یوسیپ بروز تیتو
(به اسلاوی: Јосип Броз Тито) (زاده ۱۸۹۲ - درگذشته ۱۹۸۰) رئیس جمهور یوگسلاوی و رهبر اتحادیه کمونیستهای یوگسلاوی بود. او دولتی که خود پس از جنگ جهانی دوم تأسیس کرد را «کمونیست» مینامید، اما از شوروی مستقل بود. او سپس از رهبران «جنبش غیرمتعهدها» گشت. او که از کُرواتها بود در سالهای جنگ جهانی دوم رهبری نبردهای پارتیزانی با نیروهای آلمانی را برعهده داشت. اندکی پس از مرگ وی، یوگسلاوی دچار فروپاشی سیاسی شد. وی همچنین به دریافت جایزه دلاوری نظامی لهستان (ویرتوتی میلیتاری) نائل شد.کودکی
محل تولد تیتو در کامرویچ کرواسی
او در شهر کوچک یوزیپ بروزویچ در کامرویچ کرواسی به دنیا آمد که آن زمان جزئی از امپراطوری اتریش - مجارستان (خاندان سلطنتی هاپسبورگ بر آن سلطنت میکردند) در منطقه کوچک زاگورجه بود. او فرزند هفتم خانواده فرانجو و ماریجا بروزویچ بود. پدرش فرانجو (فرانکو) یک کروات بود و هنگامی به دنیا آمدن یوسیپ (جوزف) آنها در اسلونی زندگی میکردند. پس از گذراندن دوران ابتدایی مدرسه او به مدرسه کامرویک رفت و در سال دوم تحصیلی در سال ۱۹۰۵ مردود شد و دیگر مدرسه نرفت. در سال ۱۹۰۷ به مناطق روستایی اطراف رفت و به عنوان یک شاگرد مکانیک در سیساک مشغول به کار شد. در همین سالها بود که با طبقه کارگری آشنا شد و برای اولین بار روز اول ماه می (روز جهانی کارگر) را همراه دیگر کارگران جشن گرفت. در سال ۱۹۱۰ به طور همزمان به اتحادیه کارگران فلزکار و حزب سوشیال دمکرات کرواسی و اسلونی پیوست. بین سالهای ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۳ به نحوی غیر پیوسته به کار در شهر دیگر مانند بوهم، مونیخ، مانهیم (جایی که او برای شرکت بنز مشغول به کار شده بود) سپس به وینر اتریش رفت و به عنوان آزماینده رانندگی برای شرکت دایملر مشغول به کار شد.
در مه سال ۱۹۱۲ او جایزه نقره مسابقه شمشیر بازی بوداپست را از آن خود کرد. در پاییز سال بعد نیز در ارتش اتریش-مجارستان اسمنویسی کرد که تقریباً" با جنگ اول جهانی همزمان شد. او که باید برای خدمتش به رم میرفت پس از چندی به واسطه تبلیغات سیاسی (پروپاگاندا)ضد جنگ به زندان افتاد. در سال ۱۹۱۵ او را برای جنگ با روسیه به سمت جبهه شرقی در گالیسیا فرستادند. در آنجا بود که خودش را به عنوان سربازی نمونه از دیگران متمایز کرد و نامزد ِ نشان ِ لیاقت شد. در عید پاک سال ۱۹۱۵ به صورت جدی زخمی و توسط روسها دستگیر شد.
زندان و انقلاب پس از سیزده ماهی که در بیمارستان سپری کرد، او را به اردوگاه کار اجباری در کوههای اورال فرستادند جایی که زندانیان او را به عنوان رهبر اردوگاه انتخاب کردند. در فوریه ۱۹۱۷ انقلاب روسیه رخ داد و زندانیان آزاد شدند. او متعاقباً" پس از آزادی به گروه بلشویک پیوست. در آوریل ۱۹۱۷ دوباره دستگیر شد ولی توانست بگریزد و به گروه تظاهرات کنندگاه در سن پترزبورگ پیوست. بر سر راهش به فنلاند او را دستگیر و به زندان پتروپاولوسکی بردند که نزدیک سه هفته در آنجا زندانی شد. او را دوباره به کنگور فرستادند ولی توانست در مسیر از قطار فرار کرده و توسط یک خانواده روسی که بعدها با دختر آنها پالاجیا ازدواج کرد، مخفی شد. سپس در سال ۱۹۱۸ در ارتش سربازان سرخ روسیه در اوزاک نامنویسی کرد و به عنوان یکی از اعضا حزب کمونیست روسیه در آمد. در ژوئن سال ۱۹۱۸ اوزاک را ترک کرد و برای فراهم آوردن کار و تامین مخارج خانواده به عنوان یک مکانیک در نزدیکیهای اوزاک برای یک سال مشغول به کار شد. در سال ۱۹۲۰ او و همسرش سفر مشقت باری را سوی خانه در پیش گرفتند.
