همه ما کتاب دارن شان می شناسیم و با او خاطره داریم ، حال من دیمن سالواتوره مجموعه دوم از قصه ها اشباح نوشته ام که ادامه پسران سرنوشت دارن شان است ! .
قسمت های این کتاب هر جمعه قرار خواهد گرفت .
نام کتاب اول بازگشت اشباح است .
خلاصه کتاب :
چه خواهد شود ؟
به به یه مجموعه ی جذاب((216))((216))((216))
اقا بی صبرانه منتظر ادامه ش هستیم.
عالی بود تقریبا در حد خودش نوشتی.فقط(من رکّم گفته باشم)محتواش یه ذره کم بود
.بی صبرانه منتظر بقیش هستم.
ممنون
برای چی الکی تعریف میکنید؟ من اصولا از داستانی بد نمیگم ولی فصل اول پر از ایراد بود البته ایده داستان بقدری کشش داشت که علی رقم اینکه اصلا وقت ندارم دانلود کردم و خوندمش اما خورد تو ذوقم... البته نمی تونم تو چند خط بگم چیکار کن که داستانت حرفه ای تر بشه اما بهترین چیزی که میتونم بگم اینه که موقع نوشتن فکر کن داری داستان یک نویسنده بزرگرو می خونی ( خیلی موثره)((48))
داستان جالبیه وکشش داره .منو یاد وقتی انداخت که کتابو می خوندم ((84))((84))خوبه فقط یکم قضیه ی گردنبند آبکیه
ولی منتظر فصلای بعدی هستم((122))((122))((122))((122))((122))
خب ، ایده گردنبند از گردنبند نفرین شده دانته الهام گرفته ام !
خب چی کار کنم داداش خود دارن شان ، دارن اینده رو کشت و حالا من باید برش گردونم !
خیلی سخته کتابی قوی این چنین رو بنوسید باور کنید ! من باید همش به حافظه ام رو بیارم که اسم ها و مکان ها رو یادم بیاد ! تازه مجبورم سبک دارن شان پیاده کنم اول زندگی معمولی ، دوم مشکلات و پایان حماسی !
دلیل اش وفادار به داستان اصلی باشه !
تازه هم رو داستان کار می کنم و هم مانگاش هم می کشم و در انجمن قرار می دم !
از همه ممنون ام ، قول می دم دارن شان رو دارن شان کنم !
((25))
در قسمت دوم :
روح دارن و استیو بازگشته و جفت شون به اصل شون برگشتن !
شاهزاده اشباح بازگشته ولی اون نمی تونه خودش رو کنترل کنه ؟
کسی که دارن دوست اش داره دزیده می شه و پسران سرنوشت
در جنگ با کسی که اشنا است !
این دزد اهریمنی کیست ؟
همه این ها جمعه در وحشت در خیابان
مانگا اش به زودی در انجمن !
اول اینکه نویسنده شدی
دوم اسم تاپیک رو میزاشتی"جلد اول فن فیکشن سرزمین اشباح:بازگشت اشباح" بهتر بود یا یچی دیه!
سوم اینکه موفق باشی
این فصل دوم که قرار بود جمعه بدین چی شد پس
من نمي تونم دانلود كنم
فایل ها تست شده و سالم است ! .
بر روی دانلود رایگان کیک کنید بعد بر روی ایجاد لینک
اگه باز مشکل بود به من به گید !
من داستانت رو خوندم از فصل اولش خیلی خوشم اومد اما فصل دومش خیلی ضعیف بود انگار با عجله نوشته شده و سمبل شده یکم زیادی حالت بچه گانه پیدا کرده بود . اینکه دارن و استیو انقدر راحت گیر بیفتن و چشمای دارن کور بشه و خیلی راحت به دوستشون بگن که خون آشامن . انگار نویسنده عجله داشته که هر چی تو ذهنشه بیاره روی کاغذ تو دوازده جلد کتابهای اشباح هم دارن هم استیو شخصیت محکم تری داشتن اما تو فصل دو به نظر فقط دو تا بچه میان . به نظرم ادامه این کتاب میتونه یه فن خیلی قشنگ بشه اما تو نوشتنش و شخصیت پردازیش باید بیشتر دقت بشه و روش کار بشه .
خب اره ، من باید یک کاری کنم و سریع هم باید باشم تا به بخش که می خوام شروع بشه داستان برسم ! .
بخش اول شامل مقدمه چینی می شه ( فصل 1 تا 3 ) دارن و استیو دوباره شبح شده اند ، کور شدن دارن یکم حالت داشت تا من به تونم به حالت ارباب سایه ها برسم و بعد روش کار کنم .
بعد مشکل من مانگا این کاره که از همین جمعه بر روی سایت قرار خواهد گرفت . خب دارن و استیو درسته که بچه نیستند ولی اون دارن و استیو دارن شان هم نیستند چون زمان اونها تعقیر کرد !
مشکل کار بر روی این نوع فن ها مقایسه با کتاب اصلی هست .
من دارن شان نیستم و مسلم نویسنده حرفه ای هم نیستم ! .
و خیلی ها کار من رو با دارن شان مقایسه می کنند ! . من سر جم دو کار حرفه ای داشتم یکی ساسکه کینگ که در انجمن موتال کمبت با شهرت روبه رو شود و یکی دیگه خون اشامی در ایران که تو دوره دبیرستانم نوشته ام و جایزه بهترین داستان نوجوان گرفت .
ممنون از این که من رو دونبال می کنید و مشتاقانه منتظر نظر ها تون هستم .
دیمن سالواتوره ( سایلاس )
فصل 2 رو شروع کردم به خوندن و فکر کنم این که برای خودت یک زمان رو مشخص کردی برای ارائه رو کارت تاثیر می زاره