مدتی هست ذهنم مشغوله...آرامش چیه؟
چجوری به دست میاد؟
تعریف کی از آرامش درسته؟
چرا اینقدر آرامش کم شده تو زندگی های امروز؟
اصلا آرامش هنوزم پیدا می شه؟؟؟
می شه بهش رسید؟؟؟؟
ولی به نتیجه ای نرسیدم....
نظر شما چیه؟
تعریفتون از آرامش چیه؟
آرامش با سکوت و تنهایی و قلب سنگی به دست میاد...من آرامش دارم
والا درمورد اینکه ارامش چجوری بدست میاد
آرامش محصول تفکر نیست
هنر نیاندیشیدن به انبوه مشکلاتی است که ارزش اندیشیدن ندارند
البته این فقط یکی از راه هاش هست
اما در کل وقتی میشه اروم بود که خود ادم بخواد
نباید از یاد برد که احساسات مال انسان هستن نه انسان مال احساسات
ادم اگر بخواد می تونه ارامش رو به خودش هدیه کنه
درضمن فک می کنم ارامش این باشه که انسان به صورت خوداگاه یا ناخوداگاه حس کنه مشکل خاصی نداره و درگیر احساسات خاصی نباشه
درواقع ذهنش از پردازش خاصی جز پردازش های معمول خالی باشه و به استراحت بپردازه
فک می نم این باشه ولی سخته یه تعریف همه جانبه بیان کردن درمورد چیزی که هنوز درست نشناختیمش
@smhmma 56942 گفته:
والا درمورد اینکه ارامش چجوری بدست میاد
آرامش محصول تفکر نیست
هنر نیاندیشیدن به انبوه مشکلاتی است که ارزش اندیشیدن ندارند
البته این فقط یکی از راه هاش هست
اما در کل وقتی میشه اروم بود که خود ادم بخواد
نباید از یاد برد که احساسات مال انسان هستن نه انسان مال احساسات
ادم اگر بخواد می تونه ارامش رو به خودش هدیه کنه
درضمن فک می کنم ارامش این باشه که انسان به صورت خوداگاه یا ناخوداگاه حس کنه مشکل خاصی نداره و درگیر احساسات خاصی نباشه
درواقع ذهنش از پردازش خاصی جز پردازش های معمول خالی باشه و به استراحت بپردازه
فک می نم این باشه ولی سخته یه تعریف همه جانبه بیان کردن درمورد چیزی که هنوز درست نشناختیمش
سوال اصلی من در واقع اینه
اصلا آرامشو می شه به دست آورد؟؟
برای بدست آوردن آرامش کافیه که چیزهایی رو که ناراحتتون میکنه رو رها کنین یا بهشون اهمیت ندید
وخونسرد باشین خودتونو برای مسائل کم اهمیت ناراحت نکینن
دنیا ارزش غم خورد رو نداره
آرامش نقطهی مقابل استرس و درگیری ذهنیه، چیزی که روز به روز بیشتر و بیشتر میشه.
یه چیزی شبیه احساس امنیت.
به نظر من وقتی آدم جوری روزهای زندگیش رو برنامه ریزی کنه که دیگه چیزی برای نگرانی وجود نداشته باشه خود به خود احساس آرامش می کنه. قبول دارم که بعضی چیزا غیر قابل پیش بینیاند، ولی ما نمیتونیم نگران چیزهایی باشیم که نمی تونیم براشون کاری انجام بدیم. (مثلا ما میتونیم خودمون برای زلزله آماده کنیم، ولی آیا عاقلانهست که از ترس یک زلزلهی ناگهانی هیچ وقت پامون رو از خونه بیرون نذاریم و عمه ژوزفین بازی دربیاریم؟ این عمه ژوزفین بازی یه مثال بودا... )
البته بگم آرامش با بیخیالی فرق داره... بیخیالی بیش از حد فقط ضرر میرسونه.