پس از بازگشت، فوراً" به حزب کمونیست یوگسلاوی پیوست. حزب کمونیست یوگسلاوی گسترش شدید سیاسی علیه پادشاهی حاکم را در پی داشت. در انتخابات کمونیستها توانستند ۵۹ کرسی را از آن خود کنند و به عنوان سومین حزب بزرگ شناخته شوند. به هر حال، حکومت پادشاهی نمیتوانست کمونیستها را تحمل کند و آنها را به صورت قانونی بپذیرد. در سال ۱۹۲۱ تمام کرسیهای کسب شده از جانب کمونیستها لغو شد و به صورتی علنی در جریان انتخابات تقلب به عمل آمد. ولی او کارش را به صورتی محرمانه ادامه داد با این که میدانست فشار زیادی از جانب حکومت بر کمونیستها وارد میشود. در سال ۱۹۲۵ به کولاجویچ رفت جایی که برای اولین بار در یک شرکت کشتی سازی مشغول به کار شده بود. او را به عنوان رهبر حزب برگریدند و او یک اعتصاب کارگری را در همان زمان رهبری کرد.
سپس به بلگراد رفت و در یک کارخانه تولید قطار بین شهری مشغول به کار شد و به عنوان یکی از اعضا اداری اتحادیه برگزیده شد ولی بیرونش کردند و او به زاگرب پناه برد جایی که به عنوان منشی اتحادیه فلزکاران کرواسی برگزیده شد. در سال ۱۹۳۴او یکی از اعضای دفتر سیاسی مرکزی کمونیسم یوگسلاوی شد و سپس در اتریش، وین مستقر شد و در همانجا بود که به تیتو معروف شد.
در سال ۱۹۳۵ به اتحاد جماهیر شوروی سفر کرد و به مدت یک سال در بخش بالکان مشغول به کار شد و به عنوان یکی از اعضای حزب کمونیست شوروی و پلیس مخفی شوروی پذیرفته شد. در سال ۱۹۳۶ کمینترن کامراد والتر و تیتو را برای تطهیر (تصفیه کردن، اخراج یا کشتن) حزب به یوگسلاوی فرستاد. در ۱۹۳۷ که استالین دبیرکلی حزب کمونیست یوگسلاوی را در دست داشت میلان کورکیچ در مسکو کشته شد و تیتو از شوروی به یوگسلاوی بازگشت تا در پست جدید دبیر کل به جای استالین بنشیند.
رهبران جنگ جهانی دوم
تیتو،۱۹۴۲
دیداد تیتو و چرچیل در ناپل، ایتالیا
در ۶ آوریل ۱۹۴۱ آلمان، ایتالیا و مجارستانیها یک حمله را علیه یوگسلاوی تدارک دیدند. ابتدا آلمانیهای نازی از سه جانب به پایتخت یوگسلاوی سابق بلگراد حمله کردند. در همان حال لوفتوافه (هواپیمایی آلمان) بلگراد و دیگر شهرهای بزرگ یوگسلاوی را بمباران کرد. براثر این حمله همهجانبه، نظام سلطنتی یوگسلاوی به یکباره فرو ریخت و متعاقباً" در هفدهم آوریل شاه پیتر دوم و دیگر اعضای خانواده سلطنتی از یوگسلاوی گریختند. الباقی افراد باقیمانده نظامی یوگسلاوی فرستادههای آلمان را در بلگراد ملاقات کردند و با سرعت پیشنهاد عدم مقاومت نظامی را پذیرفتند. صلح موقت در آن شرایط بسیار سخت بود و متحدین سعی در تجزیه یوگسلاوی کردند. آلمان شمال اسلونی را اشغال کرد در همان حال نیز یک حرکت نظامی هدایت شده را به سوی صربستان انجام داد و یک دولت دست نشانده خود را در آنجا به حکومت رساند. در آن زمان کرواسی مستقل، بسیار وسیع تر از کرواسی امروز بود و شامل بوسنی و هرزگوین نیز میشد. موسیلینی نیز باقیمانده کوزوو و اسلونی و بخش اعظمی از ساحل دالماتیا (واقع شده در کرانه دریای آدریاتیک) را به چنگ آورد و همچنین بر بخش تازه استقلال یافته مونته نگرو نیز مسلط شد و دولتی دست نشانده خود را در آن به حکومت رسانید و همچنین به بخش مستقل کرواسی که قدرت کمی در آن زمان برایش باقیمانده بود، پادشاهی را اعطا کرد. مجارستان نیز ارتش سوم مجار را برای تصرف وج ودیا در شمال صربستان اعزام کرد و بعدها با اهرم قدرت توانست قسمتهای بارانجا، باچا، مدیمورج و پره کمورجا بلغارستان را به خود ضمیمه کند و در همان زمان بود که توانست کمبودیه را نیز به لیست بلند بالای تصرفات خود بیفزاید.
