با عرض سلام و درود و خسته نباشید و اینا... :derpina:
وااااای چه قدر عنوان پیدا کردنن سخته
یعنی پدر درمیاره ها
اهم... بگذریم...
.
.
.
.
.
حالا چه جوری شروع کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 😥
خوب... اوم... روی حرفای من با اوناییه که می خوان به دلایلی که ذکر می شه تاپیک خدافظی بزنن
عاقا امشب (یعنی شبی که دارم اینا رو می نویسم، جمعه 17 مرداد) یه سری بحثا و دعواها پیش اومد (پلیسای گرامی وقتی می گم دعوا یعنی لیلا مجبور شده بره رو منبر... بعدا نیاین بگین کی جرئت کرده دعوا راه بندازه...) و طبق معمول نتیجهش این شد که ذهن چند نفر درگیر شد.
البته این بحثی که می گم بیشتر جنبه ی دوستانه داشت تا جرو بحث و آرگیومنت...
حالا بماند موضوع چی بود و کیا به غیر از لیلا تو این بحث شرکت داشتن... (اهم... از همین الآن می گم لازم نیست برین کل آرشیو رو بخونین... چه کاریه خوب؟)
فقط یه سری حرفا بود که دلم می خواست به همه بزنم، که یه ذره دندون رو جیگر بذارین و تحمل کنین می گم
فقط اولش بگم این تاپیک نه برای سرزنشه، نه تعارف، نه منت کشی، و نه عوض کردن تصمیم شما دوستای گلم.
بیشتر شبیه یه حرف صمیمانه و درد و دل از طرف کسیه که خودش رو دوست شما می دونه.
همین.
ممنون می شم تا تهش بخونین.
همونطوری همتون می دونین زندگی پیشتاز یک انجمن فرهنگیه که به نظر می رسه تمام فعالیت های خودشو وقف کتاب و کتابخوانی کرده... آفرین به این انجمن...
منتها اشکال کار اینه که از اونجایی که تو این انجمن بین بیشتر بچه های کتابخون کم کم یه دوستی و صمیمیتی درست می شه اسپم ها و... هم کم کم جای خودشونو باز می کنن
و در پی اون لحظه های خوش و وابستگی ها هم به وجود میان...
و مسلما لحظه های تلخ...
بیشتر اعضای این انجمن یا به خاطر کتاب عضو شدن یا به خاطر همین صمیمیت که شاید برای تعدادی یه کار غلط و بی فایده باشه... (اگه کسی یه همچین فکر می کنه لطفا اول یه سری به تاپیک https://www.pioneer-life.ir/thread3612.html که خود مدیر کل زحمتشو کشیده بزنه... باتشکر )
که من نمی خوام در این مورد بحثی کنم...
شماام بحث نکنید :46162_gholi_chomagh
تعدادی هستن که به خاطر پیشنهاد بقیه میان...
تعدادی هم به خاطر ناآگاهی و یا هر دلیل دیگه باعث به هم ریختن جو و آشوب می شن...
تعدادی بعد از اون همه خاطرات خوش به خاطر مشکلاتی مثل درس (با توجه به اینکه بیشتر اعضای اینجا دانش آموز یا دانشجواند) برای یه مدت یا همیشه خداحافظی می کنند...
و بعضی ها هم به خاطر یک سری اتفاقات تلخ حرف از رفتن می زنن...
روی من با همین گروه آخره.
از من انتظار نداشته باشین بگم این گروه شامل چه کسایی می شه، شاید بعضیاشونو بشناسین شایدم جزوش باشین. یا حتی شاید گاهی وقتا جزوش بشین....
کی می دونه...
بازم می گم نمی خوام سرزنشتون کنم یا مجبورتون کنم تصمیمتونو عوض کنین... فقط یه درد و دله...
همه ی ما، همه ی اعضای این انجمن، همه ی کسانی که تو این سایت دارای نام کاربری هستن برای چند لحظه آرامش و خوشحالی اومدن.
