سلام.
این اولین کارمه پس مطمعنا مشکل زیاد داره.با نظراتون به بهتر شدن داستان کمک کنید((31))
خلاصه: ملم پسری بی استعداد است. در دنیایی که زندگی مردم با استعداد و توهماتشان گره خورده.سالهاست که ملم ازار و اذیت مردم را تحمل کرده به امید روزی که شاید او هم استعدادی داشته باشد.او به همراه باقی 13 سالگان راهی سفری میشود تا شاید جایی در بین مردم بزای خود پیدا کند، اما خیلی زود می فهمد که اشتباه میکرده.اشتباهی که شایذ به قیمت جانش تمام شود.اما او چگونه میتواند در این دنیا زندکی کند؟ دنیایی از توهم و فریب . جایی که حتی به چشم های خود هم نمیتوانی اعتماد کنی.وشاید بی استعداد بودن خود موهبتیست.
مقدمه : http://s5.picofile.com/file/8141773900/%D8%AC%D8%A7%D9%88%D8%AF%D8%A7%D9%86.pdf.html
فصل دوم: http://s5.picofile.com/file/8140157850/2.pdf.html
فصل سوم: فصل سوم
ممنون خیل خیلی خوب بود امیدوارم موفق باشید
احسنت. چیزی برای نقد ندارم. منتظر قسمت های بعدی...
ممنون از نظراتتون از اونجا که فصل 2 رو حدود یک سال پیش نوشتم و فصل یک رو یک هفته پیش شاید به خوبی فصل یک نباشه پس اگر یکم بد بود ببخشید دیگه. توی فصل 3 جبران میکنم.
خلاصه اینکه فصل 2 اضافه شد
abat جون ما منتظریم، توی گودلایف پارسال دادی به محض اینکه ول کردس خیلی منتظر شدم ولی مثل اینکه بی خیال شده بودی((227))
اینبار ول نکنی ها... الیته قیول دارم تو این چند وقته انگار نثرت و نوع نوشتنت خیلی پیشرفت کرده و با این ایده پردازی حتما یکی از بهترین داستان های نت می شه داستانت.
فصل بعد هم زود بده ما منتظریم.((226))
درمورد داستان هم عالی بود((226))((215))((97))
این فصلم خیلی خوب بود. خیلی تفاوت نداشتن.هرجفتشون عالی بود.
توصیفات فوق العادن. فقط یه بخشیشو من یه کم برام درکش سخت بود اون قسمتی که به گذشته برمیگرده بعد میره بازی کنه دیگه هیچی نمی فهمه وقتی پا میشه میبینه تو گله. یه کم این تیکه واسم گنگ بود. البته شاید فقط واسه من گنگ بوده ها.
به هرحال ممنون.
راستی کاورش خیلی قشنگه.
چیش دقیقا گنگ بود؟
میوفته توی یه گودال سرش میخوره به زمین و بیهوش میشه فرداش هم یکی از روشن بین ها پیداش میکنه هنوز بیهوش بوده
این که چی میشه یهو. داشتن بازی می کردن بعد دیگه یادش نمی یاد چی شده.
خب چه طوری این اتفاق افتاده. می دونم میگی یادش نمی یاد و نمی دونه که چی میشه ولی خب واسه من سوال بود که چه طوری این اتفاق میفته. نمی تونم منظورمو بگم.
گفتم مشکل منه به هر حال فکر نکنم داستانت ایراد داشته باشه.
نه مشکل تو نیست بعدا توی ادامه داستان کاملا میفهمی.
کاور داستان که الکی عکس جنگل نیست. کلی کار دارم باهاش.
یکی به من کمک کنه((227))
ویرایشگر میخوام از کجا پیدا کنم؟!؟
نمی دونم کسی هست یانه.
یکی از ویرایشگرا رفته مسافرت چیزی هم نداره. اگه اومد فکر کنم بتونه ویرایش کنه. تا هفته بعد میاد فکر کنم.
به خودمم بده یه کارهایی می کنم.
ولی چون خیلی دقتم خوب نیست و کلا خیلی دیر فهمم ( :دی دقت کن دیر فهم :دی ) فکر نکنم کاری از پیش ببرم :دی
@abat
خود دیگه با خودته.
دوست عزیز من می تونم بهت کمک کنم.
البته اگه بخوای!
دقتم خوبه.
سرعتم هم بد نیست.
خوشحالی میشم کمک کنم.
امیدوارم زوج کاری خوبی باشیم!
وای عجب داستانی من که عاشقش شدم به به بابک افرین واقعا که لذت برددم
واقعا فوق العاده بود یه سکب بدون اشکال و کامل ممنون ......امید وارم ادامه اش بدی بی نهایت منتظر ادامه اشیم و مطمعن باش حتما تو نشریه برات تبلیغ خواهد شد