Dawn of the Planet of the Apes (طلوع سیاره ی میمون ها) --- --- اکشن،درام،علمی-تخیلی ---۱۳۰ دقیقه PG-13 |
کارگردان : Matt Reeves
نویسندگان : Rick Jaffa, Amanda Silver
بازیگران : Gary Oldman, Keri Russell, Andy Serkis
خلاصه داستان : جامعه رو به گسترش میمونهای جهش یافتهی ژنتیکی توسط گروهی از انسانهایی که از ویروسی که یک دهه قبل منتشر شده بود جان سالم به در بردهاند تهدید میشود. این دو به صلحی شکننده دست مییابند، اما ... |
منتقد: جیمز براردینلی - امتیاز ۸.۸ از ۱۰ (۳.۵ از ۴)
«طلوع سياره ميمونها / Dawn of the Planet of Apes» نه تنها يک فيلم علمي تخيلي خوش ساخت پادآرمانشهری در نوع خود است، بلکه سطح نسخه ماقبل خود در مجموعه فيلمهاي سياره ميمونها با عنوان «ظهور سياره ميمونها / Rise of the Planet of Apes» را بالا ميبرد. «طلوع سياره ميمونها» با ادامه دادن و پيش بردن خط داستاني قبلي، پايان شتابزده فيلم سال ۲۰۱۱ را از يک نقطه پايان خام دستانه به يک وقفه (pause) تبديل ميکند. اين قسمت از مجموعه سياره ميمونها به آهستگي رويدادهاي داستان را به نقطه اي مشترک با فيلم «سياره ميمونها / Planet of the Apes»ی سال ۱۹۶۸ نزديک ميکند و در عين حال هويت منحصر به فرد خود را نيز حفظ ميکند. از هر نظر که نگاه کنيم اين فيلم يک سر و گردن بالاتر از «ظهور سياره ميمونها» است.
روايت فيلم همچون يک تراژدي شکسپيري شکل گرفته است؛ فيلم هرگز زمان زيادي را صرف گفتن اين که "ژوليوس سِزار / Julius Caesar" (بنا بر دلايل مشخص) يک الهام است، نميکند. همچون ديگر نسخه هاي سياره ميمونها داستان اين فيلم نيز رنگ و لعاب تمثيلي دارد، ولي هيچ اثري از موعظه يا بیسلیقگی در آن ديده نميشود. پيام اين فيلم درباره مخرب بودن نفرت نژادي کاملاً زنده و مشخص است. و بر خلاف «ظهور سياره ميمونها» که نتوانسته بود شخصيتهاي انساني خود را به خوبي از آب در آورد، «طلوع سياره ميمونها» توضيحات بسيار بيشتري درباره شخصيت انسانها و ميمونهاي اين اثر به بيننده ميدهد.
«طلوع سياره ميمونها» در دوره اي نامشخص بعد از زمان به پايان رسيدن فيلم قبلي آغاز ميشود. بشر به سبب يک ويروس و بي نظمي ناشي از آن جايگاه خود در رأس زنجيره غذايي دنيا را از دست داده است. سقوط تمدن منجر به بروز جامعه اي چند پاره و ابتدايي شده است؛ گروهي از در سان فرانسيسکو به رهبري دو تن از بازماندهها، به نامهای دِريفوس (با بازي گَري اولدمَن) و مالکوم (با بازي جِيسون کِلارک) تلاش ميکنند تا بخشي از آنچه از دست رفته است را برگردانند. فوري ترين هدف آنها تعمير و راه اندازي شبکه انرژي است؛ البته براي اين کار مجبورند به جنگلهاي موار بروند جايي که ميمونها تحت رهبري سِزار (با بازي اَندي سِرکيس) روز به روز پيشرفت بيشتري ميکنند. سِزار سخن گفتن را آموخته است (مهارتي که خيلي زود بقيه نيز در آن استاد ميشوند). انسانها و ميمونها با هم برخورد ميکنند. در حالي که عناصر ميانه روي هر دو گونه (ميمونها و انسانها) سعي ميکنند تا به توافقي براي انجام همکاريهاي دو جانبه و جلوگيري از بروز يک جنگ برسند، عناصر تندروتر، تنها يک چيز ميخواهند: نابودي رقيبان. تماشاي يک فيلم پرخرج تابستاني که بيشتر به نقل يک داستان علاقمند است تا به پر کردن صفحه نمايش با انفجارها و کشتن ذهن با يک صحنه احمقانه، لذتبخش است. اين بدان معنا نيست که «طلوع سياره ميمونها» فاقد استعداد و جذابيت بصري است. در واقع، اين فيلم برخي از بهترين جلوه هاي ويژه فيلمهاي اخير را نمايش ميدهد. بيننده حتي براي يک لحظه هم شک نميکند که ميمونها واقعي هستند. کارگردان مَت ريوز (سازنده "کِلاورفیلد / Cloverfield") دائماً دوربين را به حرکت در ميآورد، اما نه آن قدر زياد که باعث تهوع شود. او به شات هاي طولاني و وسيع علاقمند است و هر از گاهي نيز از دورنماهاي غيرمعمول استفاده ميکند. اين، به طلوع سياره ميمونها اجازه ميدهد تا تصويري تازه و زنده را به نمايش بگذارد؛ اين فيلم شباهتي به ساير فيلمهاي پرخرج تابستاني ندارد.