چون ذهنیتشون از این انجمن اینه که اینجا از جنگ اعصاب و مشکلات خبری نیست.
باور کنید اینجا هیچ کس برای خودآزاری عضو نمی شه ... مازوخیسم که نداریم
حالا شاید یه سادیسمی اون وسط مسطا پیداش بشه :دی... ولی مطمئن باشید مازوخیسمی نداریم :دی
اما همیشه یه قانونی تو دنیا هست که می گه: نمی شه همه ی خوبی ها رو یک جا جمع کرد.
البته که لحظه های تلخی هم هست.
شما هیچ دو آدم متشابهی رو نمی تونین تو این دنیا پیدا کنین. اگر اینطور بود دیگه جر و بحث و دعوایی نبود...
کسایی که فکر می کنین تافته ی جدا بافته شدین... لطفا از این فکرا نکنین...
کسایی که فکر می کنین دیگه به حضور شما احتیاجی نیست...
کسایی که فکر می کنین فقط باعث ناراحتی بقیه می شید...
کسایی که فکر می کنین فقط ضرر می رسونید...
کسایی که فکر می کنین سبزه ای هستین که گل ها رو آراسته می کنه (یا یه همچین چیزی)...
و...
لطفا این فکرا رو بندازین تو سطل آشغال ساعت نه شبم ببرین بیرون
لطفا قبل از این که افسردگی بگیرید و غمبرک بزنین یه نگاهی به بقیه بندازین یه نظرخواهی کنین حداقل
کی یه همچین حرفایی به شما زده؟ هان؟
یه عده ای هستن به خاطر این که اخطارای زیادی بهشون داده شده و یا غیره بی خود و بی جهت فکر می کنن نبودشون بهتر از بودنشونه...
من نمی خوام بگم این اخطارا ارزشی ندارن، اتفاقا از کسایی که مجری قوانینن تشکر هم می کنم... واقعا دست گلشون درد نکنه چون این به نفع همه ست...
ولی شماهایی که فکر می کنید به خاطر این اخطارها دیگه به عنوان یه ضرر و عضو بی فایده شناخته شدین، لطفا اول فکر کنین ببینین واقعا زمانی که این اشتباه رو می کردین قصددتون ناراحت کردن دیگران بوده؟ یا آزارشون؟ یا لج و لج بازی و بچه بازی؟ یا شایدم کلا از نقص قوانین خوشتون میاد؟ هان؟
اگه اخطار می گیرید و سرزنش می شین به ذهنتون می سپرید دیگه این اشتباهو نکنید... مگه نه؟
همه اشتباه می کنن... یادمه یه بار فاطمه معاون گفته بود انسان امکان الخطا است... (قشنگ یادمه مال فاطمه بود... اگه حرف کس دیگه ای بوده حتما از فاطمه یاد گرفته :دی... شوخی کردم شاید فاطمه خودش از یکی دیگه شنیده ی خونده و به نظرش درست اومده به هر حال من این حرفو قبول دارم )
اگه می خواین برگ سفر بر باره ببندین و پا در رکاب راهوار خویش دارید لطفا به یک نکته توجه کنید:
شما اینجا دوستانی دارید که برای شما ارزش قائلند
کسایی که با خوشحالی شما شاد و با ناراحتی شما غمگین می شن
کسانی که به شما اهمیت می دن
و از همه مهم تر کسایی که با رفتن شما دلزده می شن... و متأسفانه روزی می رسه که تعدادی از همین افراد به خاطر رفتن شما تصمیم به رفتن می گیرن...
افرادی هستند که فکر می کنن چون دوستانشون رفتن دیگه جایی برای اونا نیست...
ازتون خواهش می کنم بین اون لحظه هایی که به عنوان لحظه های خوش زندگیتون تو خاطرتون ثبت کردن بگردین و ببینین چند درصدش تو این انجمن با بقیه ی بچه ها سپری شده؟
حتی اگر یک درصد هم باشه... یعنی برای شما بقیه ارزشی ندارن؟ بقیه نمی تونن از رفتن شما ناراحت بشن؟
ما دلمون براتون تنگ می شه... ما فراموشتون نمی کنیم چون برای ما عزیزید...
