیکنی

گفتی هر روز عطر محبت بر روی آن می پاشی

آن را محکم گرفتی و گفتی تمام زندگی توست

پس چرا صدفت باز شد و مروارید در اقیانوس فراموشی گم شد؟

چرا پوستش شکسته و جراحاتی عمیق و جبران نشدنی به جا مانده؟

چرا گنجت را از گاوصندوق بیرون آوردی و به راحتی آن را با اسکناس های سبز معامله کردی؟

چرا زهر نفرت را قطره به قطره به آن تزریق کردی؟

مگر نگفتی تمام زندگی توست؟

چرا حالا هرر روز سر مزارش گریان نشسته ام؟

چرا با دست کشیدن بر نام حک شده اش روی سنگ سرد باورم نمی شود؟

چرا آرام نمی گیرم؟

چه به روز قلبم و عشقش آوردی؟


   
رضا، mtaheri347، the-ship و 6 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
sheyton.divane
(@sheyton-divane)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 2544
 

خدایی خیلی قشنگ بود!

متاثر شدم واقعا!


   
hetia واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
فسیل
(@smhmma)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 3077
 

خیلی خوب می نویسی هستی افرین افرین دخترم


   
hetia واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
shery
(@shery)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 514
 
هستی جان خیلی متنات قشنگه واقعا به دل میشینه

بازم منتظر کار های قشنگ ازت هستم .

تالارگفتمان 1

تالارگفتمان 2


   
hetia واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
رضا
(@avenjer)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1242
 

قشنگ بود لذت بردم

تشکر


   
hetia واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
اشتراک: