وجود...

خب به نظرم کلمه ی وجود یعنی جریان زندگی.

یا اینکه مکانی که توی اون زندگی در جریانه و خودش رو به تب و تاب می کشونه.

الان ما قلبمون می زنه، پس وجود داره.

و چون ما در بدن مون چیزی رو داریم که قاعدتا وجود داره، ما هم وجود داریم.

حالا فرض کنین سکته قلبی می کنیم.

قلبمون از کار می ایسته و به عبارتی دیگه وجود نداره.

همون طور هم که می دونید این وجود نداشتن در مورد ما انسان ها و یا حتی همه ی موجودات صدق می کنه.

پس این طور نتیجه گیری می کنیم که هر موجودی، یک مرکز وجود و حیات داره.

که اگه اون عضو از کار بیفته، امکان وجود داشتن برای اون موجود امکان پذیر نیست.

خوب این مورد در مورد اشیائ هم صدق می کنه.

وقتی ما یک میز رو می بینیم، نباید انتظار داشته باشیم که حرکت کنه.

چون قبلا، مرکز حیات اش از او گرفته شده.

یعنی درخت و ...

اما اون هست و وجود داره.

اما زندگی نمی کنه.

این معنی کمی به ابهام زدایی نیاز داره که در صورت استقبال گفته می شود.

واقعاَ گیج شدم.

ولی به نظر من وجود هرچیز باور هایی هست که ما داریم.

یعنی همه ی چیز هایی که فکر می کنیم وجود داردف وجود دارد

خوب ما به زندگی کاری نداریم الان بعدا به اون هم میرسیم من میخوام بدونم از کجا میشه فهمید یک چیز وجود داره؟؟؟

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

خوب ما به زندگی کاری نداریم الان بعدا به اون هم میرسیم من میخوام بدونم از کجا میشه فهمید یک چیز وجود داره؟؟؟

خوب وقتی یه چیز دیده، بوییده، شنیده و به هر حال توسط یکی از حواس پنج گانه انسان حس بشه وجود داره.

نداره؟

@Ginny 61533 گفته:

خوب وقتی یه چیز دیده، بوییده، شنیده و به هر حال توسط یکی از حواس پنج گانه انسان حس بشه وجود داره.

نداره؟

نگین جان نخوندی پست اولو؟؟

گفتم که در اون صورت تناقض به وجود میاد.... اگه جاتو عوض کنی رنگ عوض میشه پس دید اشتباهه... تو یه میزو میبینی که صافه ویل وقتی دست میزنی میبینی زبره! یا حتی اگه با ذره بین نگاهش کنی میبینی اصلا اون چیزی نیست که میشه دید!

@percy jackson 61532 گفته:

خوب ما به زندگی کاری نداریم الان بعدا به اون هم میرسیم من میخوام بدونم از کجا میشه فهمید یک چیز وجود داره؟؟؟

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

پست قبلی م رو بخونی متوجه میشی عماد.

منظورم اینه که کانون ما قلبمونه.

و وجود ما رو قلبمون تامین می کنه.

که یعنی ما زنده می مونیم و این زنده بودن، وجود داشتنه.

بعد هم وقتی ما می تونیم چیزی رو لمس، بو، حس و ... کنیم، اون چیز وجود داره.

اما یک ابهامی هم وجود داره درباره ی اکسیژن و ... است که بعدا پرداخته می شود.

:61312_Dr_._marya:

@percy jackson 61534 گفته:

نگین جان نخوندی پست اولو؟؟

گفتم که در اون صورت تناقض به وجود میاد.... اگه جاتو عوض کنی رنگ عوض میشه پس دید اشتباهه... تو یه میزو میبینی که صافه ویل وقتی دست میزنی میبینی زبره! یا حتی اگه با ذره بین نگاهش کنی میبینی اصلا اون چیزی نیست که میشه دید!

خوب من نگفتم فقط یه حس! ما الان هم از حس بینایی و لامسه با هم استفاده میکنیم و میفهمیم این میز وجود داره و زبره! منظور رو بد رسوندم!

@percy jackson 61534 گفته:

نگین جان نخوندی پست اولو؟؟

گفتم که در اون صورت تناقض به وجود میاد.... اگه جاتو عوض کنی رنگ عوض میشه پس دید اشتباهه... تو یه میزو میبینی که صافه ویل وقتی دست میزنی میبینی زبره! یا حتی اگه با ذره بین نگاهش کنی میبینی اصلا اون چیزی نیست که میشه دید!