به نظرتون این کار یه جور خودخواهی نیست؟
چند نفر هم هستند که می گن ما فقط دنبال لحظه های خوش بودیم اما این چیزی نبود که درآخر نصیبمون شد...
کسایی که فکر می کنین دیگه جو اینجا درست به شو نیست...
ببینید من قبلا هم گفتم بقیه که مازوخیسم ندارن اومدن اینجا ما هم همینطور.
همه چیز تو این دنیا خوبی ها و بدی های خودشو داره.
خواهشا صبر کنین.
نه به خاطر خودتون، به خاطر کسایی که شما رو قبول دارن و دوستتون دارن.
کسایی که تو دلشون جا باز کردین، حالا چه با کارایی که بهشون عادت دارین چه با حرف ها و اعمالی که فقط تو دنیای مجازی از پسشون برمیاین...
ما به خاطر خودمون هم که شده دوباره یه جو شنگول درست می کنیم...
به قول یه نفر:
اینجا همه مثل یه خانوادن و نبود تک تک عضوا احساس میشه
چون اینجا همه یه عضوی از یه خانواده بزرگ هستن
و نباید به دلایل واهی یه خانواده رو ترک کرد.
بزارین ببینم...
ام... فکر کنم همه چیز شد به جز درد و دل
ببخشید اگه شبیه سرزنشه...
ببخشید که متنم زیاد قشنگ نیست...
من خیلی خوشحال می شم اگه نظرا، مخالفت ها و موافقت های شما رو بشنوم (یا بخونم... چه فرقی داره )...
و از کسایی که به نظرشون حرفای من ناقصه خواهش می کنم به زبون خودشون کاملش کنن...
می دونم خیلیای دیگه هستن که می تونن بهتر از من حرف بزنن (یا تایپ کنن 8-|)... خوشحال می شم اگه پستشون رو بخونم...
و یه حرف دیگه...
عاقا من خودم همین امشب فهمیدم از بین این همه آدم فقط سه نفر قدر منو می دونن :دی... الآن من باید تاپیک خداحافظی بزنم؟
آره؟
آره؟؟؟؟
چرا اینجوری نگام می کنین؟
یعنی من برم؟
با تشکر
مطلب بسیار قشنگی بود فقط یه جیزم نظرمو بگم اینکه بین اعضای یه خانواده که هممون رو شامل میشه شوخی هایی هم به وجود میاد که فقط به خاطر صمیمتی و روابط حسنه ای هستش که بعد از یه مدت تو این سایت و کلا برقرار میشه و اینا فقط شوخی هستشنه بحث یا جدلی که ادم با خوندنشون ناراحت بشه یا جون تازه وارده پیش خودش فکر کنه اینا کین دیگه جون همش شوخیه و تو این خانواده روابط صمیمی خوب میباشه که ادم شوخی های مختلف میکنه.
ممنون از توجهتون
خواننده گرامی
فقط نمیدونم چی بگم...نمیدونم...
من هم مازوخیسم دارم هم هزار تا کوفت و مرض دیگه
همین جا چون حس کردم حضورم باعث آزار دیگرانه میخوام از سایت خداحافظی کنم برم رد کارم
من اینجا کاری جز اذیت کردن بقیه انجام ندادم
عذر میخوام ملت
ببخشید
پیاز دیگه رفت
خداحافظ اونایی که اذیتشون کردم
ببخشید
پیاز رفت
حالا میتونید یه نفس راحت بکشید
@sir m.h.e 60046 گفته:
من هم مازوخیسم دارم هم هزار تا کوفت و مرض دیگه
همین جا چون حس کردم حضورم باعث آزار دیگرانه میخوام از سایت خداحافظی کنم برم رد کارم
من اینجا کاری جز اذیت کردن بقیه انجام ندادم
عذر میخوام ملت
ببخشید
پیاز دیگه رفت
خداحافظ اونایی که اذیتشون کردم
ببخشید
پیاز رفت
حالا میتونید یه نفس راحت بکشید
اگه شوخی هستش که هیچی. اگه نیست من اینطوری می شم:
افرادی هستند که فکر می کنن چون دوستانشون رفتن دیگه جایی برای اونا نیست...
