نویسنده: هنگامه مدیری
موج علاقه به داستانهای فانتزی با ترجمه و چاپ داستانهای هری پاتر در ایران آغاز شد. البته سالهای قبل از ورود هری پاتر به بازار کتاب ایران، ترجمه اثار ایزاک آسیموف و ری بردری تعدادی اندکی از جامعه جوان کتاب خوان را با این قبیل آثار آشنا کرده بود، اما موجی که هری پاتر به راه انداخت چیز دیگری بود. رولینگ و بچههای جادوگرش باعث کتابخوان شدن تعداد بسیاری در ایران شدند و نام ادبیات فانتزی را بر سر زبانها انداختند.
تقریباً همزمان با چاپ هری پاتر، ارباب حلقههای تالکین هم وارد بازار کتاب شد که البته به اندازه هری پاتر سروصدا راه نینداخت، اما باز هم مخاطبان خودش را داشت. حال این روزها نه هری پاتر حاکم بر دنیای فانتزی ایران است و نه یاران حلقه، با پخش سریال بازی تاج وتخت و ترجمه کتابهای نویسنده نوظهور آمریکایی یعنی جرج مارتین، او را به چهره جدید دنیای فانتزی ایران تبدیل کرد و مسلماً تا زمان چاپ آخرین جلد از این مجموعه عظیم و همچنین پخش آخرین فصل سریال بازی تاج وتخت، مارتین حاکم بلامنازع دنیای فانتزی و تخیلی ایران خواهد بود. اما ادبیات ایران کجای دنیای پرهیاهوی ادبیات فانتزی ایستاده است؟
سوالی که مسلما جواب دادن به آن بسیار سخت خواهد بود، یا اینکه اصلاً ما در ادبیات ایران چیزی به نام ادبیات فانتزی داریم؟
مظلومیتی به اندازه ۱۵۰۰ سال
مسلماً اگر از هرکدام از شیفتگان آثار رولینگ، تالکین و مارتین بخواهید نمونهایی از آثار فانتزی و تخیلی قدیمی ایران را نام ببرد، در بهترین حالت خواهد گفت شاهنامه فردوسی، و اگر خیلی اهل مطالعه باشد از آثار آرمان آرین نام میبرد. اما واقعاً بضاعت ادبیات فانتزی ایران همین است؟
متاسفانه باید پذیرفت که قشر عظیمی از مردم ایران علاقه چندانی به مطالعه وکتاب خوانی ندارند و مسلماً از کشوری که سرانه مطالعه در آن با اغماض تنها ۱۰ دقیقه در روز است، نمیتوان انتظار داشت که همه با آثار قدیمی و حتی جدید داخلی آشنا باشند.
خوشبختانه ادبیات کهن ایران گنجینه عظیمی از آثار تخیلی و حتی فانتزی دارد که قدمت برخی تا دوران قبل از اسلام هم میرسد، ولی متاسفانه این آثار به دلایل مختلفی مانند نثر قدیمی و تیراژ و چاپ محدود چندان شناخته شده نیستند.
رستم نبرد با دیو رخش شاهنامه فردوسی
مهمترین نمونه از ادبیات فانتزی ایرانی شاهنامه فردوسی است. البته همه ما در دوران تحصیل با بخش اندکی از شاهنامه که البته به نظم است آشنا میشویم. اما شاهکار جاودان حکیم توس بسیار گستردهتر از تصورات ماست. در واقع فردوسی هزار سال زودتر از جرج مارتین با در آمیختن تاریخ کهن و داستانهای اساطیری ایران، آنهم به شعر یک تنه ادبیات فارسی را از ورطه نابودی نجات داد و از این نظر همه ما مدیون فردوسی هستیم که زبان مادری ما را از ورطه فنا نجات داد و نگذاشت ادبیات ایران به مانند مصر و سوریه در ادبیات عرب هضم شود.
سوای این مسائل، شاهنامه فردوسی میتواند منبع استخراج داستانهای فانتزی و تخیلی فراوانی برای نویسندگان فعلی ما باشد. اتفاقی که تاکنون در بازار ادبیات ایران رخ نداده است.
