خوب خوب همونطور که میدونین کمتر از دو سه هفته ی دیگه تا عید مونده و چیزی که این روزا حسابی رو بورسه عامل بدبختی ما خونه تکونی هست !
که خدا هرکی رو که این رسمو انداخت بین مردم بیامرزه ... حسابی دم عیدی باربیمون میکنه !
البته حرفام فقط جنبه طنز داره به کسی برنخوره که فکرم نمیکنم بخوره !
بعله یه همچین دل پری دارم بنده که الان از عرایضم دلیلشو میگیرین...
خوب من شما رو نمیدونم که خونه تکونی دارین یا نه ... مثلا ادمایی که به تازگی اسباب کشی کردن به طرز شگفت اوری از این پدیده در امان موندن ... اگه شامل این گروه میشین حسابی شاد باشین ... ((71))
ولی خوب من طفلی که امسال هم مثه هر سال به همراه خانواده کمر به کار بسته ام ! ((94))
اها فقط یه مشکلی هست که امسال خاهر بزرگم رفته دانشگاه و موجود نمیباشد در نتیجه یه نیرو کم شده و بدتر از اون من شدم بچه بزرگ خونه !((210))
داداش هم که ندارم هر کاری یه خرده نیرو لازم داشته باشه بندزام گردنش و جیم بزنم ...در نتیجه من مانده ام و یه خونه تکونی...((121))((121))
البته گفته باشم فک نکنین کوزت هستم ...
هرچی کار گنده پنده و جابجایی های غول اسا هست که دست بابامو میبوسه...
تمییز کاری ها و شستشو های اساسی هم با مامان جون وسواسیمه...
خرده کاری ها رو هم که من انجام میدم ( البته همینا از همه بدتره جونتو میگیره ولی به چش نمیاد )
خاهر کوچولومم فقط فضا اشغال میکنه !
به این میگن یه تقسیم کار خوب....
حالا بریم سر اصل مطلب اغا من یه مشکل اساسی در این رسم خونه تکونی پیدا کرم : اخه تمیز کردن نقطه ای کور در کنار سقف یا در اعماق کمد بالای حمام چه لطفی داره ؟؟!! نه اخه اگه اونجا دیده میشد که پر خاک نمیموند... چه کاریه کلی خودمونو خسته کنیم تا یک اپسیلون خاک اونجا پوخ شه بره هوا !! واقعا من هرچی به این فک میکنم به جواب نمیرسم ...((62))
حالا چرا من با این قضیه مشکل دارم ...چون همیشه این وظیفه بر عهده ی منه
جناب پدر که به دلیل وزن زیاد نمیتونن از نردبون یا چار پایه بالا برن...
مامان خانوم هم که اصن فکرشم کفاره داره که بخان همچین کاری بکنن...
این جقل خاهرمم که به درد نمیخوره در نتیجه من جو گیر میمونم و این چارپایه یار قدیمیم
خوب... البته بگم که همچینم کار بدی نیس نسبت به بقیه کارا بهتره ... دستات درمیاد از جا ولی خوب کیف میده بری اون بالا مالاها ...
اما اینجای قضیه اس که نمیشه باهاش کنار اومد:
کمی که میگذره و تازه گرم کار میشم از قضای روزگار خاهر جونم با کرم درونش به توافق میرسه و یهویی میپره دستاشو میچسبونه به چار پایه و حالا تکون نده و کی بده !... ینی زلزله ی ده ریشتری هم به پاش نمیرسه ... هعیییییی
من بیچاره هم از همه جا بی خبر شروع میکنم مثه مرغ بال بال میزنم و جیغ میزنم.... تا بلاخره بابام بدو بدو میاد و این موجود رو از چارپایه جدا میکنه...