به قرآن.
درضمن : نمی دوستم اینقدر مهمه
هعیییییییییییییی بغض گلوی ادمو میگیره بعد از خوندن حرفای لیلا(ولی چون من ادم نیستم الان هیچ احساسی ندارم((102)))
به هر حال
ای کسانی که فکر میکنید هیچ فایده ای ندارید و هیچکس شما را دوست ندارد
این چیز جدیدی نیست خیلی ها این فکر رو میکنند ولی ایا همه ی کسانی که این فکر رو میکنن میزارن میرن یا میشینن یه فکری میکنن که خودشونو از این حالت در بیارن؟ کاملا معلومه که میزارن میرن پس من حرفی برای گفتن ندارم اما اگر از راه دوم استفاده کنید دل خیلی ها رو شاد میکنید مثل همین لیلا که انقدر زور زده nخط حرف تایپ کرده برای شما و اگر این حرفا روتون تاثیر نداشته باشه و بزارین برین نفرینش پشت سرتونه و نفرین لیلا نمیدونم میگیره یا نه برید از خودش بپرسید.
ودیگر هیچ...
وای چرا ملت اینجوری شدن امروز؟ میگم بیاید منو بزنید
من اشاره کردم هم مازوخیسم دارم هم هزار تا کوفت و مرض دیگه
این یعنی دارم چرت و پرت میگم باور نکنید
از اونجایی که شتر در خواب بیند پنبه دانه شما فقط در خواب ببیند من با اراده خودم از اینجا برم
دست من باشه تا همتون رو دک نکنم اینجا میمونم
سلام
منم موافقم
...............
منم دیگه برم جایی برای من نیست ...اه شکسپیر......بودن یا نبودن مسئله این است ........اه ....مسئله بودن یا نبودنه ............. oh god help my ................
بدرود
..................................
بودن یا نبودن مسئله این است .........یادمه اینو شخصا از خود شکسپیر شنیدم
خب، یعنی من کشته ی مرده ی درد و دلتم لیلا... :دی
یه نقد بهت دارم:
آخه این چه فونتیهههه؟؟؟
خب و کلی هم آفرین بهت می گم:
مرسی از این تاپیک خوبی که زدی؛ تو فکرش بودم که بزنم.
من ناراحتم؛ ناراحت از این که سر هر چیز ساده ای به جای اینکه مشکل رو با بقیه در میون بذارین و حلش کنین به فکر رفتن می افتین!!
از فکر خراب بعضیا ناراحتم که از روابط سایت اشتباه برداشت می کنن!!! واقعاً خیلی ناراحتم.
ناراحتم از کسانی که اومدن فقط برای خرابکاری.
جو دوستانه ی مارو بهم می زنن و می رن. حرف دلمو می زنم؛ از وضعیت کاربرای سایت راضی نیستم!
وقتی قوانین رو به طرف گوشزد می کنم، بهش بر می خوره. خو دوست من قوانین رو رعایت کن!!!
از دعواهایی که جدیداً یه وجود اومده خیلی ناراحتم. وقتی می گم ناراحت به معنای واقعیه.
آخه این چ وضعشه؟؟؟ قبلاً از گل نازکتر به هم نمی گفتیم!!
اگه همین رویه رو ادامه بدین باور کنین دیگه کلامم بیفته تو چت باکس نمیام باهاتون حرف بزنم... بسه دیگه.. هزار بار اخطار دادم.. بسه!!!
@PLUTO 60060 گفته:
خب، یعنی من کشته ی مرده ی درد و دلتم لیلا... :دی
یه نقد بهت دارم:
آخه این چه فونتیهههه؟؟؟
خب و کلی هم آفرین بهت می گم:
مرسی از این تاپیک خوبی که زدی؛ تو فکرش بودم که بزنم.