اَرداویرافنامه یا کمدی الهی
۷۰۰ سال پیش و در اوج قرون وسطی یک نویسنده ایتالیایی یکی از آثارشگفت انگیز ادبیات فارسی را منبع الهام قرار داد و حماسهایی جاودان خلق کرد. کمدی الهی دانته مسلماً خیلی بیشتر از منبع الهام خود، یعنی اَرداویرافنامه در ایران مشهور است و حتی چاپ شده، اما کمتر کسی میداند که شاعر معروف ایتالیایی ماجرای سفر قهرمان کتابش را به بهشت و دوزخ، از این اثر بینظیر اما ناشناخته ادبیات فارسی الهام گرفته است.
به غیر از اَرداویرافنامه آثار فانتزی و تخیلی دیگری هم وجود دارند، مانند: زَند وَهمَن یَسن که از زبان زرتشت، تاریخ از ابتدا تا انتها پیشگویی شده، منظومهی بهرام ورجاوند که درمورد ظهور این قهرمان در آخر زمان و انتقام گیری او از اعراب است. و یادگار جاماسبی و جاماسبنامه، که این دو اثر آخر هنوز از زبان پهلوی به فارسی ترجمه نشده، انداز جمله این آثارند.
کمدی الهی جهنمکمدی الهی دانته جهنم
البته مسلماً ترجمه و چاپ، برخی از این آثار را گرفتار سانسور بیرحمانه وزارت ارشاد میکند، اما باز هم میتوان این آثار کهن را بازآفرینی کرد و از دل آنها داستانهایی تازه بیرون کشید.
مارتین نابغه یا زیرک
در حال حاضر جرج مارتین پادشاه بلامنازع ادبیات فانتزی دنیاست و مسلماً در داخل کشورمان هم سینهچاکان فراوانی دارد، اما این پیرمرد نسبتاً بداخلاق آمریکایی چگونه به غول دنیای فانتزی دنیا تبدیل شد؟
مارتین برای خلق اثرش از فاکتور های مختلفی کمک گرفته، تاریخ انگلیس، خصوصاً جنگ سیساله رزها، هجوم مداوم اقوام وحشی به اروپا در طی هزاران سال که در دوران امپراتوری رم منجر به ساخت دیوار هادریان شد، و داستانهای افسانهایی و جادویی کهن اروپا تنها نمونههایی از ابزارهای مارتین برای خلق حماسهاش هستند.
جورج آر آر مارتین خالق بازی تاج و تخت
البته او تنها به تاریخ و افسانههای اروپایی اکتفا نکرده و مردمان شهرهای آزاد را شبیه اقوام کارتاژی و فینیقی و حتی بندرهای مسلمانان در دریای مدیترانه خلق کرده است. اقوام دوتراکی هم که قصد حمله به وستروس را دارند، شباهت فراوانی به سرخپوستان و حتی اقوام نابود شده مایا و آزتک دارند. حتی آیینهای خدای روشنایی که استنیس براتیون از آن پیروی میکند شباهت فراوانی به آیین مهرپرستی قدیم ایران دارد، مذهبی که شاید به دلیل نفوذش به اروپا در قرون اولیه، به آثار مارتین هم راه یافته است.
حضور همهی این عناصر در حماسه نیمهتمام مارتین نشان دهنده تسلط فوقالعاده او بر تاریخ ادیان و افسانههای قدیمی دنیاست. او نشان داده که میتوان با تلفیق هوشمندانه این عناصر-که البته استعداد خارقالعاده نویسنده هم در آن بیتاثیر نیست-میتوان کتابی خلق کرد که علیرغم طولانی بودن (هر جلد بیش از ۱۰۰۰ صفحه) و تعدد فراوان شخصیتها، میلیونها نفر را جذب خود کند.
سریال game of thrones
مسلماً به دلیل همین موفقیت عظیم و اقبال مخاطبان بود که شبکه اچبیاو را مجاب کرد تا با صرف بودجه سنگین، حقوق ساخت این مجموعه را بپردازد. البته مسلماً سریال بازی تاجوتخت از نظر ریزهکاریها و پرداختن به جزییات، حضور شخصیتهای متعدد و حتی حضور عناصر متعدد جادویی، هرگز به پای کتاب آن نخواهد رسید و همین مسئله برگ برنده مارتین خواهد بود. چراکه مسلماً خوانندهایی که فقط یک جلد از این کتاب را بخواند، به قدری مجذوب آن خواهد شد که هرگز منتظر ساخت قسمتهای بعدی سریال نمیشود و همگام با قلم مارتین تا آخر داستان پیش میرود.