تیتو ابتدا به حمله آلمانیها به یوگسلاوی واکنش نشان داد و با چاپ یک رساله در ۱۹۴۱ مردم را علیه حمله خارجیها به اتحاد فراخواند. در ژوئیه ۱۹۴۱ بعد از حمله آلمان به شوروی (عملیات بارباروسا) تیتو اعضا کمیته مرکزی حزب کمونیست را فراخواند تا جلسهای در مورد وضع موجود برگزار کنند. در یکی از همان روزها بود که پارتیزانهای یوگسلاوی گروه پارتیزانی سیزاک را شکل دادند (اولین گروه مقاومت اروپایی). این گروه در جنگلهای بروزویک نزدیک سیزاک کرواسی شکل گرفت و نقطه شروعی بر اتحاد علیه متفقین بود.
در اولین دوره تیتو و پارتیزانها (که سیاست پان-یوگسلاو را دنبال میکردند) با جنبش چتنیک که از جانب صربهای حاکم رهبر میشدند و با متفقین هم دست شده بودند، مواجه شدند. پس از سپری شدن زمان کوتاه اتحاد، به یکباره گروه دو تکه شد و گروههای جدید با هم شروع به جنگ کردند. به تدریح، گروه چتنیک با متحدین برای نابودی پارتیزانها هم دست شد تا تیتو و گروهش را نابود کنند. پارتیزانها به سرعت به موفقیت رسیدند و توانستند بخشی از یوگسلاوی را مستقل گردانند. عملیات پارتیزانی، آلمان را تحریک کرد تا تلافی کند و برای همین 'به ازاء هر سرباز آلمانی که کشته میشد، یکصد نفر از شهروندان یوگسلاوی را کشتار میکرد.
در منطقه آزاد شده، پارتیزانها مردم را به کمیتههایی سازماندهی میکردند تا به عنوان دولتی غیر شخصی عمل کنند. تیتو در تاسیس کنسول ضد فاشیسم و کمیته آزادسازی یوگسلاوی که در سال ۱۹۴۲ تاسیس شده بود نیز نقش رهبری را ایفا کرد و بعدها نیز به عنوان رهبر همین کمیته انتخاب گردید. نماینده جنبش مقاومت، اصولی را در دو بخش برای سازماندهی کردن دوباره کشور انتشار داد و تصمیم بر فدرالی و بخش بخش اداره کردن یوگسلاوی گرفت، این زمانی بود که تیتو به عنوان رهبر کمیته انتخاب شده بود.
به هر حال، با رشد احتمال حمله متفقین به کشورهای بالکان، متحدین شروع به توطئه چینی برای نابودی پارتیزانها کردند. آلمانیها چندین حمله سنگین را برای نابودی مقر پارتیزانها و بیمارستانهای سیار تدارک دیدند. بزرگترین حملاتی که علیه پارتیزانها صورت گرفت ابتدا جنگ نروتوا (که چتنیکها نیز در کنار آلمانیها در آن میجنگیدند) و جنگ سات جسکا (چهارمین و یا پنجمین جنگ ضد پارتیزانی) نزدیک به ۲۰۰٬۰۰۰ هزار سرباز را شامل میشد. در جنگ سات جسکا کمی مانده بود که پارتیزانها را دوره کنند ولی سازماندهیهای سیال پارتیزانها باعث شد آلمانیها در آن جنگ عقب نشینی کنند. آلمانیها همچنین سه بار اقدام به ترور تیتو کردند:
- در ۱۹۴۳ در زمان جنگ نروتوا
- در طول جنگ سات جسکا که تیتو در این جنگ زخم برداشت و نجات یافت زیرا سگ وفادارش از مرگ او جلوگیری کرد و خودش را قربانی جان او کرد.