من ناراحتم؛ ناراحت از این که سر هر چیز ساده ای به جای اینکه مشکل رو با بقیه در میون بذارین و حلش کنین به فکر رفتن می افتین!!
از فکر خراب بعضیا ناراحتم که از روابط سایت اشتباه برداشت می کنن!!! واقعاً خیلی ناراحتم.
ناراحتم از کسانی که اومدن فقط برای خرابکاری.
جو دوستانه ی مارو بهم می زنن و می رن. حرف دلمو می زنم؛ از وضعیت کاربرای سایت راضی نیستم!
وقتی قوانین رو به طرف گوشزد می کنم، بهش بر می خوره. خو دوست من قوانین رو رعایت کن!!!
از دعواهایی که جدیداً یه وجود اومده خیلی ناراحتم. وقتی می گم ناراحت به معنای واقعیه.
آخه این چ وضعشه؟؟؟ قبلاً از گل نازکتر به هم نمی گفتیم!!
اگه همین رویه رو ادامه بدین باور کنین دیگه کلامم بیفته تو چت باکس نمیام باهاتون حرف بزنم... بسه دیگه.. هزار بار اخطار دادم.. بسه!!!
مشکلمون صمیمیت بیش از حد شده
رومون تو روی هم باز شده
قبلنا شوخحی هامون جوری بود که اذیت نمیکرد طرف رو
الان هر حرفی رو میزنیم توقع هم داریم کسی ناراحت نشه
جو زیاد صمیمی هم خوب نیست
شایدم توقع هامون رفته بالا
چون یکی یه مدت همش شاد بوده فکر میکنیم غم نداره
خسته نمیشه
ناراحت نمیشه
اگه یه کلام حرف بزنه که نشانه ناراحتیشه زود باهاش بد حرف میزنیم
تهدیدش میکنیم
قلبش رو بیشتر میشکنیم
اونم تصمیم میگیره بره
@sir m.h.e 60061 گفته:
مشکلمون صمیمیت بیش از حد شده
رومون تو روی هم باز شده
قبلنا شوخحی هامون جوری بود که اذیت نمیکرد طرف رو
الان هر حرفی رو میزنیم توقع هم داریم کسی ناراحت نشه
جو زیاد صمیمی هم خوب نیست
شایدم توقع هامون رفته بالا
چون یکی یه مدت همش شاد بوده فکر میکنیم غم نداره
خسته نمیشه
ناراحت نمیشه
اگه یه کلام حرف بزنه که نشانه ناراحتیشه زود باهاش بد حرف میزنیم
تهدیدش میکنیم
قلبش رو بیشتر میشکنیم
اونم تصمیم میگیره بره
هادی بوخودا تو چت باکسم بهت گفتم .... اصم اینی که مجید میگه فرق میکنه با اینی که تو داری میگی
@m.mahdi 60063 گفته:
هادی بوخودا تو چت باکسم بهت گفتم .... اصم اینی که مجید میگه فرق میکنه با اینی که تو داری میگی
من کلی حرف زدم
منظورم قضیه تو و مجید نبود
درباره همین رفتن ها بود
توی چت باکس هم منظورم قضیه تو نبود
@sir m.h.e 60064 گفته:
من کلی حرف زدم
منظورم قضیه تو و مجید نبود
درباره همین رفتن ها بود
توی چت باکس هم منظورم قضیه تو نبود
منو مجید که قضیه ای نداشتیم
بعدشم پس چرا از مجید نقل قول کردی پس ؟ ((200))
@m.mahdi 60065 گفته:
منو مجید که قضیه ای نداشتیم
بعدشم پس چرا از مجید نقل قول کردی پس ؟ ((200))
مجید حرف از دعواهایی زده بود که پیش میاد
منم جوابش رو دادم
صمیمیتمون باعث ناراحت کردن هم دیگه شده
ناراحت کردن دعوا پیش میاره
من طبق حرفای اون جواب دادم