چرا ما نتوانیم
تمامی این حرفها و مطالب گفته شد تا به اینجا برسیم که چرا ادبیات ما توان خلق چنین آثاری را ندارد؟
البته شاید این سوال به نظر خیلی از خوانندگان احمقانه و حتی مسخره باشد، اما مسلماً ادبیات کهن و غنی فارسی توان و کشش چنین داستانهایی را دارد. وقتی هزار سال پیش فردوسی بزرگ با تلفیق حماسه و تاریخ چنین اثر جاودانی را خلق میکند، وقتی حافظ با یک دیوان در ادبیات جهان ماندگار میشود. و یا حتی وقتی مولانا جلالالدین بلخی شاهکاری به نام مثنوی معنوی را خلق میکند، چرا نباید توقع خلق حماسههایی جدید را داشته باشیم؟
آرمان آرین
البته اوضاع ادبیات فانتزی در ایران چندان هم بد و تاسفآور نیست. خلق آثار جدید تخیلی و فانتزی از دهه ۵۰ شروع شد که البته نمود چندانی در ادبیات ایران نداشت، اما ده سال پیش و چاپ رمان سه گانه «پارسان و من» آرمان آرین فصل جدیدی در ادبیات فانتزی ایران شروع شد. آرین با چاپ سه گانه بعدیش یعنی «اشوزدنگهه اسطوره هم اکنون» نشان داد بالاخره نویسنده بااستعداد و کاربلدی در زمینه ادبیات فانتزی ایران ظهور کرده. آرین علیرغم جوایزی که بابت آثارش گرفت و حتی چاپ چندباره آثارش، هیچگاه نتوانست مانند رولینگ، تالکین و مارتین سرآغاز ایجاد یک موج در بازار کتاب ایران شود.
خوشبختانه آثار آرین به این کتابها محدود نماند. امروزه آثار فراوانی در کارنامه او وجود داردکه همگی تمی تاریخی و باستانی دارند و همین مسئله باعث امیدواری نسبت به آینده ادبیات فانتزی ایران میشود.
کتاب اشوزندگه اسطوره هم اکنون
مسلما آرمان آرین به تنهایی نمیتواند بار ادبیات فانتزی ایران را به دوش بکشد و ادبیات ایران به نویسندگانی از این دست نیاز فراوانی دارد. البته با افزایش حمایت خوانندگان داخلی و همین طور افزایش تیراژ چاپ (که درحال حاضر روی عدد تاسف انگیز ۱۵۰۰) نسخه است، میتوان به شهرت چنین کتابهایی را افزایش داد و حتی به ترجمه آن در سایر کشورهای جهان فکرکرد.
متاسفانه در سالهای اخیر ادبیات ایران از لحاظ ترجمه آثارش وضعیت خوبی نداشته، این در حالیست که در همسایگیمان نویسندگان ترک و عربی زندگی میکنند که از لحاظ شهرت و اعتبار در سطح جهان وضعیت بسیار خوبی دارند، اما ادبیات داخلی ما نه تنها از این بازار جهانی سهمی ندارد، که حتی در میان خوانندگان وطنی هم اقبال چندانی نصیبش نشده است.
راه حل چیست؟
به نظر میرسد ادبیات فانتزی و حتی داستانی ایران راه درازی تا رسیدن به سطح جهانی دارد، اما رعایت برخی نکات از سوی خوانندگان وطنی میتواند باعث بهبود وضعیت این ادبیات شود.
متاسفانه در سالهای اخیر سایتهای زیادی با اسکن و فراهم کردن دانلود رایگان کتابهای چاپ شده نویسندگان داخلی، ضربه بزرگی بر پیکر نیمهجان ادبیات داستانی و فانتزی ایران وارد کردهاند. شاید مخاطبان فراوانی این آثار را به رایگان دانلود کنند و مشتاق آثار نویسنده آن شوند، اما کمتر کسی حاضر است برای خرید کتاب این نویسندگان دست به جیب شود، تا هم کمکی به نویسنده کرده باشد و هم باعث افزایش تیراژ و چاپ مجدد این آثار شوند. مسلماً حمایت مالی و معنوی از ادبیات و نویسندگان جوان و موفق فعلی میتواند آینده خوبی را برای ادبیات فانتزی ایران رقم زند.