اون موقعس که من مثه یه گودیلا از اون بالا میام پایین و یه داد و هواری سرش در میارم که مغز که نداره حداقل هوا ها یکم تو سرش جابجا شه شاید اگر خدا بخاد تغییر و تحولی درونش ایجاد شه!((106))
ینی میبنین من چه موجودیو تحمل میکنم؟؟ ....((205))
خلاصه دیگه بعد از اونم به دلیل شک وارده دست به سفید و سیاه نمیزنم تا شب ....
خوب حالاچن مورد از حالگیری هایی که ممکنه در حین خونه تکونی پیش بیاد رو براتون میگم :
1. اینکه دوساعت بچسبی به یه وسیله و کلی بسابونیش و تمییزش کنی بعدم کلی دمت گرم به خودت بگی و به وسیله هه چشمک بزنی و ...
تا رفتی سراغ بعدی مامانت بیاد کنار وسیله قبلیه و بهت بگه " اه فاطمه این یکی هم یادت نره ..." 😥
ینی اون لحظه میخای خودت و اون وسیله و کل خونه رو اتیش بزنی.... هععییی
2. اینکه اهنگ گذاشتی و همچین با اهنگ هماهنگ شدی داری کار میکنی بعد بابات از راه برسه بگه " فاطمه تو داری میرقصی یا خونه تکونی میکنی؟؟!":no:
ینی دستی دستی دو جور بهت تیکه انداخته شده :
حالت اول: حالا گیریم هرچی هم تکون اضافه در حین کار کردن به خودت بدی شبیه رقص نمیشه که... دیگه فوق فوقش میشه بش گفت جفتک پرونی ... تیکه اول اینکه به رقصت گفتن جفتک پرونی...
حالت دوم : اصن چه معنی میده با این حرف اصل عملتو ببرن زیر سوال ؟... مثلا من میام بچسبم به شیشه با روزنامه و شیشه پاک کن تو دستم شروع کنم به رقصیدن؟؟!! نه واقعا میشه ؟؟ینی میشه؟؟
والا .. تیکه ی دوم هم اینه که به کار کردنت میگن جفتک پرونی... هعععععععععی
حالا بگذریم چقد غر زدم ...
در این اخر هم چندتا توصیه ( من تجربه کردم شما نکنین) :
- هرلحظه احساس خستگی کردین یا دیدین حوصله ندارن بیخیال کار شین... واسه خودتون نمیگم واسه وسایل خونه میگم...مثه من اصابتون میخورده جارو برقی رو محکم هول میدین میوفته رو سرامیکا داغون میشه ... البته خودتون از بقیه کار راحت میشین ولی خسارت وارد میکنین... حالا دیگه هرطور راحتین....
- اگه مثه من ادم جوگیری هستین کلا اهنگ نذارین بیخیال همون بی حس کار کردن بهتره ... اینو واسه خودتون میگم ورجه وورجه ی اضافی میکنین دست و پاتون میخوره به در و دیوار داغون میشین ... اینم تجربه کردم !
- اگه دستتون این روزا زخمی شد اصن ازش مراقبت نکنین به طرز فوق العاده ای از کار های ابی نجاتتون میده... این یکیو بدبختانه تجربه نکردم همینطوری گفتم ! ولی فک کنم جواب بده ....((71))
همین دیگه امیدوارم موفق باشین ...
اگه چیزی هس بگین میشنوم ...
عیدتونم پیشاپیش مباررررررررررررررک....
ما امسال عید می ریم خونه جدید، کی گفته از دست خونه تکونی راحت می شیم؟
می دونی اسباب کشی چه پدری از آدم درمیاره؟
خونه تکونی خیلی بهتره
ای بابا... من که آخرای سال راحتم، شما چطووووووووررررر؟؟؟
چه کنیم باید انجام بدیم
.
.
من به دلیل خونه تکونی
10 روز اخر مدرسه رو نمیرم
اصلا دلیلو داری .چه بانبوغم من
حلا فوقش 3 تا4روز خونه تکانی 6_7روزشو بیکارم
عید و همین چیزاش دیگه...
چه میشه کرد...