امروز قرار نیست داستان بنویسم قرار نیست بخندونم قرار نیست خوش باشم، امروز قراره که واسه دل خودم بنویسم، فقط و فقط خودم، عجیبه ، نه؟! این که آدم واسه خودش بنویسه و توش اینطوری بحث کنه؟ به نظر خنده داره ولی لازمه. شاید اگه کسه دیگه ای اینا رو بخونه فکر کنه دیونه شدم. شاید هم واقعا دیونم کی میدونه؟ آره آقا هادی دیونه ای بیش نیستی دیونه ای با دلبستگی های مسخره، کسی که واقعا باید توی تیمارستان بستری بشه تویی نه اونایی که الان اونجان.
خنده دار به نظر میرسه کسی خودش رو دیونه خطاب کنه اما عجیب نیست اگه کسی مثل من عادت کرده باشه همه چیز رو درون خودش مخفی کنه این یه چیز عادیه براش بارها خودم رو دیوانه خوندم بارها مثل دیوانه ها رفتار کردم و بار ها مایه تمسخر دیگران شدم اماتمسخر هیچ وقت برام مهم نبوده من جوری زندگی میکنم که دوست دارم.
با همه این ها باز هم سخته این گونه ادامه دادن. مایه خنده شدن و دم نزدن. فکر نکنید از این بدم میاد که دیگران به کارام میخندن نه اتفاقا دوس دارم همیشه دیگران رو بخندونم دوس دارم شاد باشن دوس دارم انرژی مثبت به دیگران تزریق کنم اما بعضی وقتا ته میکشم منم آدمم منم دل دارم و باور کنید که منم غم دارم . خیلی روزا شده که از شدت غم توانایی صحبت کردن که هیچ توانایی نفس کشیدن رو از دست میدادم ولی باز خودم رو شاد نشون میدادم اما چه فایده وقتی همه شادن و تو ناراحت اگر کسی هم به ناراحتیم پی میبرد با عوض کردن موضوع دست به سرش میکردم .
با این وجود باز هم وقتایی میشه که کاملا سرریز میشی دیگه تحمل نداری اگه بخوای نگه داری برات عقده میشه عقده ای که توانایی بالایی برای سرطانی شدن داره. آره بعضی وقتا میریزی بیرون اونم نه کاملا فقط یه تیکه ای که دیگه از مرز تحملت گذشته، منتظری یکی از همونایی که هرروز میخندونیشون بهت کمک کنن دلداری بدن اما یهو متوجه میشی که دنیا روسرت خراب شده. کسی که برات مثل یه دوسته به جای کمک کردن زخمت میزنه به جای هم دلی ( که باید به جای همدردی های بیهوده لحاظ بشه ) با هات پرخاش میکنه. به جای این که دستت رو بگیره و بلندت کنه بدتر میزنتت زمین چون حاضر نیست شادی یک ساعتش رو خراب کنه و اصلا فکر نمیکنه این آدم کسی بوده که روز ها خوراک خنده براش حاضر میکرده و این زمین خوردن جوری روت اثر منفی داره که وقتی یکی میخواد واقعا کمکت کنه تو حاضر نیستی کمکش رو قبول کنی چون می ترسی . همین ها باعث میشه که دفعه بعد عقده ای شدن رو به جون بخری دیگه دردات رو مطرح نکنی.
بیاید به هم کمک کنیم اگه می بینیم کسی ناراحته بدتر عذابش ندیم اگه چیزی گفت به دل نگیریم و صبر کنیم که صبر گره اکثر مشکلات رو باز می کنه. آدم ها موقع ناراحتی حرفایی می زنن که توی حالت عادی امکان زدن اونا رو ندارن حرف هایی که بعدا خودشون از زدنشون پشیمون میشن پس یکم مهلت بدیم و شروع نکنیم به زخم زدن ، یکم درک و صبر همه چیز رو درست میکنه و خیلی از کدورت ها رو برطرف میکنه اما چرا ما آدم ها اینجوری رفتار نمی کنیم؟ خودم هم نمیدونم.
