سلام!
دیدم همه نویسنده شدن منم یه ایده به سرم زد و نوشتم!
نویسنده خودمم!
ویراستار هم نگاره (Lady.of.Shades)
داستان درباره ی یه خواهر و برادر به اسم کریستینا(کریس) و کریستوفر ـه که نیچ هستن(جادوگر های آتش) که با جادوگر های یخ که اسمشون رو پیدا نکردن در جنگن.
چون که داستان ها جدا جدا هستن بیشتر بگم اسپویل میشه! اگه کسی تونست خلاصه ییبهتر و پر بار تری بهم بده خبرم کنه لطفاً! تشکرات بسیار!:دی
+اول فکر کردم هر کتاب با یه جادوگر باشه اما قراره هر بخش یه جادوگر باشه(بخش نه فصل! توی هر بخش چند تا فصل هستش(: )
+کاور توی پی دی اف انگار یکم بد کیفیت شده! به خوشگلی خودتون(:دیدوببخشین!
+چقدر حرف زدم!(|
کاور هم کار خودمه که خیلی شدید زشته!:
فقط بگم انتقاد پذیرفته نمیشه((: شوخی کردم! اولین داستانمه(نگار هیچی نگو لطفاً!) پس راهنمایی کنید لطفا!
تشکر!
سلام. جالب بود فقط من به شدت گیج شدم.مگه الان کتاب سه تا شخصیت نداره؟کریستوفر، خواهرش و ریچارد، پس چرا یه جایی میگی برادرش به کریس نگاه کرد؟ برادرش یعنی کریستوفر دیگه، پس نمی تونه خودش به خودش نگاه کنه دیگه، مگه این که من اشتباه فهمیده باشم. بعد همون اولا هم گفتی دهانشان ولی خوب فقط یه نفر اونجا بوده پس میشه دهانش را بسته بودند.
ممنون جالب بود منتظر ادامه.
کاورش عالی نیست ولی بدم نیست چرا انقدر به توانایی خودت شک داری؟ به نظرم خوبه.
کاورش خوبه ( حداقل از کاور مجید بهتره :دی ) ببین مطمئنی نصفه ول نمی کنی ؟ از نصفه ول می کنی بگو من نخونم. اگه نه بگو بخونم.
به به خانوم نویسنده
فعلا که خونه نیستم دان کنم
یادم بنداز سه به بعد بیام دان کنم بخونم
@BOOKBL 60821 گفته:
کاورش خوبه ( حداقل از کاور مجید بهتره :دی ) ببین مطمئنی نصفه ول نمی کنی ؟ از نصفه ول می کنی بگو من نخونم. اگه نه بگو بخونم.
عکس رو جلد چیتوز هم از سرت زیاده پسر((228))((228)). حالا کاور مزخرف من بماند((3))
((206))((206))((206))
@the ship 60809 گفته:
سلام. جالب بود فقط من به شدت گیج شدم.مگه الان کتاب سه تا شخصیت نداره؟کریستوفر، خواهرش و ریچارد، پس چرا یه جایی میگی برادرش به کریس نگاه کرد؟ برادرش یعنی کریستوفر دیگه، پس نمی تونه خودش به خودش نگاه کنه دیگه، مگه این که من اشتباه فهمیده باشم. بعد همون اولا هم گفتی دهانشان ولی خوب فقط یه نفر اونجا بوده پس میشه دهانش را بسته بودند.
ممنون جالب بود منتظر ادامه.
کاورش عالی نیست ولی بدم نیست چرا انقدر به توانایی خودت شک داری؟ به نظرم خوبه.
اممم گفتم که. این فصل یه ماجراست و فصلای بعد یه ماجرای دیگه. یعنی کتاب 1 بیشتر از 100 تا شخصیت داره! اما فصل اول تا اینجا همین سه نفر هستن!
