خب خب دوستان الان فصل انتخاب رشتست اینم برای شما
برای ما که هنوز وارد بازار کار نشدهایم، شاید مهمترین دغدغه، انتخاب رشته باشد. اما در این مورد اینجا کمتر صحبت کردهاید. برای داشتن آینده شغلی خوب، چه اصولی را باید در انتخاب رشته مد نظر قرار دهیم؟
در سالهای اخیر، همه در مورد انتخاب رشته حرف زدهاند. انواع نرمافزارهای کامپیوتری هم تولید شده تا به شما بگوید که با نمرات و امتیازهایی که دارید بالاترین شانس قبولی را در چه شهر و دانشگاه و رشتهای خواهید داشت. طبیعی است که من در این حوزه حرف زیادی ندارم بزنم. فقط چند توصیه جدی دارم که امیدوارم برای شما مفید باشد. این توصیهها صرفاً بر اساس تجربهی شخصی من است و احتمالاً به سلیقه و تجربه شخصی من هم «آلوده» است.
انتخاب رشته و ادامه تحصیل
چند تجربه:
- در کشور ما بسیاری از افراد هستند که در زمینه هایی غیر از زمینه ی تحصیلی خود مشغول به کار هستند. با توجه به ساختار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی موجود، به نظر میرسد این روند در آینده ی نزدیک هم تغییر نکند.
- بیشترین حساسیت در خصوص مدرک تحصیلی و دانشگاه محل تحصیل، در سازمانهای دولتی است که این روزها، محدودیتهای شدید برای استخدام دارند و ضمناً پرداختیهای آنها هم در مقایسه با بخش خصوصی کمتر است (مگر اینکه…)
- بخش خصوصی، شدیداً به «خروجی کارکنان» و «توانمندی آنها» و «میزان ارزش آفرینی» حساس است و حاضر نیست برای یک برگهی a4 که در کیف من و شماست و افراد زیادی هم به شکل مختلف این برگهها را با تلاش یا پول، به دست آوردهاند، ماهیانه مبلغ ثابتی را به عنوان حقوق پرداخت کند. مگر آنکه یک سازمان خیریه باشد و مشغول توزیع پول نفت!
- فراموش نکنید که هدف کسانی که به شما برای انتخاب رشته مشاوره میدهند، در خیرخواهانهترین حالت ممکن صرفاً «قبولی» شماست و نه «خوشحالی و رضایت و موفقیت شما».
- قانون دنیا این است که پدر و مادرها ما را ترک میکنند و تصمیمهایی که برای ما گرفتهاند تا لحظهی مرگ با ما میماند. در مورد پدر و مادر، دو نکتهی قطعی وجود دارد. یکی اینکه «همیشه خیر ما را میخواهند» و دیگر اینکه «بر اساس اطلاعات و فضای ذهنی چند دهه قبل» میخواهند برای «چند دهه بعد شما» تصمیم بگیرند.
چند توصیه:
- به خاطر باید داشته باشید که «استعداد و توانمندی شما» در کنار «تصمیم های استراتژیک شما» و نیز «شبکه ارتباطی و سرمایه ی اجتماعی شما» مهم ترین عوامل تعیین کننده موفقیت شما در زندگی شخصی و شغلی هستند. مدرک تحصیلی به سختی میتواند تاثیر جدی داشته باشد. اگر به فضای «رشته حقوق» علاقه ندارید، تحصیل در آن رشته برای شما درآمد نخواهد داشت. همچنان که تحصیل در پزشکی نیز بدون «علاقه به حوزه ی پزشکی» از شما یک انسان ناتوان، کم درآمد، افسرده و شکست خورده خواهد ساخت.