- در ۱۹۴۴ زمانی که یک یورش هوایی به مقر فرماندهی او در بوسنی انجام گرفت و او مجبور شد عریان از صحنه بگریزد.
پس از آن نیز پارتیزانها همچنان با شوق و شور تمام در طول ژانویه و ژوئن ۱۹۴۳ به آلمانیها حمله میکردند و همچنین کشورهای متفق نیز از آنها حمایت به عمل میآوردند. در ۱۹۴۳ در کنفرانس تهران شاه پیتر دوم، فرانکلین روزولت رئیس جمهور وقت آمریکا، چرچیل نخست وزیر انگلیس به همراه نخست وزیر شوروی استالین تیتو و پارتیزانها را به طور رسمی به رسمیت شناختند. این کار متفقین باعث گشت تا چتربازان در پشت خطوط متحدین به کمک نیروهای پارتیزانی گسیل شوند. در هفدهم ژوئن ۱۹۴۴ در جزیره دالماسی معاهدهای به امضا رسید که طبق آن شاه پیتر دوم و تیتو با هم متحد شدند و دولتی واحد را تشکیل دادند. این معاهده به معاده «تیتو شابازیک» معروف شد.
در سپتامبر ۱۹۴۴ آژانس تلگراف شوروی گزارش داد که تیتو با شوروی معاهدهای را امضا کرده و به ارتش شوروی اجازه ورود موقتی به خاک یوگسلاوی را داده است. ارتش سرخ برای این به خاک یوگسلاوی میآمد تا در مناطق شمال شرقی یوگسلاوی دست به عملیات بزند. با این استراتژی، جناح راست، به وسیله کشورهای متفق برای پارتیزانها ایمن شد و همچنین منجر به یک حمله موفق از جانب متفقین بر ضد آلمان شد که آنها را از مرزهای یوگسلاوی بیرون راند.
زندگی شخصی همسر اولش پالجیا بروز، دختری روسی الاصلی بود که سه فرزند برایش به دنیا آورد. دختر بزگترش زلاتیچا و پسرهایش هینکو و ژارکو بودند. آنها در اوزاک قبل از عزیمت به یوگسلاوی ازدواج کرده بودند و وقتی تیتو در سال ۱۹۲۸ به زندان افتاد همسرش را به مسکو انتقال دادند. دیگر رابطه عشقی قابل توجهش با هرتا هاس که بعدها او را به همسری برگزید، بود. هرتا در سال ۱۹۴۱ برایش پسری به دنیا آورد که نامش را آلکساندر گذاشتند. آنها در سال ۱۹۴۳ از هم جدا شدند. در طول ارتباطش با هرتا هاس او همچنان به بی قیدی جنسی اش ادامه داد و با داوارجانکا منشی شخصی اش نیز رابطه داشت، کسی که میگفتند عشق واقعی اوست. او در ۱۹۴۶ بر اثر بیماری سل از دنیا رفت و تیتو او را در محوطه بلی دوور، اقامتگاه شخصی خودش به خاک سپرد.
معروفترین همسرش ژاوانکا بروز بود. تیتو در سال ۱۹۵۲ زمانی که ۵۹ سال داشت با این زن ۲۷ ساله ازدواج کرد. ازدواج شرطی آنها که جزئیاتش نامعلوم ماند، توسط تیتو پذیرفته نشد. بروز که دختری بیست و چند ساله بود و روحیهای شاد و فعال داشت، همیشه از جانب تیتو ی مسن مورد تمسخر و نکوهش قرار میگرفت و مراوده آن دو با یکدیگر زیبا و دلپذیر نمینمود. اما به هر عنوان نامش به عنوان اولین زن یوگسلاو در تاریخ حک شده است. آنها در سال ۱۹۷۰ از یکدیگر جدا شدند ولی پس از مرگ تیتو او به طور رسمی در مراسم خاکسپاری تیتو به عنوان همسرش حضور یافت و بعدها نیز ادعای میراث به جا مانده از تیتو را کرد. این زوج بچهای نداشتند.