Header Background day #11
ادبیات پایه اول متو...
 
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

ادبیات پایه اول متوسطه

7 ارسال‌
7 کاربران
11 Reactions
1,249 نمایش‌
ققنوس
(@phoenixrise)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 774
شروع کننده موضوع  

ادبيات فارسي (1) – سال اول متوسطه درس اول

با تو ياد هيچ كس نبود روا

با تو ياد هيچ كس نبود روا

آنچه مي خوانيد چند بيت نيايش از مثنوي مولانا (604 – 672 ه*.ق) است. (قرن هفتم)

بيت اول :

اي خداي مهربان و بخشنده ، اي كه از فضل و بخشش تو حاجت هر نيازمند برآورده مي شود، با بودن خدايي چون تو، شايسته نيست . كه بنده به ديگري روي آورد و از غير تو ياري بخواهد.

بيت 2 :

خدايا ، داشن اندك ما را كه همچون قطره اي از درياهاست. به درياهاي دانش بيكران خود متصل كن

بيت 3 :

خدايا، همان قطره كه از درياي معرفت دانش خود به ما بخشيدي، از آلودگي به هوا و هوس و گرايش هاي مادي و لذت هاي جسماني حفظ كن.

بيت 4 :

خدايا همچون پرندگان حريص و گرسنه اي كه در مسير پروازشان دام هاي پردانه ي بسياري گسترده شده، در مسير زندگي ما نيز امكان لغزش و خطا و گمراهي بسيار است.

بيت 5 :

اما اگر در هر قدم از مسير زندگي ماف هزاران قطر باشد، نگراني و اندوهي نداريم زيرا مي دانيم كه تو براي خداي مهربان، هرگز بنده ات را تنها گذاري.

بند 6 :

از خدا مي خواهيم كه ما را موفق كند كه بنده ي ، مطيع و شاد باشيم. زيرا بنده ناسپاس و نافرمان از لطف پروردگار محروم خواهد شد.

بند 7 :

انسان ناسپاس و گمراه تنها به خودش بدي نمي كند، اخلاق رفتار بد او مانند آتش به همه جا سرايت مي كند و به همه زبان مي رساند.

خودآزمايي درس 1 :

1. در درس ستايش خدا و پيغمبر بين كدام كلمات آزايه ي «سجع ديده مي شود؟ (مثال : تابنده و پاينده)

سجع همانندي كلمات در پايان دو جمله يا بيشتر است.

آفريننده اي است كه پرستيدن اوست سزاوار، دهنده اي است كه خواستن جز او نيست خوش گوار . هست كننده از نيست كننده از هستي

كلمات سجع در ساير عبارات درس :

خواري و سروري / زيبنده و درخورنده / گزيد و رسيد / باز پسين و پيشين / بندي و پندي / راه نماينده و آگاهاننده / ستوده و شنونده / بركار و خار

2. منظور از جملات پاياني متن چيست؟

منظور از جملات «تا باد و آب و ......» اين است كه تا جهان باقي است.

3. متصل گردان به درياهاي خويش يعني چه ؟

خدايا ، دانش و معرفت ما را بيشتر كن

4. چرا بي ادب از لطف پروردگار محروم مي شود؟

زيرا با نافرماني و ناسپاس خود نشان مي دهد كه لايق بهره برداري از نعمتهاي بي كران پروردگار نيست.

فصل اول انواع ادبي (1)

درس دوم - ادبيات حماسي

فصل اول – انواع ادبي (1)

دسته بندي آثار ادبي به ما كمك مي كنند تا آن را آسان تر و بهتر بشناسيم و ارزيابي كنيم.

گذشتگان ما آثار ادبي را بر اساس صورت و شكل ظاهري تقسيم بندي مي كنند.

چنان كه قالب هاي شعر فارسي را – به جز دو قالب قصيده و غزل – بر اساس شكل ظاهري يعني طرز قرار گرفتن قافيه ها و مقدار ادبيات، نام گذاري كرده اند، هم چنين آثار نثر فارسي را با توجه به شيوه نگارش آن ، به نثر ساده ، نثر سجع و ...... دسته بندي و نام گذاري كرده اند.

در ادبيات جهان ، آثار ادبي بر اسسا «انديشه و محتوا» به چهار نوع اصلي تقسيم و دسته بندي شده اند:

1. ادبيات حماسي

2. ادبيات نمايشي

3. ادبيات غنايي

4. ادبيات تعليمي

درس 2 – ادبيات حماسي :

تعريف اثر حماسي :

حماسه در اصطلاح روايتي داستاني است كه از تاريخ تخيلي يك ملت كه با قهرماني ها و اعمال و حوادث خارق العاده در مي آميزد. اثر حماسي داراي چهار ويژگي است :

1. به صورت داستان است

2. مربوط به يك ملت است

3. در بردارنده قهرماني و دلاوريهاست

4. حوادث و رويدادهاي غيرعادي در آن ديده مي شود

ويژگي اصلي اثر حماسي تخيلي بودن و شكل داستاني آن است.

قهرمان يك اثر حماسي انساني آرماني و برتر است. نظير رستم در شاهنامه فردوسي در آثار حماسي حوادث غيرطبيعي و خلاف عادت فراوان است. اين رويدادها نشان دهنده ي آرمان ها و آرزوهاي بزرگ يك ملت در زمينه هاي اخلاقي و نظام اجتماعي است. و عقايد كلي آن ملت را درباره مسائل اصلي انساني مانند آفرينش، زندگي و مرگ بيان مي كند. بزرگترين حماسه سراي ايران حكيم ابوالقاسم فردوسي، حدود 370 ه*.ق (نيمه دوم قرن چهارم) نظم شاهنامه را آغاز كرد و بيش از سي سال براي سرودن آن رنج مي برد. شاهنامه را مي توان به سه بخش اساطيري، حماسي و تاريخي تقسيم كرد.

غم نامه ي رستم و سهراب كه از برجسته ترين داستانهاي شاهنامه است مربوط به بخش حماسي است.

رزم رستم و سهراب (1)

معاني اشعار و ادبيات درس :

رستم به هنگام ترك شهر ، نزد تهمينه آمد و مهره اي را كه بر بازو داشت:

بيت2 :

رستم مهره را به همسرش، تهمينه داد و گفت : از اين مراقبت كن . اگر تقدير تو را صاحب كرد، اين مهره را به گيسوي او بياويز.