- در انتخاب بین شهر خودتان و سایر شهرها، بیشتر از مزایا و معایب دانشگاهی، به فاکتورهای محیطی توجه داشته باشید. بعضی شهرها امکانات کمی دارند و اقامت طولانی در آنها میتواند موجب انواع مشکلات (از افسردگی تا عادت به مصرف دخانیات و …) شود. بعضی شهرهای دیگر، زمینهی آشنایی با سایر اقوام و صنایع خاص را فراهم میکنند که می تواند در بهبود آینده شغلی شما اثربخش باشد. به عنوان مثال کسانی که در جنوب کشور یا در استان خراسان یا در شمال غرب کشور تحصیل میکند، به ترتیب از فرصت بیشتر برای آشنایی با زمینههای بازرگانی، تولیدی و صنایع غذایی برخوردار هستند.
- در انتخاب بین شهر خودتان و سایر شهرها، به خاطر داشته باشید که در شهر خودتان، هزینهها کمتر و امکانات رفاهی بیشتر است. البته ادامه تحصیل در سایر شهرها، میتواند منجر به توسعه هوش ارتباطی و اجتماعی و همینطور، زندگی فراتر از چارچوبهای تفکر خانواده باشد. در صورتی که خانواده ی شما از جمله خانواده هایی هستند که فضای رشد و تفکر را برای فرزند خود محدود کرده و سلیقه های خود را بدون «توجیه و منطق» به شما تحمیل میکنند، شاید ادامهی تحصیل در سایر شهرها، فرصتی «سالم» و «کم تنش» و «تا حدی کنترل شده» برای «تجربهی زندگی مستقل» باشد.
- در انتخاب بین رشته ها، چندان درگیر «گرایش» نشوید. اختلافهای جزئی بین رشته ها و گرایشهای آنها، تنها سرگرمی دانشجویان ترمهای اول دانشگاه است. زیاد طول نمیکشد که خودتان هم فراموش میکنید در کدام گرایش تحصیل کرده اید. تنها چیزی که می ماند «خانوادهی تحصیلی» شماست. اینکه در فضای کامپیوتر تنفس کرده اید یا شیمی یا مدیریت یا …
- به خاطر انتخاب رشته ای که کمی بهتر است، ماندن در پشت سد کنکور را انتخاب نکنید. زیاد طول نمیکشد که ببینید چهار سال یا شش سالی که در دانشگاه گذرانده اید قسمت مهمی از عمر تلف شده ی شما بوده است. به این مدت، انتظارهای پشت کنکور را اضافه نکنید.
- به جای اینکه به سراغ دیگران بروید و از آنها برای انتخاب رشته مشورت بخواهید، به انگیزهی خودتان در مورد ادامهی تحصیل فکر کنید. برای چه میخواهید دانشگاه بروید؟ تجربهی یک محیط جدید؟ موقعیت اجتماعی بهتر؟ انجام ماموریتی که در زندگی برای خودم در نظر گرفته ام؟ ازدواج؟ پرورش استعداد؟ یادگیری تفکر سیستماتیک؟ یا …
نگاه کنید شما باید اولویت بندی بکنین هدفم جیه پول ثروت یا جیزای دیگه به اینم فکر نکنین که مثلا میگن شانس خانوم ها برای مهندسی ها کم تر از مرداست یا خیلی جیزای دیگه که میشونیم اگه هر کسی تو کاری که میکنه بهترین باشه براش کار هست زحمت میخواد تلاش و کوشش
یه جیزدم دیگه اضافه کنم برا اینکه سوال خیلیلاست تعداد خانوم هایی که به طور مثال امسال کردند 60 درصد بود و پسرا 40 درصد به همین دلیلم هستش که مثلا اگه تراز و تمام درصد های یه پسر و دختر عین هم میشد رتبه پسر بالاتر بود جون سهمیه بیشتری داشت جون سوال شده بود گفتم
خب دیگه تموم شد خخخخخخ
من ک ریاضیــــــــــــــــم....حرفم نباشه!!!
فقط به علاقه ربط داره.
پیام مگه تو نرفتی؟
من رفتم تجربی الان ریاضی فیزیک میخام
با همه ی این حرفا من هنوز نفهمیدم کدوم رشته برم((121))
ریاضی یا تجربی؟؟؟!!(5)
هر کدوم بیشتر علاقه داری؟
بشین فکر کن ببین تو کدوم موفق تری