و حتی شاید روزی برسد که مخاطبانی در سراسر دنیا برای خرید جدیدترین کتاب حماسی-فانتزی ایرانی دست به جیب شوند. کسی چه می داند، شاید این روز نزدیک باشد. . .
نظر شما چیه؟ شما علت ناکام موندن ژانر ادبیات فانتزی در ایران چیه؟ چرا همین معدود نوشتههای موفق هم غریب موندن؟ راه چاره چیه؟
کاربر گرامی از شما دعوت میشود این تایپک را هم مشاهده کنید
همچنین بهتر است لینک این مطلب در سایت منبع(وینترفل)را درج کنید وگرنه نقض قانون است
خیلی ممنون پرتو جالب بود
از نویسنده هم هرچند اینجا نیست تا ببینه تشکر می کنم اما خب منبعی هم برای اطلاعاتی که توی این مقاله هست داده؟؟
البته نکات درست و به جای زیادی بود که واقعا باید بهشون توجه کرد
مثلا اسکن و تایپ
هرچند اسکن و تایپ بعد از اینکه مدت زمان قابل توجهی از چاپ اثر می گذره واقعا به جای ضرر سود می رسونه
اما درکل بله بیشتر حرفا درست بود
اما چیز جالبی که گفته بود و خیلی عجیب بود این بود که شاهنامه مال 1500 پیش نیست که مظلومیتی به اندازه 1500 سال وجود داشته باشه
دوم مارتین پادشاه فانتزی جهان نیست هرچند من اثارشو دوست دارم ولی اینطوری نیست که نویسنده گفته هرچند طرفدارانی در ایران داره اما تعداد طرفداران هری پاتر هنوز هم خیلی بیشتره
کتاب ها قدیمی نمی شن چون هر نسل که میاد کتاب های قدیمی براشون جدیده و تنها رقابت بین خود محتوای کتاب ها هست که باعث جذب خواننده ها می شه و اون طوری که من دیدم هنوز هری پاتر بسیار پرطرفدار تر از نغمه ای از یخ اتش هست
حداقل در ایران
با بیشتر حرفا موافقم ولی یه سری اطلاعاتی گفته شده که باید حتما سندیتی داشته باشن و کاملا ممکنه بعضی از حرفای توی این مقاله الکی باشه همون طور که شاهنامه رو 1500 ساله خوانده
سرانه مطالعه ده دقیقه در روز هم مسخرست من شدیدا معتقدم سرانه مطالعه در ایران بسیار کمتر از اون چیزی هست که باید باشه اما 10 دقیقه یا 10 ثانیه(که بعضی از دوستان می گن)خیـــــــــــلی امار مسخره ای هست
صرفا با احتساب دانش اموزان می شه فهمید مطمئنا بیشتر از این مقدار هست
به جز بقیه کسانی که به اجبار یا بی اجبار مجبورن متنی رو بخونن
ارمان جان خودسایت وینترفل اینوازمنبع دیگه ای برداشته فک کنم
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
شرمنده من دقت نکردم عکسای متن کپی نشدن ولی زیرنویساش کپی شده؛الانم باگوشی اومدم وگرنه ویرایشش میکردم
متاسفانه توی یکی دو قرن اخیر نه فقط ادبیات فانتزی بلکه تمام انواع ادبی ما دچار عقب افتادگی شدند درحالی که ادبیات جهانی درحال پیشرفته
مثلا سال هزار و سیصد که یکی از مهم ترین سال های ادببات معاصر ماست سال چاپ شدن اولین رمان ایرانی به نام یکی بود یکی نبود درحالی که در همان سال هفت جلدی در جست و جوی زمان از دست رفته درحال نوشته شدن بود که یکی از بهترین اثار ادبی دنیاس
یه دلیل ضعیف بودن ادبیات دوره معاصر شاید این باشه
هرکشوری دارای دوره و سبک نویسندگی و داستان سرایی خاص خودشه
و برای گذشتن از این دوره ها باید طبقه طبقه و پله پله به جلو رفت
ادبیات غرب این قانون.رو رعایت کرده و وارد دوره مدرنیسم و پست مدرنیسم و ... شده