این روزا آرامش کم شده چون همه یه چیزی برای نگرانی دارن. معمولا هم نگرانی های مالی.
پول اجاره خونه، غذا، لباس، شهریه و...
نگرانیهایی که واقعا کاری براشون نمیشه کرد.
در این مورد حرفی نمیزنم، چون از نظر من این نگرانیها لازمن. نگرانی یکی از ویژگیهای خاص آدمای مسئولیت پذیره.
ولی برای کسی که هنوز مسئولیت خاصی رو دوشش نیست اگه این سه تا رو داشته باشه دیگه مشکلی نمی مونه:
یکی برنامه ریزی، یکی دیدن نیمهی پر لیوان، یکیام تشخیص این که چه چیزی تو این زندگی دو روزه از بقیه مهمتره.
وقتی سعی کنیم یه مقدار خوشبینی و امید به وجود چیزای خوب تو هر چیزی (همراه با واقع گرایی) رو به زندگیمون اضافه کنیم خود به خود خیلی از ناراحتیها و درگیریهای ذهنیمون از بین میرن.
یه وقتاییم لازمه نگرانیها و حرص خوردنهای بیخود رو کاملا حذف کنیم، و بفهمیم چی واقعا ارزش حرص خوردن داره. توجه نکردن به حرفای مردم، عصبانی شدن به خاطر یه چیز کماهمیت یا هرچیز دیگهای... اگه با خودمون روراست باشیم میفهیم از این موارد تو زندگیمون زیاد داریم.
به هر حال این نظر منه، امیدوارم درست باشه.
ارامش چیزی نیس ک همیشه با تو باشه
ارامش میتونه حتی یه لحظه باشه
مثلا دیدن یکی از دوستات بعد یه مدت طولانی
بغل کردن مامانت
حتی چای خوردن وقتی ک داری فیلم میبینی
اینا همه ارامشه
همین چیزای خیلی کوچیک
نمیخواد خیلی دنبالش بری چون هرجور شده بازم شاید هر روز تجربش کنی!!
ارامش...
ارامش ینی احساس اطمینان داشتن ... ارامش ینی نبود هیجانات منفی ...ارامش ینی بتونی هر چیزی رو تصور کنی و باهاش کنار بیای ... گاهی بخشیدن و گاهی از دست دادن ارامش می بخشه ... ارامش ینی راحتی و اطمینان وجدان ... ارامش ینی رو نوک شصت بالای ساختمون 100 طبقه راه رفتن و باز هم لذت بردن ... ارامش ینی حتی در مرگ هم پیروز باشی ... ارامش واقعی ینی اطمینان ... بدست اوردن ارامش اراده میخواد و اراده اعتماد به نفس ... باید اراده اطمینان به جهان اطراف رو داشته باشی ... اطمینان به اینکه تو خاصی و در زمان و مکان نمی گنجی ... بگذار زمین بچرخد؛ زیرا که من همواره در جای خود هستم و جایگاهم را می دانم ...
فقط ببخشید یه نکته بگم
وقتی می گن ارامش رو تعریف کنید نباید بیایم بگیم وقتی ارامش داشته باشی چجوری می شه
باید دقیقا تعریفش کنی
یا حداقل ویژگیش هاشو بگی
نه اینکه یه شرایطی رو به تصویر بکشی و بعد بگی اگر اینجوری واکنش به اون شرایط نشون بدی یعنی ارامش
نباید مثال بزنید
باید تعریف کنید
این دوتا خیلی با هم تفاوت دارن
لطفا اشتباهشون نکنید
خب پس از تفکرات بسیار....
به نظرم آرامش چیزیه که حتی اگه یه لحظه داشته باشیش، در همون یه لحظه، احساس کنی هیچ چیز نمی تونه بهم بریزتت... بدترین خبر دنیا رو هم بهت بدن آروم باشی....
تو همون یه لحظه از همه چیزای بد این دنیا دور باشی....