بيت 3 :

و اين كار را در زماني مناسب و مبارك و با اميدواري و خوش بيني انجام بده

بيت 4 :

ولي اگر تقدير و سرنوشت* تو را صاحب پيدا كرد، اين مهره را كه نشان و ياد بود پدر اوست به بازويش ببيند

بيت5 :

پس از گذشت نه ماه، از تهمينه پسري متولد شد كه مثل ماه تابان بود

بيت 6 :

چون كودك چون كودك هنگام خنديدن چهره اش سرخ شد و مانند گل شاداب، شكفت، مادرش، تهمينه، نام او را سهراب (=سرخ آب) گذاشت.

بيت 7 :

هنگامي كه سهراب يك ماهه شد، جثه اش مانند كودك يك ساله بود بدنش با وجود خردسالي، مانند بدن پدرش ورزيده بود.

بيت 8 :

وقتي كه سهراب ده ساله شد. آنچنان قوي شده بود كه در توان زمين كسي توانايي مبارزه با او را نداشت.

بيت 9 :

فرزندم، نو پسر رستم، آن پهلوان قوي و نيرومندي ، تو از نسل زال، سام و نريماني

بيت 10 :

تهمينه ادامه داد كه از زماني كه خداوند جهان را آفريده است تا اين زمان ، پهلواني مانند رستم آفريده نشده است.

بيت 11 :

سهراب گفت : در حاليكه جهان پهلواني چون رستم، پدر من است و فرمانده ي رشيد و دلاوري چون من، فرزند اوست، كسي جز ما شايستگي پادشاهي را ندارد.

بيت 12:

افراسياب به فرماندهان سپاهي كه همراه با سهراب عازم ايران مي شدند سفارش كرد كه اين راز همچنان بايد نهفته بماند و رستم و سهراب نبايد همديگر را بشناسند.

بيت 13 :

پسر (سهراب) نبايد كه پدرش را بشناسد كه اگر چنين شود، به پدرش (رستم) دل بستگي عميقي پيدا خواهد كرد.

بيت 14:

شايد كه به خاطر ناشناس ماندن آن پهلوان نيرومند و كهن سال (رستم)، به دست اين شير مرد جوان كشته شود.

بيت 15:

پس از آنكه رستم به دست سهراب كشته شد، كار سهراب را هم بسازيد و يك شب او را در خواب به قتل برسانيد

بيت 16:

كاووس به سپهسالار خود دستور داد كه برو و رستم را دستگير كن و به دار بياويز و ديگر هرگز درباره ي او با من سخن مگو.

بيت 17:

مفهوم گرز و شمشير كينه را از كف افكندن و دست از جنگيدن و مبارزه كشيدن است

بيت 18 :

دل من به تو علاقه و تمايل دارد و تصور جنگ با كسي چون تو، عرق شرم بر چهره ام مي نشاند.

بيت 19:

شب گذشته، تصميم من و تو، اين بود كه هم اكنون با هم مبارزه كنيم.

بيت 20 :

من و تو با هم مبارزه مي كنيم. نتيجه اين بازي بي ترديد همان خواهد بود كه خداوند اراده كرده است.

خودآزمايي درس 2:

1 – يكي از ويژگيهاي داستان هاي حماسي، وجود حوادث خارق العاده است. به كدام قسمت داستان چنين موردي ديده مي شود؟

چون يك ماه شد همچو يك سال بود / برش چون بر رستم زال بود

چون سال شد، زان زمين كس نبود / كه يارست با وي نبرد آزمود

رشد و بلوغ جسماني رستم گونه و حيرت انگيز سهراب و اينكه او در سنين نوجواني و پهلواني و نيرومندي، در توان زمين بي رقيب است و به عنوان سردار سپاهي عظيم، به ايران لشكر كشي مي كند، از صحنه ها و رويدادهاي خارق العاده ي اين داستان حماسي است.

2 – افراسياب با فرستادن سپاه به ياري سهراب، چه هدفي را دنبال مي كرد؟

او اميدوار بود، رستم كه فرمانده ي قدرتمند سپاه ايران است . به دست فرزندش كشته شود، سپس خود سهراب در حالي كه در خواب است. به دستور او به قتل برسد. در اين صورت افراسياب همه از جانب ايران و همه از جانب سهراب . كه فرمانده دلاور سپاه خود اوست ، آسوده خاطر مي شود.

3 – هدف سهراب از لشكر كشي به ايران چه بود؟

كه پدر خود را بيابد، كاووس (پادشاه ايران) را از تخت بردارد و پدر را به پادشاهي ايران برساند، آنگاه به توان زمين باز گردد، افراسياب را نيز از حكومت بركنار كند و خود پادشاه توران شود.

4 – با توجه به مصراع «به گردن لشكر سپهدار گفت» مقصود از «سپهدار» كيست؟

افراسياب

درس سوم

رزم رستم و سهراب (2)

خودآزمايي درس 3 :

1. در كشته شدن سهراب ، چه كسي يا كساني را مقصر مي دانيد ؟ چرا؟

الف - افراسياب . كه سهراب را براي رفتن به ايران تشويق مي كند و به او وعده تاج و تخت مي دهد. اما قصد دارد، سهراب را نيز در بازگشت به توران، به قتل برساند.

ب – خود سهراب كه به نيروي جواني اش مغرور است و رقيبي در مبارزه ندارد

پ – رستم كه به خاطر بدبيني ، اظهار علاقه ي سهراب و پيشنهاد او براي منصرف شدن از جنگ را نيرنگ تصور مي كند.

ت – كاووس پادشاه ايران ، كه از دادن نوش دارو براي نجات سهراب در زمان مناسب، خودداري مي كند.

ث – و از همه مهم تر از ناگشوده ي تقدير و سرنوشت است

2 – در گذشته، گاه متمم با دو حرف اضافه مي آمده است، مثل «به گيسوي او بر = بر گيسوي او» در اين درس نمونه ديگري از اين كاربرد را پيدا كنيد.