در حالی که ادبیات داخلی ما بدون این که تمایلی به ادامه دادن سبک خود داشته باشه تصمیم گرفته از سبک غربی استفاده کنه ولی با این همه بدون در نظر گرفتن پله های قبلی میخواد وارد فضای الان ادبیات غرب بشه خب پس نباید توقع داشت که به مشکل نخوره و نتونه با اثار ادبی غرب رقابت کنه
خب برگردیم سر ادبیات فانتزی
توی چند دهه اخیر داستان نویسی به سبک رمنس اجازه تنفس به سبک های دیگه در داخل کشور نداده و به نظر می اید که نسل قبلی ما علاقه بیشتری به این سبک داره
درحالی که نسل ما حداقل تا جایی که میتونم بگم در بین پسر زیاد از این سبک خوشش نمیاد و چون اکثر داستان های داخلی از این سبکن برای رسیدن به سبک دلخواهمون به داستان های خارجی روی اوردیم
یه مطلب هم در باره شاهنامه
من هم سن و سالای من علاقه کمی به شاهنامه داریم و نمیشه گفت که صددرصد این موضوع تقصیر ما است. در واقع فیلم سازان یک کشور نقش مهمی در ترویج و مهم کردن ادبیات داستانی اون کشور دارند. وقتی به فیلم های هالیودی درباره اساطیر و قهرمانان یونانی( که حتی برای امریکا نیستن ) نگاه میکنیم و با اقدامات صورت گرفته درباره ادبیات و اساطیر خودمون مقایطه میکنیم طبیعیه که ادبیات داستانی خودمون رو دست کم بگیریم . متاسفانه به نظر مسولان ما شاهنامه که یک اثر ملی و مهم است تنها به درد کودکان میخورد و بهترین چیز هایی که در زمینه ی شاهنامه وجود دارند چند انیمیشن فی کیفیت و درب داغان اند که باعث شدند نسل ما نه تنها به شاهنامه علاقه پیدا نکند بلکه احساسی همانند تنفر نسبت به ان داشته باشند و این برای کشوری که خود را بزرگ میخواد به شدت مایه ی شرمساریست
ادبیات مخصوصا ادبیات داستانی و حماسی مهم ترین جلو های عظمت و بزرگی یک ملتند
(خب دیگه حرفی ندارم. چقدر تایپ کردم)
من پرس و جو کردم سرانه مطالعه که میگن منظور مطالعه ازاده نه درس و دانشگاه و محل کار.و ده دقیقه در روز طبق میانگینی از چند امارمعتبر داخلی و خارجیه.مثلا یه جانتیجه 5دقیقه در روز شده یه جا15 دقیقه.تاسف برانگیزه ولی معتبره.طبق همین امارا مال کشورای دیگه حدود دو سه ساعت شده @آرمان صبوری@smhmma@proti@
@aftab 73676 گفته:
من پرس و جو کردم سرانه مطالعه که میگن منظور مطالعه ازاده نه درس و دانشگاه و محل کار.و ده دقیقه در روز طبق میانگینی از چند امارمعتبر داخلی و خارجیه.مثلا یه جانتیجه 5دقیقه در روز شده یه جا15 دقیقه.تاسف برانگیزه ولی معتبره.طبق همین امارا مال کشورای دیگه حدود دو سه ساعت شده @آرمان صبوری@smhmma@proti@
پرتو خیلی ممنون ولی از کی پرسیدی و به کجا اعتبار داره؟؟
وقتی گفته می شه اعتبار باید سندیتی ارائه بشه
مثلا سایت رسمی مال کشور یا سایت رسمی مال خارج از کشور که معتبره
کسانی که ازشون پرسیدید اگر منبعی نداشته باشن که مستند باشه حرفشون اعتباری نداره
شاید خودشون فکر می کنن معتبره
البته اگر مطالعه ازاد باشه خب بیشتر با عقل جور در میاد
درمورد کشور های دیگه هم باید نام برد چون زیباوه هم جزو کشورای دیگه به حساب میاد
یونان هم جزو کشورهای اروپایی به حساب میاد
رومانی هم اروپاییه
مکزیکم توی قاره امریکاست
پس نمیشه گفت کشورهای اروپایی و امریکایی باید دقیق برای هرکشور ذکر کرد
مطمئنا یونان سرانه مطالعش دو سه ساعت نیست
یا مثلا رومانی یا اروپای شرقی
معتبر یعنی امار رسمی با جامعه اماری متناسب.کسی که ازش پرسیدم خودش شغلش امارگیریه
سلام
من به شخصه به آمار های دو پهلوی سازمان آمار اعتقادی ندارم.
