سایمون ریچارد گرین نویسندهی دهها کتاب علمی-تخیلی و فانتزی است. وی به سال ۱۳۵۵ در همپشایر انگلستان به دنیا آمد. سایمون گرین دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشتهی ادبیات مدرن آمریکایی و انگلیسی از دانشگاه لایچستر انگلیس است. اولین کار حرفهای گرین، در سال ۱۹۷۹ بود.
مجموعه ی طرف شب:
چیزی از طرف شب
ماموران روشنایی و تاریکی
سوگند نایت ساید
نفرین در شهر
راه های نرفته
تیزتر از دندان افعی
تاوان سخت
بازجوی غیر طبیعی
روز دیگری برای دادرسی
خوب،بد،زیرک
شوالیه ی روز های سخت
عروس سیاه پوش
مجموعه ی رهروی مرگ:
رهرو مرگ
رهرو مرگ: طغیان
رهرو مرگ: جنگ
رهرو مرگ: افتخار
رهرو مرگ: سرنوشت
رهرو مرگ: میراث
رهرو مرگ: بازگشت
رهرو مرگ: قطعهی آخر
مجموعه ی هاک و فیشر:
هاک و فیشر
برنده، همهچیز را میگیرد
خُداکُش
گرگ در گلهی گوسفندان
دفاع بر ضد ننگ
استخوان های هاون
شمشیر های هاون: ماجراجویی های هاک و فیشر
هاک و فیشر: محافظان هاون
مجموعهی پادشاهی جنگل:
برآمدن ماه آبی
اصالت و افتخار
پایین، در میان مردم مرده
در ورای ماه آبی
تاریخ پنهان:
مردی با مشعلی طلایی
شیاطین جاودانه اند
جاسوسی که مرا ملاقات کرد.
وااای سایمون جونم چقد کتاب داشته و من نمیدونستم ( ینی نرفته بودم دنبالش که بدونم :دی)
به لیست "خواهم خواند" اضافه شد ((5))
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
وااای سایمون جونم چقد کتاب داشته و من نمیدونستم ( ینی نرفته بودم دنبالش که بدونم :دی)
به لیست "خواهم خواند" اضافه شد ((5))
دث استاکر چرا بینشون نیست؟((227))
همون رهرو مرگه آیا؟
چرا این اسما رو ترجمه می کنن؟
بابا دث استاکر اسم شخصیت اصلیه.
من از مستر سایمون تنها همون نایت ساید رو میشناسم
امیدوارم کتابای دیگش هم مثل نایت ساید قشنگ و هیجانی باشه
واي!سايمون آر گيرن
من عععااااششششقققق مجوعه ي نايت سايدشم
خوردم اون مجموعه رو
اولين كتابي بود كه قبل دوبار خوندن خريدم
هنوزم تو كفشم
جان تيلور خارق العادست،عاشق اين فردم
همچيش شخصيتش تيپش رفتارش
همه چيش!
ازون شخصيت اصلي هاي مورد علاقمه
حتي نوار داستانيش رو هم دوست دارم
دو نكته مورد علاقم يكي تموم نشدن داستان بعد مرگ مارد جان و دوم اهميت ندادن جان به اون پيشگوييه...
اصلا همچيش عاليه!
كتاب ديگشم شكارچي ارواحه كه تو فكرم بخونم!
و اندر وصف سایمون آر گرین:
خو این بشر یه نویسنده خلاق و دارای یک ذهن از هم گسیخته است به حدی که در داستان نایت ساید یهو یدفعه از همه جا بی خبر یه فیل بال دار که کفش پاشنه بلند صورتی پاش باشه از آسمون توسط یو فو های بعد هفتم گذر کرده از بعد شیش و هشت بیفته پایین! شما اصلا تعجب نمی کنید.