بر زمين بر = بر زمين، در مصراع در زدش بر زمين بر به كردار شير

3- نمونه اي از ابيات موقوف المعاني را در درس بيابيد

موقوف المعاني آن است كه معني بيت ، با بيت ديگر كامل مي شود

به سهراب گفت : اي يل شير گير / كمند افكند و گرز و شمشير گير

دگرگونه تر باشد، آيين ما / جز اين باشد آرايش دين ما

4 - تفاوت مثنوي با غزل را بنويسيد

مثنوي قالبي است كه در آن هر بيت قافيه اي جداگانه دارد يعني هر دو مصرع، هم قافيه اند. چون قافيه پيامي تغيير مي كند و شاعر از نظر قافيه با مشكل مواجه نيست. اين قالب براي سرودن داستانهاي طولاني است . ليلي و مجنون ، مثنوي و معنوي غزل ، قالب شعري است كه ابيات آن معمولاً بين 7 تا 13 بيت است. قافيه در دو مصرع بيت اول و پايان بيت هاي بعدي مي آيد. مضمون آن معمولاً بيان عواطف و احساسات است.

بياموزيم1:

يادآوري آرايه ها و اصطلاحات ادبي :

1. قافيه :

در پايان مصرع ها يا در پايان ابيات، كلماتي آورده مي شود كه يك يا چند حرف اصلي آخر آن ها يكسان است. به اين كلمات كلمات قافيه و به حرف يا حروف اصلي يكسان آخر آن ها «قافيه» گفته مي شود.

2. رديف :

رديف كلمه يا كلماتي است كه در پايان مصرع ها يا بيت ها، پس از قافيه عيناً تكرار مي شود و معني آن كلمه نيز يكسان است . اگر كلمات پاياني تنها از نظر شكل و نگارش يكسان باشند و معني آن ها يكسان نباشد، كلمات قافيه به حساب مي آيند نه دريف.

3. سجع :

به هماهنگي كلمات پاياني دو جمله يا بيشتر، اصطلاحاً سجع گفته مي شود.

سجع در نثر، مانند قافيه است در شعر به نثري كه دوران سجع است ، نثر مسجع و آهنگين مي گويند.

4. تضاد :

كاربرد هنرمندانه دست كم دو كلمه كه معناي آنها مخالف هم باشد، آرايه ي تضاد ناميده مي شود. نام ديگر آرايه ي تضاد ، طباق است.

همت كننده از نيستي / نيست كننده پس از هستي . هست كننده و نيست كننده

5. تشبيه :

همانند كردن دو يا چند پديده به يكديگر است. به شرط آنكه بين آنها شباهت يا شباهت هايي وجود داشته باشد. هر تشبيه داراي چهار ركن است.

الف – مشبه چيزي يا كسي كه آن را به چيزي يا كسي ديگر تشبيه مي كنيم.

ب – مشبه به : چيزي يا كسي كه مشبه مانند آن شده است

پ – وجه شبه : همانندي يا همانندي هاي موجود بين مشبه و مشبه به

ت – ادوات تشبيه : كلمه اي كه رابطه ي تشبيه را برقرار مي كند از جمله چون، مانند، نظير........

تنش چون بيد لرزان است

تن -> مشبه / چون -> ادوات تشبيه / بيد -> مشبه به / لرزان -> وجه شبه

6 – تشخيص :

نسبت دادن حالات و رفتار انسان به غيرانسان ، آرايه ي «تشخيص» ناميده مي شود.

7 – نماد :

نماد يا نشانه پديده اي است كه چون ويژگي و صفتي را در حد فريادي در خود دارد، مظهر و سمبل آن ويژگي شده است. مانند شير كه نماد قدرت است.

جهاد -> نماد آزادي و خرمي

دريا -> عظمت و بخشندگي

8 – ضرب المثل :

ضرب المثل جمله اي است بسيار كوتاه و پرمغز و پند آموز كه در ميان مردم رايج شده است.

مانند :

باد آورده را باد مي برد. به مفهوم هر چه بدون زحمت بدست مي آيد. انسان قدر آن را نمي داند و زود هم از دست مي رود.

9 – لطيفه هاي ادبي :

لطيفه هاي ادبي سخني است كه حاوي نكته اي «لطيف و عبرت آموز است و طرز بيان آن طنز است»

10 – قطعه :

قطعه قالبي است كه مصراع هاي زوج (دوم) بيت هاي آن هم قافيه اند. محتوا و مضمون قطعه غالباً «پند و اندرز » است. كوتاه هترين قطعه از دو بيت تشكيل مي شود.

11. مثنوي :

مثنوي شعري است كه دو مصرع، دو مصرع هم قافيه اند. مثنوي به دليل آساني قافيه براي سرودن داستان ها و مطالب طولاني مناسب است. اگر كلمات قافيه را به ترتيب با علامت هاي *   نشان دهيم، قالب مثنوي بدترين شكل است.

كوتاه ترين مثنوي دو بيت دارد.

12. غزل :

غزل شعري است كه قافيه در مصرع نخست و تمام مصرع هاي زوج آن رعايت مي شود و محتواي آن معمولاً بيان عواطف و احساسات است.

اگر كلمات قافيه را به علامت ستاره نشان دهيم نمودار قالب غزل به صورت زير است.

تعداد ابيات قصيده معمولاً بيش از غزل است

درس چهارم

قطعه هاي نمايشي

قطعه هاي نمايشي

تعريف ادبيات نمايشي :

گونه اي از ادبيات است كه براي نمايش و اجرا در صحنه، نوشته مي شود.

مسابقه ي ادبيات نمايشي :

ادبيات نمايشي بيشتر در يونان و دوم مسابقه داشته است.

موضوع اساسي ادبيات نمايشي :

تحليل روحيات انسان و نحوه برخوردار با حوادث وظيفه ي اساسي و ادبيات نمايشي است.

انواع ادبيات نمايشي :

ادبيات نمايشي در غرب به سه شاخه ي كلي تقسيم مي شود:

الف – تراژدي

ب- كمدي

پ – درام

تعريف نمايش نامه ي تراژدي :

تصوير ناكامي اشخاص برجسته است.

تعريف نمايش نامه ي كمدي :

تجسم عيوب و رذيلت هاي اخلاقي است به گونه اي كه مايه ي خنده باشد.

تعريف نمايش نامه درام :

نمايش نامه اي است كه در آن، شكل عادي زندگي با همه تضادها و تعارض ها ارائه مي شود.

