سلام بچه ها چطورین؟؟
ممکنه بعضی ها من رو بشناسن (بچه های عضو دمنتور به احتمال زیاد منو می شناسن) من "خوره ی کتاب" هستم. اسم خودم منا هست و دارم یه نیمه فن فیکشن می نویسم. امیدوارم از داستان خوشتون بیاد!
خوب چند نکته در مورد داستان: این داستان یه نیمه فن فیکشن هری پاتری هست، اما خوب موضوعات و اتفاقات منحصر به یه زمان و مکان واحد نیستن. در موقع خوندن کتاب، حتما باید به نوشته های بالای هر قسمت دقت کنید (این نوشته ها درواقع زمان و مکان اون قسمت رو مشخص می کنن و اگه نخونیدشون کاملا گیج می شید) به زمان ها خوب دقت کنید چون در غیر این صورت بعضی تناقض ها تو داستان پیش میاد.
بچه ها منتظر نظرات و انتقادات و پیشنهاداتتون هستم. من تقریبا تازه کارم (این می شه گفت اولین داستان بلند من هستش) و کاملا به نظراتتون (مخصوصا انتقاداتتون) نیاز دارم تا بتونم کارم رو سرعت و بهبود ببخشم. از همگی ممنونم!
حتما نظر بدید!
پ.ن: بچه ها می خوام در مورد ادامه ی داستان حدس بزنید. می خوام بدونم چه فکری در مورد اتفاقاتی که قراره به وقوع بپیونده دارید.
یک سوال خیلی مهم هم هست که دلم می خواد بهش جواب بدید:
این سه زمان چه ربطی به هم دارن؟؟؟
.................................................................
فصول داستان:
.................................................................
پ.ن: فصل بعدی (23) شنبه ی دیگه، یعنی 25 ام روی سایت قرار می گیره.
موفق و سربلند باشید.
سلام خوره جان ورودت را به سایت تبریک میگم . امیدوارم که بتونیم بستر مناسبی را برای فعالیت تو فراهم کنیم.
پ.ن : دوست داری عضو نویسندگان سایت هم بشی؟((10))
پ.ن: می تونیم کتابت را روی خود سایت آپ کنیم؟
@Mr.Sohrab 3832 گفته:
سلام خوره جان ورودت را به سایت تبریک میگم . امیدوارم که بتونیم بستر مناسبی را برای فعالیت تو فراهم کنیم.
پ.ن : دوست داری عضو نویسندگان سایت هم بشی؟((10))
پ.ن: می تونیم کتابت را روی خود سایت آپ کنیم؟
ممنون، من هم امیدوارم!
بله حتما!
می شه تو خود سایت آپ نکنم؟ آخه این طوری آمار دانلودها اشتباه می شه.
پ.ن: ممنون!
باشه خوره جان ولی به نظرم اگر کتاب هات را روی سرورهای اشتراک فایل اپ نکنی بهتره .
هر چیزی که تو سایت نیاز داشتی خبرم کن تا اگر از دستم بر میومد برات مهیا کنم .
@Mr.Sohrab 3839 گفته:
باشه خوره جان ولی به نظرم اگر کتاب هات را روی سرورهای اشتراک فایل اپ نکنی بهتره .
هر چیزی که تو سایت نیاز داشتی خبرم کن تا اگر از دستم بر میومد برات مهیا کنم .
حتما، بازم ممنون!
سلام بر بچه های خوب و گل.
چطورید دوستان؟ چطور می گذرونید؟
همون طور که می دونید، طبق روال گذشته، بنده هر ده روز یکبار یک فصل رو تقدیم دوستان می کردم. اما در حال حاضر، قصد دارم به اطلاعتون برسونم که روال قدیمی یه کوچولو تغییر کرده، من امسال کنکوری هستم، و باید روی درسم تمرکز کنم. بنابر این به جای هر ده روز یکبار، قرار گیری فصول به هر دو هفته یکبار تغییر می کنه.
می دونم الان خیلی ها شاکی می شن، اما بچه ها لطفا درک کنید! اگه کنکور بیافتم دیگه باید خدا به دادم برسه!!
با این حساب این شنبه ای که داره میاد (یعنی فردا نه، پس فردا نه، پس این فردا!!) فصل 24 روی سایت قرار گرفته می شه!
به امید روزهایی که دیگه سایه ی نحس کنکور چهره ی ایرانی های عزیز رو تیره و تار نکرده باشه، می ریم که داشته باشیم!
پ.ن: اینترنت همه مثل مال من مشکل پیدا کرده؟ هی قطع و وصل می شه، جونم به لبم رسید! تو هفته ی قبلی کلا فقط پنج دقیقه نت داشتم، تا امروز که بنا بر یک معجزه دوباره نت وصل شد.
سلام دوستان، حال و احوال چطوره؟
همون طور که قول داده بودم امروز با فصل جدید داستان در خدمتتون هستم. بفرمایید:
در مورد هریه، نوش جان!
سلام بچه ها، امیدوارم حال همه خوب باشه.
خب، بنده با یک هفته تاخیر خدمتتون رسیدم. دلایل این تاخیر زیادن، پس سرتون رو درد نمیارم.
بفرمایید، اینم فصل جدید کتاب چشم ققنوس:
این فصل مربوط به سال 2012 هست. گوارای وجود!
پ.ن 1: بچه ها روال آپ داستان همون 14 روز یه باره. مثل این که یه هفته ی گذشته انگار اصلا وجود نداشته! پس تا دو هفته ی دیگه همین موقع بای بای!!
سلام بر همه ی دوستان
اول از همه قصد دارم به خاطر تاخیر هایی که اخیرا در روند دادن فصول داستان پیش اومده بود از همه عذر خواهی کنم.
بر خلاف اون چیزی که احتمالا همتون با دیدن این پست انتظار داشتید قرار نیست امروز فصلی داشته باشیم، و راستش تا مدتی بعد از این هم فصلی نخواهیم داشت. مشکلی برام پیش اومده که به خاطر اون مجبورم برای مدتی از نوشتن فاصله بگیرم. البته محض اطلاع کسانی که ممکنه براشون مهم باشه اتفاقی که افتاده خیلی بد نیست و صرفا موجب چند تغییر شده. بنابراین من حالم خوبه.
اما در این بین یه چیزی خیلی خیلی مهمه دوستان: من نمی رم که دیگه نیام. امیدارم که درک کنید بعضی وقتا نیازه که آدم یه استراحت نه چندان طولانی داشته باشه.
مسئله ی دیگه در مورد مدت این مرخصیه. ممکنه دو هفته باشه، و یا (اگه همه چیز خیلی خیلی بد پیش بره که امیدارم این طور نشه) ممکنه تا آخر تابستون هم طول بکشه. اما باز هم می گم، این داستان ادامه پیدا می کنه و همین حالا هم چند فصل آیندش آمادست. فقط نویسندش کمی به استراحت نیاز داره!!
دوستان گلم که همتون رو خیلی دوست دارم، به خدا می سپارمتون. و یه چیز دیگه... اگه می تونید بعد از نمازهاتون یادی هم از ما بکنید.
فعلا خداحافظ. دفعه ی بعد (که امیداوارم همین دو هفته ی بعد باشه) با فصل 28 به همراه یه یادآوری از فصول قبلی برمی گردم.