ولی بعید می دونم از 10 دقیقه بالاتر باشه.
قولمی دم بهتون کشورهای صنعتی تر مثل یونان هم بالای 10 دقیقه هستن. رومانی هم دانشگاه های معتبری داره، فکر نکنم بد باشه((119))
@لرد ولدمورت 73981 گفته:
سلام
من به شخصه به آمار های دو پهلوی سازمان آمار اعتقادی ندارم.
ولی بعید می دونم از 10 دقیقه بالاتر باشه.
قولمی دم بهتون کشورهای صنعتی تر مثل یونان هم بالای 10 دقیقه هستن. رومانی هم دانشگاه های معتبری داره، فکر نکنم بد باشه((119))
شاید نمی دونم
اگر منظور سرانه مطالعه ازاد باشه اره امکانش هست ده دقه باشه
زمانی غیرممکن بود که تمام مطالعه ها حساب بود
نمی تونی چنین قولی بودی چون هیچ مدرکی نداری پسرم اگر امار رسمی بیاری قبول می کنم
خب ایران هم دانشگاه های متعبری داره ولی سرانه مطالعش خیلی کمه
درضمن یوگسلاوی و مجارستان و خیلی کشور های دیگه هم هستن که نام نبردم
موضوع مهم این نیست که نسبت به اونا چقدر مطالعه ازاد داریم مشکل اینه که هرجوری حساب کنیم سرانه مطالعه ازاد خیلی خیلی کمه
هرچند از بسیاری از کشور ها خیلی بیشتر باشه هم مهم اینه که خودش کمه
@smhmma 74011 گفته:
شاید نمی دونم
اگر منظور سرانه مطالعه ازاد باشه اره امکانش هست ده دقه باشه
زمانی غیرممکن بود که تمام مطالعه ها حساب بود
نمی تونی چنین قولی بودی چون هیچ مدرکی نداری پسرم اگر امار رسمی بیاری قبول می کنم
خب ایران هم دانشگاه های متعبری داره ولی سرانه مطالعش خیلی کمه
درضمن یوگسلاوی و مجارستان و خیلی کشور های دیگه هم هستن که نام نبردم
موضوع مهم این نیست که نسبت به اونا چقدر مطالعه ازاد داریم مشکل اینه که هرجوری حساب کنیم سرانه مطالعه ازاد خیلی خیلی کمه
هرچند از بسیاری از کشور ها خیلی بیشتر باشه هم مهم اینه که خودش کمه
سلام
پدر بزرگ جون ما نباید با کشور های دیگه کاری داشته باشیم. باید برای خودمون کار بکنیم، نه برای چشم و هم چشمی با مجارستان و... چون جامعه کتاب خون یک نسل کتاب خون تربیت می کنه. این اتفاق هم کشور رو به سمت پیشرفت می بره.
سازمان آمار هم قابل اعتماد نیست، چون توی این چند وقت سوتی کم نداده، اخبار هم کل سوتی هاشو گرفت براش.
مرسی
@لرد ولدمورت 74164 گفته:
سلام
پدر بزرگ جون ما نباید با کشور های دیگه کاری داشته باشیم. باید برای خودمون کار بکنیم، نه برای چشم و هم چشمی با مجارستان و... چون جامعه کتاب خون یک نسل کتاب خون تربیت می کنه. این اتفاق هم کشور رو به سمت پیشرفت می بره.
سازمان آمار هم قابل اعتماد نیست، چون توی این چند وقت سوتی کم نداده، اخبار هم کل سوتی هاشو گرفت براش.
مرسی
حسین تیکه اخر حرف خودمو به خودم تحویل دادی؟؟خخخخخخ چشم و هم چشمی کجا بود؟؟خدا وکیلی خودم گفتم نباید به کشورای دیگه کاری داشته باشیم باید به خودمون کار داشته باشی
والا من سازمان امار رو نمی دونم درنتیجه حرفی برای گفتن ندارم در این خصوص