درون مايه ي ادبيات نمايشي :

درون مايه و محتواي نمايش نامه ها ممكن است ديني، ملي و سياسي و اجتماعي باشد.

مسابقه ي نمايش در ايران :

در ايران مسابقه نمايش به شيوه امروزي در حدود صد سال است اما تعزيه كه نوعي هنر ديني و نمايشي مذهبي به شمار مي رود، نمونه اي از ادبيات نمايشي به شيوه ايراني است كه از ديرباز براي شهداي كربلا اجرا مي شده است.

علاوه بر تعزيه ، نقاشي ، شبيه خواني، نمايش روحوضي و سياه بازي، جلوه هاي ديگري از ادبيات نمايشي رايج در ميان ايرانيان بوده است.

نكته :

تعزيه از قرن هاي اول و دوم اسلامي در ميان مردم رايج بوده است اما در زمان «آل بويه» به صورت رسمي شكل آيين و تشريفات خاص به خود گرفت «دوره هاي صفويه» به رونق و جلال آن افزوده شد و با در آميختن با جلوه هايي از نمايش هاي محلي و موسيقي ، صورتي اصيل و هنري به خود گرفت.

توضيح :

1. نمايش روحوضي يا تخت حوضي كه شكل اجرايي آن متعلق به دوره قاجاريه است از نظر سادگي زبان و صورت اجرا شباهت زيادي به تعزيه دارد با دو تفاوت 1 – زبان نمايش روحوضي عموماً نثر است و نظم كه گاه پديدار مي شود و برعكس تعزيه كه زبان آن اغلب شعرگونه است ، 2 – نمايش روحوضي عموماً داراي مايه هاي فكاهي است و از مطالبه طنز و طعنه و بطور كلي انتقاد اجتماعي سرشار است.

خودآزمايي درس 4 :

1. همان گونه كه در تعرف درس گفته شد، در اجراي تعزيه گاه نارسايي هايي در وزن و قافيه ايجاد مي شد. دو نمونه را در متن پيدا كنيد.

در بيت ، «برادر جان ز جا برخيز و آور ذوالجناح امروز/ كه از بهر جهاد اهل كين گردم سوارامروز» واژه ي امروز رديف است و بيت و قافيه ندارد.

در بيت «بدان يك ساعت ديگر من و تو از جاف و كين/ شويم لب تشنه بي سر از ستم هاي شرار امروز» دومين هجاي دو مصراع با هم تفاوت دارند.

2 – در تعزيه چهره هاي منفي ومخالف، تعبيرها و توضيحات مثبتي در وصف امام و ياران وي وجود دارند، دو نمونه رادر متن بيابيد.

ابن سعد : خطاب به من به تو عباس، اي دلير جهان ..............

عمر سعد : ...........كنيد حمله به يك بار بر امام زمان

شعر : امير جهان، الحذر، الحذر = ز عباس ، شير ژيان ، الحذر

3 – تئاتر و تعزيه چه فرقي با هم دارند؟

تعزيه بر خلاف تئاتر، غالباً به زبان شعر است ، موضوع آن محدود به وقايع عاشورا و درون مايه ي آن نيز همواره مذهبي بوده است.

آزمون فصل 1: (بدون پاسخ)

1. با توجه به جمله ي «هر كاري كه با نام خدا آغاز نشودف ابتر است».

الف – معني ابتر چيست؟

ب : اعمال انسان در چه صورتي ارزشمند و ماندگار است؟

2 . در عبارت زير، كداميك از دروازه هاي داده شده صحيح است؟

«آن كه انتقام مي گيرد» يك روز خوش حال است. اما آن كه (مي بخشد، مي بخشايد) يك عمر

3.واژه ي «نعت و منقبت» به معني .........و ..........است.

4 . كتاب «تاريخ جهان گشا» نوشته ي (....) است. اين كتاب كه متعلق به قرن (.......) است، شرح (.....) است.

5. در اين جمله ، معني واژه هاي مشخص شده را بنويسيد : دهنده اي كه خواستن جز از او نيست خوش گوار ..........و ............

6 – دو آرايه ي ادبي كه در اين عبارت بكار رفته است نام ببريد : «همت كننده از نيستي، نيست كننده پس از هستي»

الف - .................

ب - ......................

7- با توجه به اين كه مرجع سه مورد ضمير «او» در عبارت زير متفاوت است ، عبارت را معني كنيد:

«هر كه از روي ناداني نه او را گزيد، گزند او به ناچار به او رسيد»

8 – در جمله هاي «درود بر پيمبر بازپسين، پيش رو پيامبران پيشين»*كلمات مشخص شده ، چه آرايه هايي به حساب مي آيند؟

الف - .....................

ب- ......................

9 - معني واژه ي «نيوشيدن» چيست؟

10- مفهوم اين جمله ها چيست؟ «تا باد و آب و آتش و خاك در آفرينش بر كار است و گل بر شاخسار، هم بستر خار»

11. در عبارت مسئول شماره (10) سه آرايه ادبي را معرفي كنيد

الف ..........

ب.................

پ....................

12 – معني اين مصراع را بنويسيد ، اي خدا، اي فضل تو حاجت روا

13 – با توجه به بيت «قطره دانش كه بخشيدي ز پيش / متصل گردان به درياهاي خويش»

الف – منظور از «درياها» چيست؟

ب – شاعر از خدا چه مي خواهد؟

14 – در بيت «صدهزاران دام و دانه است اي خدا / ما چو مرغان حريص بي نوا » منظور از «صدهزاران دام و دانه » چيست؟

15 – گذشتگان آثار ادبي بطور عمده ، بر اساس ..........تقسيم و دسته بندي كرده اند.

16 – تقسيم بندي قالب هاي شعر فارسي، به جز دو قالب ......و .......براساس شكل ظاهري آنها صورت گرفته است

17 – در ادبيات جهان ، آثار ادبي را بر اساس و انديشه و محتوا به چهار نوع اصلي تقسيم كرده اند:

الف ............./

آب ........../

پ ............./

ت ..................

