خلاصه کتاب:
پوران که بیشتر از بقیه خواهراش مورد محبت پدره از پدرش سواد و بازی شطرنج آموخته, کاری که در جامعه سنتی عرب برای یک زن غیر ممکنه .
عموی پوران که تاجر ثروتمندیه و ۷ پسر داره به هر بهانه ای پدر پوران رو به خاطر داشتن ۷ دختر به باد تمسخر می گیره تا اینکه پوران از پدرش می خواد سرمایه ناچیز زندگیش رو روی او سرمایه گذاری کنه و ...
داستان جالبی بود...یک داستان اموزنده ی ساده...بخونیدش جالبه و خوبه...
هرچند من نمی دونم این عربا پ که ندارن پس چطوری اسم دختره پوران بود؟((119))
داستان کشش خوبی داره،درواقع میخواد اینو بگه که فرقی نمیکنه تو چه شرایطی باشید،اگه به استعداداتون بها بدید و برای هدفتون زحمت بکشید،حتما بهش میرسید!
@fateme 12214 گفته:
هرچند من نمی دونم این عربا پ که ندارن پس چطوری اسم دختره پوران بود؟((119))
این واقعا سوال منم هست،اول فکر کردم اسم و تغییر دادن ولی وقتی خالکوبی رو خوندم.....((119))