چند کلامي هم بايد درباره نقش اَندي سِرکيس نوشت. بازيگر قدر ناشناختهای که با زندگي بخشيدن به شخصيتهاي به يادماندني زيادي از جمله "گالوم / Gollum" و "کينگ کُنگ / King Kong" شايسته دريافت سهم زيادي از اعتبار ناشي از تبديل سِزار به يکي از باورپذيرترين شخصيتهاي طلوع سياره ميمونها است. سِزار يک آفرينش قابل توجه است- ترکيبي از بازي انساني و تخيل رايانه اي. لازم به ذکر است که اين تکرار شخصيت ناشي از سايه طولاني بازي "رودی مَک داوِل" است که ايفاي نقش سِزار در دو فيلم سياره ميمونهاي دهه ۱۹۷۰ (فتح و نبرد / Conquest and Battle) را بر عهده داشت. ميتوان ادعا کرد که سِرکيس به خاطر نقش آفرينياش در اين فيلم، سزاوار کانديد شدن براي بهترين بازيگر جايزه اسکار است، اما اهميت کلي وي در فيلمهاي اين ژانر از آغاز قرن حاضر انکارناشدني است و بي شک او لايق دريافت چندين اسکار ويژه است.
در ۱۵ دقيقه آغازين فيلم هيچ انساني در فيلم طلوع سياره ميمونها ديده نميشود. صحنه هاي ابتدايي فيلم روي تثبيت شخصيت ميمونها و جامعهشان تمرکز ميکنند. علاوه بر سِزار برخي شخصيتهاي کليدي ميمونها عبارتند از موريسِ اورانگوتان؛ پسر بالغ سِزار، چشم آبيها و کوباي گوشت تلخ. مالکوم و هم وطنانش نماينده انسانها هستند: اِلي (با بازي کِري راسل)، اَلکساندر (با بازی کودي اسميت مَک فی) و کاروِر (کِرک آسِوِدو). سازندگان فيلم از روي احتياط براي هر انسان صحنه اي طراحي کردهاند که عمق و پهناي يک شخصيت تک بعدي را نشان ميدهد. مثلاً در مورد شخصيت دِريفوس گَري اولدمَن، لحظه تلخي وجود دارد که در آن رايانهاش براي نخستين بار بعد از آخرالزمان به زندگي بر ميگردد و او ميتواند عکسهاي خانواده مردهاش را ببيند. طلوع سياره ميمونها، اکشن هم دارد- در فيلم يک صحنه نبرد طولاني وجود دارد که حدود ۲۰% زمان فيلم را به خود اختصاص ميدهد- اما اين بيشتر راجع به ساخته شدن دنيا و داستان گويي است تا درباره ترکيب کوکتلهاي آدرنالين و تستوسترون (کنايه از هيجان انگيز بودن). اين فصل از فيلم به طريقي رضايتبخش به پايان ميرسد و نويد ساخت نسخه اي ديگر را به بيننده ميدهد. شايد از همه مهمتر اين باشد که طلوع سياره ميمونها نخستين فيلم از مجموعه سياره ميمونها است که در ۴۵ سال اخير ساخته شده است و همپايه اولين فيلم از اين سري، ارزش تمجيد از ذائقه داستان گويي و مهارت فيلمبرداري را دارد.
.......................................................
.
@HORUS 58167 گفته:
باید فیلم جالبی باشه تا حالا ندیدم میمونی شاتگان دستش بگیره
تازه کجاشو دیدی
ریس میمون ها می تونه به زبان انگلیسی حرف بزنه
این میمونا می تونن اسب سواری کنن
@Prince-of-Persia 58173 گفته:
تازه کجاشو دیدی
ریس میمون ها می تونه به زبان انگلیسی حرف بزنه
این میمونا می تونن اسب سواری کنن
چه جالب واجب شد بگیرمش
@HORUS 58176 گفته:
چه جالب واجب شد بگیرمش
فقط این فیلم هنوز در سینما های امریکا در حال اکرانه
و در همین لحظا رتبه 1رو در باکس افیس داره