18- يك اثر «حماسي» داراي چه ويژگيهايي است؟

الف -

ب –

پ -

ت –

19 – قهرمان حماسه ، داراي چه ويژگيهايي است؟

20 – از هر توضيح زير كداميك صحيح است؟

الف – در آثار حماسي حوادث غيرطبيعي و خلاف عادت به ندرت ديده مي شود

ب – در آثار حماسي حوادث غيرطبيعي و خلاف عادت فراوان است

21 – شاهنامه را به سه بخش مي توان تقسيم كرد:

الف – اساطيري

ب -

پ –

22 – داستان رستم و سهراب، متعلق به كداميك از سه بخش شاهنامه است؟

23 – مفهوم مصرع دوم بيت زير چيست؟

بگيرد و به بازوي او بربدوز / به نيك اختر و فال گيتي فروز

24 – باتوجه به مصرع «ورايدون كه آيد ز اختر پسر»

الف – معني «ورايدون» چيست ؟

ب – مصراع بيانگر كدام عقيده ي پيشينيان است؟

پ – منظور از اختر چيست؟

25 – با توجه به بيت

«ز كشتي گرفتن سخن بود دوش / نگيرم فريب تو، زين درمكوش»

الف – معني «كشتي گرفتن» چيست؟

ب – مفهوم «نگيرم فريب تو » چيست؟

پ – مفهوم «زين در مكوش» چيست؟

26 – در مصراع «دگر گرفته تر باشد آئين ما» معني «دگرگونه تر» چيست؟

27 – با توجه به بيت «چو سهراب شيراوژن او را بديد / ز باد جواني دلش بردميد»

الف - «اوژنيدن» يعني چه ؟

ب – مفهوم «شيراوژن» چيست؟

پ – منظور از باد چيست؟

ت - مفهوم مصرع دوم چيست؟

28 – بيت زير را كامل و روان كنيد

از اين خويشتن كشتن اكنون چه سود / چنين رفت و اين بودني كار بود

29 – پيوستگي و وابستگي معنايي در بيت يا بيشتر ، اصطلاحاً ........ناميده مي شود.

30 – در عبارت زير چهارركن تشبيه را دقيقاً مشخص كنيد.

جواني مانند جاده اي لغزنده است كه بايد با احتياط از آن گذشت

31 – به چه نوشته اي «لطيفه هاي ادبي» گفته مي شود.

32 – كدام قالب شعري براي سرودن داستانها و مطالب طولاني مناسب است؟چرا؟

33 – هر يك از توضيحات زير، كداميك از انواع ادبيات نمايشي را معرفي مي كند؟

الف – در اين نوع ادبيات نمايشي،عيوب و رذيلت هاي اخلاقي بگونه اي خنده آور نشان داده مي شود.

ب – در اين نوع ادبيات نمايشي ناكامي اشخاص برجسته به نمايش گذاشته مي شود

پ – در اين نوع ادبيات نمايشي نشان دهنده ي شكل عادي زندگي است با همه تضادهايش

خودآزمايي درس 5 :

ا – دو نمونه از اعتقادات عياران را در متن بيابيد و بيان كنيد :

با توجه به گفت و گوي سمك و آتشك با يكديگر، عياران «به عهد و پيمان خود پاي بندي داشته اند» : «رازدار» و «جوان مرده» بوده اند.

2 – كدام ضرب المثل اين درس در زبان امروز رايج است؟

شيرآمدي يا روباه ؟

3 – در سخن ((انگشتري به من داد تا چون تو را پيش مي برم. از عهده اي من كار من بيرون آيد)) انگشتري به من داد بيانگر چه مفهومي است؟

با دادن انگشتربه عنوان تضمين به من قول داد و مرا مطمئن كرد.

4 - سمك در گفتگوبا سياه گيل، چه كسي را برادر خود معرفي كرد؟

آتشك

5 – سه عبارات را كه در نثرامروز موجود است در متن پيدا كنيد.

ديروز قطران را دل سنگ ديدم ./ آتشك در دست و پاي سمك افتاد / شيرآمدي يا روباه ؟

6- كار سمك در مورد قطران خيانت بود يا سياست ؟ چرا؟

سياست بود زيرا عهد و پيماني بين آنها نبود كه خيانتي در امان باشد. سمك در اين ماجرا، مقابله به مثل كرد، يعني همان كاري را كرد كه خواستند با او بكنند.

7 – معادل امروزي «فروبريم» (بگذار تا فردا داری در ميدان فرو بريم)و «قفا زدن» چيست؟

برپا كنيم / پس گردني

8 – «گودال » و «گرد» با چه كلمه اي از درس ارتباط و لفظي معنايي دارد؟

با واژه ي «گو» در عبارت «گوي بود ، در آن گر رفت و به كمين نشست»

فصل دوم - ادبيات داستاني (سنتي)

درس پنجم - درآمدي بر ادبيات داستاني سنتي

فصل 2 – ادبيات داستاني :

درآمدي بر ادبيات داستاني سنتي :

افسانه و قصه در معناي وسيع تر، داستان ، قديم ترين و محبوب ترين را يجترين نوع ادبي در ميان ملت هاست.

منتقدان ادبي، ادبيات داستاني را هنري ترين نوع ادبيات مردمي ناميده اند زيرا انسان همه آن چه را كه در زندگيش مطرح بوده، مانند عشق به همنوع، عشق به خدا، جنگ ها و حماسه آفريني ها، اخلاق و فضيلت ها، آرزوها ، ناكامي ها ، تجربه ها و .....همه را در قصه نمايانگر است.

ويژگيهاي ادبيات داستاني سنتي ايران

ادبيات داستاني گذشته ي ايران ، چه نظم و چه نثر، بسيار پر مايه و غني و تجلی گاه باورها، معاشرت ها ، مهرورزيها، مبارات و در يك كلام راه و روش زندگي ملت ايران است. مانند شاهنامه ي فردوسي ، سبك عيار، كليه و دمنه ، هزار و يك شب.

هدف متعالي و والاي پديد آورندگان قصه ها و داستان های ايراني، راهنمايي ظريف و هنرمندانه خوانندگان و شنوندگان بوده است.

معني و مفهوم ابيات :

هم چنان كه ظرف و پيمانه براي نگهداري و اندازه گيري مثل گندم است. از قالب قصد ميز براي محتوا و منظور خاصي استفاده مي شود هم چنان كه مشتري طلب گندم است نه ظرف و پيمانه ي آن ، انسان عاقل همه وقتي به قصه اي بر مي خورد و آن را مي خواند يا مي شنود بايد به پيام و محتواي قصه توجه كند نه به اشخاص و حوادث ظاهري آن.