اوووم درمورد اون قسمت دهان هم من میخواستم بگم دهان کریستوفر و کریس هر دو تاشون بسته شده بود، اما برای جلوگیری از فوران خشمش کافی نبود و از چشماش هم خشمش مشخص بود. من کلا تو رسوندن منظور ها 0 ـم!:دی
مرسی از اینکه خوندی و وقت برای نقدش گذاشتی(:
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
@PLUTO 60816 گفته:
کاوره بده؟؟؟ بکشمت؟؟ آخه این کجاش بده نگینک!! خو من که هنوز نخوندم!! برم بخونم؟؟؟ باشه می خونم:دی اما باید بره تو صف خخخخخخ
امممم بد نیست؟:دی برو بخون:دی صف؟ واسه دخترشون صف میذارن؟:دی ملت بابا دارن ما هم بابا داریم |::دیدو::دی
@BOOKBL 60821 گفته:
کاورش خوبه ( حداقل از کاور مجید بهتره :دی ) ببین مطمئنی نصفه ول نمی کنی ؟ از نصفه ول می کنی بگو من نخونم. اگه نه بگو بخونم.
قول کامل میشه!
@sir m.h.e 60822 گفته:
به به خانوم نویسنده
فعلا که خونه نیستم دان کنم
یادم بنداز سه به بعد بیام دان کنم بخونم
باشه
__
مرسی از نظرات
"اطراف را گریست تا نشانه ای از خواهر گمشده اش پیدا کند."
مگه ویراستار نداری همون خط اول غلط داشت
من دیگه علاقه نشون ندادم
گریست = گریه کردن
گریست نه فیلسوف، نگریست.. منظورش نگریست بوده.. ای خداااااااااا
@hidden 60847 گفته:
"اطراف را گریست تا نشانه ای از خواهر گمشده اش پیدا کند."
مگه ویراستار نداری همون خط اول غلط داشت
من دیگه علاقه نشون ندادم
گریست = گریه کردن
نگریست رو درست کردما! دو تا نگریست بودن که هردو تاشو درستش کردم. واقعا؟|:
خوب خوندم
جالب بود
منتظر بقیشم
ولی بهت اسرار نمیکنم تند تند فصل بده
چون میدونم نوشتن چقدر سخته
هروقت رو مودش بودی بنویس و بعد از ویراستاری ارائه بده
مرسی نگین جان من خوندمش و ایده ی جالبی داره امیدوارم موفق باشی و برای یه نویسنده تازه کار خیلی هم خوبه و هیچ ایراد بزرگی توش نبود مرسی منتظر فصل اولشم!:دیدو:
@sir m.h.e 61012 گفته:
خوب خوندم
جالب بود
منتظر بقیشم
ولی بهت اسرار نمیکنم تند تند فصل بده
چون میدونم نوشتن چقدر سخته
هروقت رو مودش بودی بنویس و بعد از ویراستاری ارائه بده
خوبه یکی نویسنده باشه و داستان یکی دیگرو بخونه ها! درک میکنه!:دی
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
@sir m.h.e 61012 گفته:
خوب خوندم
جالب بود
منتظر بقیشم
ولی بهت اسرار نمیکنم تند تند فصل بده
چون میدونم نوشتن چقدر سخته
هروقت رو مودش بودی بنویس و بعد از ویراستاری ارائه بده
خوبه یکی نویسنده باشه و داستان یکی دیگرو بخونه ها! درک میکنه!:دی
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
@HELT 62605 گفته:
مرسی نگین جان من خوندمش و ایده ی جالبی داره امیدوارم موفق باشی و برای یه نویسنده تازه کار خیلی هم خوبه و هیچ ایراد بزرگی توش نبود مرسی منتظر فصل اولشم!:دیدو:
تشکر
مرسی:دی
فصل فردا میاد احتمالا:دیدو:
خخخخخخخخخخخخخخخ حالا من یه چیزی گفتم
خخخخخخخخخخخخخخ نه خدایش نظر واقعیم رو گفتم
فقط یادت باشه اونقدر فاصله نندازی که خواننده یادش بره داستان چی بود چون یا مجبور میشه از اول بخونه که خیلی رو مخه
یا کلا بیخیالش میشه
خوب نگین من دارم می خونمش.
بذار وقتی تموم شد، نظرم رو ویرایش می کنم!((110))