لبمان خندان شد و دل نیز هم
خانه عطر و بوی عیدی می دهد
بوی ماهی بوی هفت سین نیز هم
مادرم تار عنکبوت از سقف ها بر می کند
آری او خانه تکانی می کند من نیز هم
بانگ نوروز از زمین و آسمان پر می کشد
سال، نو شد این زمان من نیز هم
یا مقلب، یا مدبر، یا محول، یا غفور
این گناهانم ببخشا مال مردم نیز هم
این چنین آمد بهار و ما همه فارغ شدیم
فارغ از سال قذیم و سال قبلش نیز هم
ببخشید اگه شعرم کم و کاستی داشت من که مثل شما شاعر حرفه ای نیستم که ((210))
نپی من می بخشمت اما خوب پسرم تو هم پیشرفت می کنی نترس ........ راستی به نظرت بهتر نبود یکم روی قافیه هاش کار می کردی و اینکه سعی کن بیشترش بکنی :دی
فکر خوبی بود اگه مامانم نمی اومد مچم رو بگیره که بجای درس خوندن دارم شعر می نویسم
ممنون خوب نوشتی... هیچ کسم حق نداره ایراد بگیره چون من خوشم اومد... آفرین...((201))
ایول((55)) هوراس دیدی کارم درسته:p
@nepton 39498 گفته:
ایول((55)) هوراس دیدی کارم درسته:p
((71))
نچ من هنوزم می گم مشکل داره ... چند وقت نبودی به نظرم این بخش مغزت خاک خورده اما برای شروع خوبه
ممنون از تعریفت هوراس
راستی دو تا نقد جدید نوشتم برو بخون نظر کار شناسیت رو بگو
@erfan 39659 گفته:
شعر قشنگی بود.عالی بود.((86))
ممنون ((122))
هوراس همون طور که می بینی همه از شعذم خوششون اومده پس نتیجه می گیریم که ظبع شعرت ر جوجه شاهین هات خوردن