بعله این تخیلات چنان لجام گسیخته اند که هر اتفاقی منتظره و یا غیر منتظره ای ممکن توی داستان هاش بیفته ( حداقل نایت ساید اینجوری بود ) خو این شاید برای من در اون سن چهارده سالگی که میشه گفت در اوج وهم و تخیل بودم واقعا جذاب بود ولی الان بعد از دو سال خو وقتی دارم منتطقی بهش نگه می کنم یکم چیزه چیزه خو با یکم منطق داشته باش دیگه
خو این اتفاق وقتی می افته که بنده ادم منتطقی باشم در صورتی که منطق کیلو چند اقا :-" از همه ی مشکلات و سوتی هایی که تو مجموعه ی نایت ساید بگذریم بنده شخصا کلی خاطره خفن خوفن با این بشر و کتاباش دارم پس در اینجا منطق من حکم میکنه که منطق رو کلا فاکتور بگیرم و در خاطرات شیرینم با جناب جان تیلور سوزی شات گان، ادی تیغ کش، پسر مرده، واکر، و بقیه دوستان موجود در نایت ساید حل بشم اما...
بنده بعد از خوندن کتاب شیشم به بعد کاملا از دوست عزیزمان سایمون جان نامید گشتم. در پایان جلد شیش با ترکوند لیلیث توسط جان تیلور عملا باید کتاب تموم می شد خو دیگه بعدش چه اتفاق خفنی باید می افتاد اخه حتی از این هم بگذریم شما یه دور دیگه نایت ساید رو بخونید قشنگ افت کیفیت داستان از جلد هفت به بعد رو به راحیت می تونید ببینید. چرا اینجوری شد؟ خو دوست عزیزمون یکم رفت طرف بازاری نویسی مث که بازم با همه ی این تفاسیر که ارائه شد من باز هم از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدم نشستم بقیه نایت ساید رو هم خوندم. ^__^
و از این نایت ساید بگذریم می رسیم به دث استاکر 0_o عشق من این کتاب خو کتاب علمی تخیلی در ایران در بین ادبیات ژانری مخصوصا در قسمت اپرای فضایی دو زار نمی یرزه کمتر ناشری جرعت این رو داره که بره یک کتاب اپرای فضایی رو ترجمه و نشر بده ولی از خوشانس بودن ما این کتاب اومد بیرون در اکثر مواقع ( چیز های که من دیدم) اکثر دوستانی که عاشق و دل مرده ی نایت ساید بودن اصلا با دث استاکر فاز نبردن و حتی اونو یه شکست برا سایمون جان تلقی کردن ولی از نظر ادبی و منطقی دث استاکر یکی دو پله از نایت ساید بالا تره راحت ترین مثالی که میشه زد این که:
اگه یدفعه از اسمون یه فیل بال دار که کفش های پاشنه بلند صورتی پاشه و توسط یو فو های بعد هفت که از بعد شیش و هشت عبور کرده باشن وسط ماجرا بیفته پایین شما نتنها دو شاخ مبارک بر روی دو فرق سرتون کاشته میشه بلکه جد و آباد سایمون جان رو از دم تیغ مبارک فحش و ناسزا رد می کنید.
در دث استاکر ما با یک ساختار قرون وسطایی و نسبتا امپراطوری رومی در وسط ناکجا آباد کهکشان مواجه می شیم که پر از خیانت و خشونت و انواع اقسام رذالت های اخلاقیه از طرفی ایندفعه مثل نایت ساید ما با یک راوی طرف نیستیم و چندین و چند راوی مختلف داریم که با هم کتاب رو جلو می برن. نکته مثبتی که من به شخصه خیلی خفن باهاش حال کردم کاراکتر پردازی خفن جناب سایمونه واقعا عالی و بینظیر کار شده رو دست داره ولی خیلی کم و اینکه این دفعه حجم گره هایی و معما هایی که در داستان می افته انقدر زیاد ولی در عین حال ملموس و جذابه که شما وقتی کتاب رو می گیری دست اصلا دلت نمی خواد بذاری زمین مگر این که شقیه ی شما توسط اسلحه ی مادر و پدر محترم نوازش بشه :-"
خو کلیات حرفم اقا این بشر عالیه
نايت سايد و دث استاكر محشرن ولي نايت سايد ترجمه چاپيش خيلي افتضاحه انقد سانسور شده كه ديگه چيزي ازش نمونده