خب، خطای دید یا زاویه ی دید دلیل این نیست که چیزی وجود نداره.

مثل گلی می مونه که زیباست اما بو نداره.

یا بوی ادکلنی که توی هواست اما جسم نداره.

ما اون رو نمی بینیم اما بو و حس می کنیم.

بنابراین اون هم به صورتی عجیب و غریب وجود داره!

:دی

@abramz 61535 گفته:

پست قبلی م رو بخونی متوجه میشی عماد.

منظورم اینه که کانون ما قلبمونه.

و وجود ما رو قلبمون تامین می کنه.

که یعنی ما زنده می مونیم و این زنده بودن، وجود داشتنه.

بعد هم وقتی ما می تونیم چیزی رو لمس، بو، حس و ... کنیم، اون چیز وجود داره.

اما یک ابهامی هم وجود داره درباره ی اکسیژن و ... است که بعدا پرداخته می شود.

:61312_Dr_._marya:

نادر جان تو مبحث زندگی رو با وجود قاطی کردی ... اون ینی زندگی...وجود ینی بودن...ینی یه چیز مرده هم میتونه وجود داشته باشه ولی نمیتونه زنده باشه...

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

@abramz 61537 گفته:

خب، خطای دید یا زاویه ی دید دلیل این نیست که چیزی وجود نداره.

مثل گلی می مونه که زیباست اما بو نداره.

یا بوی ادکلنی که توی هواست اما جسم نداره.

ما اون رو نمی بینیم اما بو و حس می کنیم.

بنابراین اون هم به صورتی عجیب و غریب وجود داره!

:دی

اهم حتی اون بوی ادکلن هم جسم داره...مولکولهاش پس کشکن؟؟؟؟

@percy jackson 61538 گفته:

نادر جان تو مبحث زندگی رو با وجود قاطی کردی ... اون ینی زندگی...وجود ینی بودن...ینی یه چیز مرده هم میتونه وجود داشته باشه ولی نمیتونه زنده باشه...

خوب ما دو نوع وجود داریم.

یکی وجود خارجی، یکی هم وجود فیزیکی.

وجود خارجی دیگر روح و جانی نداره.

اما فیزیکی یعنی هم میتونه لمس بشه، دیده بشه، بو بشه و ...

اینها برای یک آدم مرده هم صدق میکنه، اما اون وجود خارجی نداره و قدرت کنترلش رو در دست نداره.

به همین خاطر وجود فیزیکی نداره.

@abramz 61539 گفته:

خوب ما دو نوع وجود داریم.

یکی وجود خارجی، یکی هم وجود فیزیکی.

وجود خارجی دیگر روح و جانی نداره.

اما فیزیکی یعنی هم میتونه لمس بشه، دیده بشه، بو بشه و ...

اینها برای یک آدم مرده هم صدق میکنه، اما اون وجود خارجی نداره و قدرت کنترلش رو در دست نداره.

به همین خاطر وجود فیزیکی نداره.

نادر بازم اشتباه کردی....وجود خارجی ینی خارج از تفکرات و خیالات باشه...چیزی که واقعیه نه چیزی که جون و اینا داره یا حتی میتونه کنترل کنه خودشو...

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

وجود فیزیکی هم ینی قابل حس باشه

من که به کل گیج شدم!!(5)((42))((42))

اما اونطوری که من فهمیدم همون چیزایی که گفتم درستن.

مخصوصا اون وجود فیزیکی و... ((73))((73))

عماد جان بحثت از پایه اشتباهه

تو میگی از کجا میفهمی چیزی وجود داره؟

نمیگی که از چی درست شده؟

وقتی یه چیزی رو ببینی وجود داره؟

وقتی بشنوی

بیوی

لمس کنی وجود داره

عکسشو ثابت کن

اهم تو از کجا مطمئنی خودت وجود داری که به احساساتت رجوع میکنی؟؟؟؟

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

بمن ثابت کن که الان همه ما وجود داریم...ثابت کن من وجود دارم...تو توی خواب هم میتونی لمس کنی چیزی رو که داخل سرته و قشنگ حسش کنی!! اثبات کن که همه ما تخیلات تو نیستیم!