نكته هاي درس 5 – سمك و قطران

نقالي و سخنوري :

روايت افسانه ها و داستانها با بياني جالب و جذاب در ميان جمع

فوايد نقالي و سخنوري:

نقالي و سخنوري وسيله اي بوده است تا گذشتگان ، علاوه بر سر گرم شدن و پركردن اوقات فراغت خود در بهره هاي معنوي فراوان از آن مي برده اند.

سمك عيار :

يكي از قديم ترين نمونه هاي داستان پردازي در ادبيات فارسي است مؤلف كتاب «سمك عيار» فرامرز بن خداداد كاتب ارجاني است.اين كتاب در قرن ششم يا هفتم (تقريباً) نگارش يافته است. سمك عيار داستاني كاملاً ايراني است زيرا :

الف – نام هاي ايراني بسياري در آن وجود دارد، مانند خورشيد شاه ، اشك و.....

ب – اشاره هاي بسيار به آداب و رسوم ايراني

ويژگيهاي قهرمان اصلي داستان :

سمك مردي عيار است و از ميان مردم جثه اي كوچك دارد اما در دليري و جواني مردي اعجوبه است و در هوشياري ، طرح نقشه هاي زيركانه نظير ندارد. سمك «خدمت خورشيد شاه، سپر پادشاه حلب است. حوادث اين كتاب خواسته هاي شاه و فرزندش و تلاش سبك براي برآورده شدن، آن هاست.

تفاوت عمده ي داستان سمك عيار :

با اغلب قصه هاي گذشته ادب فارسي در اين است كه در داستان سمك عيار همه جا از طبقات مختلف عامه بخصوص فرودستان و مردم پائين است. سخن به ميان مي آيد و بسياري از كارها بدست آنان انجام مي شود.

اعجوبه :

به معناي كسي است كه مايه شگفتي است

خودآزمايي درس 5 :

ا – دو نمونه از اعتقادات عياران را در متن بيابيد و بيان كنيد :

با توجه به گفت و گوي سمك و آتشك با يكديگر، عياران «به عهد و پيمان خود پاي بندي داشته اند» : «رازدار» و «جوان مرده» بوده اند.

2 – كدام ضرب المثل اين درس در زبان امروز رايج است؟

شيرآمدي يا روباه ؟

3 – در سخن ((انگشتري به من داد تا چون تو را پيش مي برم. از عهده اي من كار من بيرون آيد)) انگشتري به من داد بيانگر چه مفهومي است؟

با دادن انگشتربه عنوان تضمين به من قول داد و مرا مطمئن كرد.

4 - سمك در گفتگوبا سياه گيل، چه كسي را برادر خود معرفي كرد؟

آتشك

5 – سه عبارات را كه در نثرامروز موجود است در متن پيدا كنيد.

ديروز قطران را دل سنگ ديدم ./ آتشك در دست و پاي سمك افتاد / شيرآمدي يا روباه ؟

6- كار سمك در مورد قطران خيانت بود يا سياست ؟ چرا؟

سياست بود زيرا عهد و پيماني بين آنها نبود كه خيانتي در امان باشد. سمك در اين ماجرا، مقابله به مثل كرد، يعني همان كاري را كرد كه خواستند با او بكنند.

7 – معادل امروزي «فروبريم» (بگذار تا فردا داری در ميدان فرو بريم)و «قفا زدن» چيست؟

برپا كنيم / پس گردني

8 – «گودال » و «گرد» با چه كلمه اي از درس ارتباط و لفظي معنايي دارد؟

با واژه ي «گو» در عبارت «گوي بود ، در آن گر رفت و به كمين نشست»

درس ششم

داستان خير و شر

داستان خير و شر

نكته ها :

كتاب «داستان هاي دل انگيز ادبيات فارسي به قلم «دكتر زهرا كيا» است. محتواي اين كتاب «بازنويسي چند داستان زيباي فارسي است. يكي از داسان هاي كتاب داستان هاي دل انگيز ادبيات فارسي داستان خير و شر است. ناخدا اين داستان كتاب «هفت پيكر» نظامي گنجوي است. خير و شر داراي پيام هاي بسياري است . محتوايي ترين پيام داستان اين است كه كشاكش بين نيكي و بدي هميشگي است ولي سرانجام خوبي بر بدي و نيك انديشي بر بد انديشي پيروز مي شود.

معني ابيات شعر :

بيت اول : بي درنگ آن سنگ گردن بها و درخشان را بيرون آورد و آن را پيش آن موجود پست (شر) كه مشك آبي با خود داشت : گذاشت .

بيت 2 : خير به شر گفت : من از تشنگي دارم مي ميرم، به من كمك كن و با دادن جرعه اي آب اين آتش تشنگي مرا بر طرف كن.

بيت 3 : از آن آب زلال و گواراي چون عسل يا از سرجوانمردي جرعه اي به من ببخش و يا آن را در برابر اين سنگ هاي قيمتي بفروش.

بيت 4 : خير به شر گفت : بلند شو ، شمشير و خنجر ( منظور وسيله اي نوك تيز است و همراه آن جرعه اي آب براي من تشنه بيار)

بيت 5 : چشم هاي مرا كه از شدت عطش مثل پاره هاي آتش سرخ و داغ شده بيرون آور و با دادن جرعه اي از آن آب گوارا، آتش تشنگي ام را خاموش و برطرف كن.

بيت 6 : شر كه خير را آماده ديد خبرش را درآورد و به سرعت بطرف خير كه مانند خاك خشك، تشنه ي آب و باران بود ، رفت .

نوك خنجر را به داخل حدقه ي چشم خير فرو برد و در حالي كه اصلاً از خاموش كردن چراغهاي روشن چشم او ، متأسف و ناراحت نبود . پس از آنكه تشنه را نابينا كرد به او آبي هم نداد، قصد حركت كرد.

لباس و وسايل مورد نيازش و آن سنگ قيمتي را برداشت و خير را كه نابينا شده بود، تنها بدون يا ر و آذوقه رها كرد.