اینا رو نوشتن چون مدت هاست دلم گرفته از بی مهری دوستان کسایی که فقط هنگام خنده کنارت هستن و موقع ناراحتی به هیچ وجه تحملت نمیکنن
مخاطب خاصی ندارم دلم هم نمیخواست اینا رو مطرح کنم همونطوری که گفتم وقتی این متن رو شروع کردم هدفم نوشتن فقط برای خودم بود و دلم نمیخواست به اشتراک بزارمش اما حیفم اومد که نزارمشون.
درسته که خیلی مزخرفه و شرمنده از این که وقتتون رو واسه خوندن چرت و پرتام گرفتم ولی حرف دله همیشه اینطوریه.
تجسم
خدا شفا بده! هم تو رو هم منو که نشستم مزخرفای تو رو می خونم! خخخخخ
خورد تو پرت؟؟؟ خخخخخ
@Ajam 66650 گفته:
خدا شفا بده! هم تو رو هم منو که نشستم مزخرفای تو رو می خونم! خخخخخ
خورد تو پرت؟؟؟ خخخخخ
انقدر از این و اون زخم خوردم دیگه چیزی تو پرم نمیخوره
@sir m.h.e 66652 گفته:
انقدر از این و اون زخم خوردم دیگه چیزی تو پرم نمیخوره
زخمات تو حلقم! خخخخخخخخخ
داداشم من وقعا نگرانتم داداش جونی...
این چند وقت می دیدم که داغونی ولی هر بار که ازت پرسیدم گفتی خوفیو چیزی نیست...
با این حرفات بیشتر نگران شدم
من شعار نمی دم آدمشم نیستم
چیزی که بگم اگه به کسی آسیبی نرسوه پاش هستم فکر نکن چرت گفتم الان منظورم اینه که اگه کسی رو خواستی... اگه کمک لازم داشتی تو هر موضوعی فرقی نداره من رو نه به عنوان یه خواهر مجازی...به عنوان یه خواهر واقعی بدون همون طور که من تورو داداش واقعیم میدونم میتونی باهام حرف بزنی
اینارو گفتم که بدونی کسایی هستن که واقعا دوست دارن ...
این حرفا اونا رو نگرانت میکنه (کوچیکشون منم مطمئن باش)
دوست دارم داداشی
هیچ کدوم از حرفاتم مزخرف نبودن....
@kianaz 66708 گفته:
داداشم من وقعا نگرانتم داداش جونی...
این چند وقت می دیدم که داغونی ولی هر بار که ازت پرسیدم گفتی خوفیو چیزی نیست...
با این حرفات بیشتر نگران شدم
من شعار نمی دم آدمشم نیستم
چیزی که بگم اگه به کسی آسیبی نرسوه پاش هستم فکر نکن چرت گفتم الان منظورم اینه که اگه کسی رو خواستی... اگه کمک لازم داشتی تو هر موضوعی فرقی نداره من رو نه به عنوان یه خواهر مجازی...به عنوان یه خواهر واقعی بدون همون طور که من تورو داداش واقعیم میدونم میتونی باهام حرف بزنی
اینارو گفتم که بدونی کسایی هستن که واقعا دوست دارن ...
این حرفا اونا رو نگرانت میکنه (کوچیکشون منم مطمئن باش)
دوست دارم داداشی
هیچ کدوم از حرفاتم مزخرف نبودن....
