آگاهسازیها
پاککردن همه
علمی-تخیلی
3
ارسال
3
کاربران
2
Reactions
791
نمایش
شروع کننده موضوع 1393/05/06 18:34
وقتی کودک بودم.خواب هولناکی دیدم که معنای آن برایم نامعلوم بودوبعدها که کتاب خود را نوشتم بیادم آمد که قسمتی از اینحوادث را درد وران کودکی کودکی در خواب دیده بودم.
پدرم به من احازه ی سفر نمی داد اما من بدون اجازه پدر با یکی از کشتی های مسافربری راهی سفر به آفریقا شدم.در آنجا میوه ها و گیاهان زیبایی به چشم می خورد اما کاپیتان هور
به من توصیه کرد که از این ها نخورم چرا که یک جبه از اینها فیل بزرگی را از پا می اندازد.
یکی از این درخت ها را درخت مرگ می گفتند وقتی علت را پرسیدم. ماموتی رییس قبیله گفت عمر این درخت4000 سال است و مقصرین و گناهکاران به وسیله این درخت مجازات می شدند و....
" class="btn btn-outline-info btn-pl d-block">دانلود «ماجرای یک شهر» از پیشتازان کتابfatan واکنش نشان داد
1393/05/07 15:17
با بقیه کتاباش فرق داره
((46))
کتاب خوبیه