بيت 7 : چشم هايي كه نابينا شده بودند، كاملاً مثل گذشته بهبود پيدا كردند.

بيت 8 : تنها فرزند من همين يك دختر عزير است و ثروت بسياري دارم.

بيت 9 : اگر به من دخترم علاقه داشته باشي و اينجا بماني، بيش ما از جان عزيرتر خواهي بود.

بيت 10 : تو را با رضايت كامل به عنوان داماد انتخاب خواهم كرد.

بيت 11 : همه گوسفندان و شترانم را به تو خواهم بخشيد تا از نظر سرمايه، كاملاً بي نياز شوي.

بيت 12: من همان هم سفرتشنه ي توام كه گوهرش را به سرقت بردي و من خوش بخت شدم و تو بدبخت

بيت 13: تو خواستي مرا بكشي اما خدا نخواست . چه خوش بخت است آن كس كه به خدا توكل كند و همواره از او کمک بخواهد.

بيت 14 : خداوند به من دولت داد و از من نگهداري كرد و اكنون مرا به مقام پادشاهي رساند.

بيت 15 : واي به حال تو كه آدم بد ذاتي هستي . تو قصد كشتن مرا دشاتي حالا خودت جان سالم برد نمي بري.

بيت 16 : شر گفت : درسته من به تو بدي كردم . اما تو به من امان بده و مرا بكش. به بدي من و كارم نگاه نكن و تلافي نكن زيرا اگر من بدي كرده ام به خودم كرده ام.

بيت 17 : هم چنان كه خير، خيرانديش است توشه ي و خير شر و بدي از تو سر نمي زند.

بيت 18 : چوپان لباس شر را گشت و آن را در سنگ قيمتي را كه در كمرش جاسازي كرده بود پيدا كرد.

بيت 19 : چوپان گوهرها را پيش خير آورد و گفت : سرانجام آن گروه هاي گم شده، به خیر كه قلبش چون گوهر پاك است برگردانده شد.

خودآزمايي درس 6 :

1- منظور از «خاك تشنه» در بيت

«شر كه آن ديد، دشنه بازگشاد / بيش آن خاك تشنه رفت چو باد» كيست؟

مقصود خير است. شباهت بين خير و شر و خاك تشنه*، نياز شديد به آب و نيز فروتني و افتادگي است.

2 – محوري ترين پيام داستان چيست؟

انسان خوب و بد هر دو نتيجه اعمال خود را در همين دنيا مي بينند

3 – چرا «شر» چشم هايش را از خير طلب كرد؟

شر به خير گفت : كه از او چيزي مي خواهد كه نتواند آن را پس مي گيرد.نيت قلبي او اين بود كه با كور كردن خير، اموالش را غارت كند و با رها كردن او در بيابان او را بكشد.

4 – با مطالعه ي داستان هابيل و قابلي در قرآن مجيد، چه وجه اشتراكي بين اين دو داستان ديده مي شود؟

موضوع كلي هر دو ، رويارويي با نيكي و بدي است . خير و هابيل، مظهر نيك آنديشي و شر و قابل مظهر حسادت و بد انديشي اند.

گوهر اول : لعل هايي كه شر از خير گرفت / گوهر دوم : خير كه قلبش مثل گوهر، پاك و بي ارزش بود.

بياموزيم (2)

استعاره :

هر گاه كسي يا چيزي را كه به كسي يا چيز ديگر مانند كنيم، آراي ي تشبيه پديد مي آيد، اگر از چهار ركن تشبيه، وجه شبه و يكي از دو ركن «مشبه» يا «مشبه به» را هم حذف كنيم ، تشبيه به استعاره تبديل مي شود.

تشبيه ، ادعاي همانندي دو چيز است. اما استعاره، ادعاي يكساني و يكي بودن است.

نمونه هاي استعاره در درس هاي گذشته :

چرخ گردون به خواست و فرمان او پاينده (چرخ گردان، استعاره براي آسمان)

درود بر پسين بازپسين – گره گشاي هر بندي (بند ، استعاره براي گرفتاري و سختي) قطره ي دانش كه بخشيد ز پيش / متصل گردان به درياهاي خويش (درياها ، استعاره براي دانش بيكران الهي )

استعاره در حقيقت همان تشبيه است با اين تفاوت كه در استعاره يك طرف تشبيه (مشبه يا مشبه به ) ذكر مي شود. مثال براي حذف مشبه به (چهره اش شكفت (چهره به گل تشبيه شده است)

مثال براي حذف مشبه :

آبشاري طلايي بر شانه هايش ريخته بود (گيسوان به آبشار تشبيه شده است)

درس هفتم

طوطي و بقالي

طوطي و بقالي :

يكي از متون مهم و ارزشمند ادبي و عرفاني فارسي، مثنوي معنوي است. اين مثنوي سروده مولانا جلال الدين بلخي است. داراي بيست و شش هزار بيت است و در شش دفتر فراهم آمده است . مثنوي معنوي ، مطالب نغز (شيوا) و لطيف عرفاني و اخلاقي به شيوه تمثيل و حكايت بيان شده است . داستان طوطي و بقال در دفتر اول مثنوي آمده است. هدف و پيام داستان نشان دادن زيان ها و نادرستي داوريهاي سطحي و غيرمنطقي و نيز پرهيز از شتاب و اشتباه در قضاوت ، هنگام مشاهده ي تشابه دو پديده است.

خود آزمايي درس 7 :

1. رابطه دو بيت زير را با متن درس پيدا كنيد:

آن يكي شير است اندر باديه/ و آن دگر شير است اندر باديه

آن يكي شير است كادم مي خورد/ و آن دگر شير است كادم مي خورد

اين دو بيت و ابيات متن درس شماره 17 پيام يكساني دارند. در اين دو بيت، شير درنده كه در باديه (بيابان است) با شيرنوشيدني كه در باديه (ظرف بزرگ) است مقايسه شده است. هر دو در نام و محل، شباهت هاي ظاهري دارند اما تفاوتشان بسيار است آن يكي آدم مي خورد و اين يكي را آدم مي خورد.

2 – ارتباط آخرين بيت درس را با داستان تشريح كنيد

مولاناف پيام خود را در آخرين بيت بطور آشكار بيان كرده است و آن اين است كه در انتخاب دوست و هم نشين بسيار احتياط كنيم همه از لحاظ ظاهر انسان هستيم اما چه بسار شيطان هايي كه در چهره انسان در مسير زندگي ظاهر مي شوند.