من اینا رو نگفتم که بگم از کس خاصی ناراحتم
نگفتم که که بگم داغونم
اینا حرفایی بود که مدت ها روی دلم سنگینی میکرد
آخرش تصمیم گرفتم بنویسمشون
بعد هم تصمیم گرفتم بزارمشون
اصن هم مخاطب خاص نداشتم
نه بین بچه های سایت نه جای دیگه
حرفا رو کلی زدم
ممنون از پیشنهادت
واسم ارزشمنده
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
@Sherlock Holmes 221b 66706 گفته:
باهات کاملا موافقم داداش.اميدوارم که من جزو اون دسته نبوده باشم ولي اگر هم حواسم نبوده و ي وقت ناخواسته کسي رو ناراحت کردم همين جا ازش عذر ميخوام(راستي مرض درست نيست بلکه مرز درسته)
ممنون که گفتی غلط املایی حل شد
امیدوارم هیچ کس جز اون دسته نباشه
هادی عزیز به نظرم حرفات واقعا درسته و اصلا اندکی حرف مزخرف نیست من خودم تجربه کردم و دارم دوستایی رو که فقط موقع خوشی با آدمن و موقع ناراحتی بهت میگن اگه میخوای حال ما رو خراب کنی برو اونور اینجا نباش اما بنظرم باید یه سری از آدما رو تحمل کرد تا قوه تحمل سختی رو تو زندگی بالا ببریم و باید یه سری از آدما رو شناخت تا بعد ها دیگه گیر همچین آدمایی نیفتی یه سری از همین آدما خیلی بهت نزدیکن و نمیتونی ازشون دوری کنی مثل یه دوست خیلی صمیمی که دیر متوجه بدی دوستش شده و دیگه اجتناب کردن از اون دوست سخته و البته از قدیم میگن باید دوست رو در مواقع سختی شناخت . درمورد حرفایی هم که تو دل خیلی از آدماست نمیشه کاری کرد یه سری حرفا باید سربسته بمونن تا زمانی که موقعیتی پیش بیاد تا بتونی این حرفارو بگی .
ببخشید داداش مختو خوردم.
میدونی
شنیدن این حرفا یا درست تر خوندنشون بعضی وقتا لازمه مثل تلنگره
ادم ولقعا واقعا واقعا بعضی وقتا یه کاری میکنه که نمیتونه درستش کنه
پشیمونه ولی نمیدونه چیکار کنه
اشتباه یا حتی اتفاقاتی که میفتن و تو نمیتونی کاری کنی
یه کوه غصه میذارن رو دلت
بعضی وقتا ادم حتس سعی هم نمیکنه خوشحال نشون بده خودشو حتی از بقیه میخواد کمکش کنن به بقیه میگه ناراحتی هاشو
ولی انقدر زیادن که کم نمیشن
بقیه رو نمیدونم
ولی ناراحتی های خدم وقتی زیادن حتی دیگه خودم هم نمیشناسم
ادمای اسیب پذیر براشون سخت تره تحمل کردن ناراحتی ها
بعضی وقتا بقیه حتی نمیفهمن ناراحتی هاشونو و درکشون نمیکنن
بعضی وقتا ادما عوض نمیشن ولی انگار یه قسمت از وجودشون رو پنهان میکنن
شاید زیادی صدمه خوردن و وقت میخوان
منم الان تو حال خودم نیستم
پس دیگه ادامه نمیدم حرفامو ولی حرف زیاده
احتمالا یه عالمه چرت و پرت گفتم
ولی یه چیز دیگه هم هست
دلم تنگ شده خیلی
برای خیلی چیزا
خب اول بگم حرفات اصلا مزخرف نبودن و واقعیت دنیای الان ما بودن برادر عزیز
خیلی از دوستا معنی رفاقت رو به اشتراک گذاشتن لظات شادیشون با هم می دونن....ولی حداقل به نظر من رفاقت ینی شریک بودن تو تموم احساسات
به نظرم تا کسیو که مدنظرته با اون مشخصات که برای یه دوست واقعی فکر می کنی لازمه پیدا نکردی با خودت باشی حتی با عذاب خیلی راحت تره
من شخصا هر وقت با هر کی درد و دل کردم حتی تو خانواده بلافاصله ئشیمون شدم....
چون آما اون چیزی که نشون می دن نیستن
در هر صورت.....امیدوار مشکلاتت حل بشه برادر