3 – چرا قياس طوطي خنده آور بود؟

او تنها به ظاهر قضاوت كرد چون خودش به خاطر ريختن شيشه حاوي روغن گل بخارات شد و موهاي سرش ريخت. تصور مي كرد كه هر كس كه سرش مو ندارد. مثل او به خاطر ريختن روغن گل مجازات شده است.

بياموزيم (2)

تمثيل :

آوردن حكايتي از روشن تر شدن مقصود تمثيل ناميده مي شود. چنانكه مولانا براي اينكه به ما سفارش كند كه بايد از زندگي ديگران عبرت بگيريم و اشتباهات آنها را تكرار نكنيم داستان شير و گرگ و روباه را بازگو مي كند. در اين داستان تمثيلي هر يك از حيوانات، خود نماد و نشانه ي چيزي هستند، شير نماد قدرت مطلق، گرگ نماينده ي انسان هاي خودبين و گستاخ و روباه نما و عبارت ديگران و پندپذيران از خود گذشته است) مولانا و مثنوي براي بيان مطالب اخلاقي و عرفاني خود از تمثيل بسيار بهره گرفته است. به كمك تمثيل مي توان بسياري از مفاهيم را به روشني منتقل كرد.

آزمون فصل 2 :

1 – قديم ترين و محبوب ترين و رايج ترين نوع ادبي در ميان ملت ها .......بوده است.

2 – مفهوم و پيام كلي بيت زير چيست؟

اي برادر، قصه چون پيمانه است /معني اندروي به سان دانه است

3 – داستان سمك عيار ما اغلب قصه هاي گذشته ادب فارسي چه تفاوت عمده اي دارد؟

4 – معني واژه هاي مشخص شده را بنويسيد : مي رفت تا از «طلايه» بگذشت ....../ در آن «گو» رفت و به كمين نشست ....../ در اين كار «تعبيه اي » است ........./ تو را به جان ، زينها مي دهد...............

5 – جمله هاي زير رابه شكل ساده بنويسيد:

الف – توا او را بخواستي بردن ..........

ب – تواني رفيق ..........................

6 – معني واژه هاي مشخص شده را بنويسيد:

توان شراب بسيار برخورد «پيمود» ........./هر چه يافت از زمينه و سمينيه با خود برد ......../ لشكر «شبيخون » آرند.........../

7 – اين جمله را معني كنيد : «آتشك ، هواي عياري اي كرده است»!

8 – دكتر «زهرا كيا» در كتاب «...........» دوستان خير و شر را از

مثنوي «............» سروده ي نظامي ، انتخاب و بازنويسي كرده و همراه چند دوستان بازنويسي شده ي زيباي ديگر، ارائه نموده است.

9- منظور از «ريگ» چيست يا كيست؟ چرا از اين تعبير استفاده كرده است؟

10- محوري ترين داستان خير و شر چيست؟

11 – از كلمات داده شده پاسخ هاي درست را برگزينيد:

تشبيه ، ادعاي (همانندي – يكساني) است در حالي كه استعاره ادعاي (همانندي – يكساني) است.

12 – در هر يك از ابيات زير، استعاره را كشيدن خط به دور آن دقيقاً مشخص كنيد

الف – قطره ي دانش كه بخشيدي ز پيش /متصل گردان به درياهاي خويش

ب – حالي آن لعلي آبدار گشاد / پيش آن ريگ آبدار نهاد

پ – شر كه آن ديد، دشنه بازگشاد / پيش آن خاك تشنه رفت چو باد

ت – آمد آورد پيش خير فراز / گفت : گوهر به گوهر آمد باز

13 – مثنوي معنوي ، اثر ........است، در اين كتاب مطالب نغز و زيباي .......به شيوه ي .........بيان شده است. اين مثنوي داراي ..........

14- تغييرات ايجاد شده در بيت زير را اصلاح كنيد:

«باغ قيام مي كند، سرو سلام مي كند/ غنچه پياده مي رسد، سبزه سوار مي رود»

فصل 3 - ادبيات پايداري

درس هشتم - گلهايي كه در نسيم آزادي مي شكفد

ادبيات پايداري :

نكته ها ، تعريف ادبيات پايداري (ادب و مقاومت) : مجموعه سروده ها و نوشته هايي است كه موضوع اصلي آن ها، دعوت به مبارزه و پايداري در برابر بيدادگران است.

اصلي ترين مسائل ادبيات پايداري عبارتند از :

الف – دعوت به مبارزه و تحمل سختيها و مشكلات آن

ب – بيان بيدادگريها و تصوير چهره هاي بيدادگران

پ – ستايش آزادي و آزادگي

ت – نشان دادن افق روشن پيروزي كه ره آورد تلاش، وحدت و همدلي و مبارزه مستمر است

ث – ترسيم مظلوميت مردم

ج- بزرگداشت و ستايش مردم مبارز و شهدا

بهترين نمونه هاي ادبيات پايداري را در ادبيات هشت سال دفاع مقدس ايران، ادبيات فلسطين و كشورهاي آمريكاي لاتين مي توان يافت.

درس 8

گل هايي كه در نسيم آزادي مي شكفد

مفهوم در بيت درس : ما شهيدان انقلاب اسلامي با حاكم بيدادگر مبارزه و خون خود را در اين راه نثار كرديم تلاش ما همچون نسيم سحري آزادي مردهايي بود. نسيم سحرگاه كه مي وزد، ما را به ياد آوريد.

خود آزمايي درس 8 :

1 – نويسنده كدام واقعه روزگار ما را به شعر مانند كرده است؟

انقلاب شكوهمند ملت ايران

2 – منظور از گل هايي كه در نسيم آزادي مي شكفد چيست؟

منظور انديشه ها و تفكرات بر حق است ، همچنين مي تواند استفاده براي هنرمندان و انديشه وراني باشد كه مسير درست را يافته اند و در فضايي برخوردار از آزادي، توانايي ها و قابليت هاي خود را در راه بر پايي حق بكار گرفته اند.

3 – منظور نويسنده از «هنرمندان بسياري خود را به قطار رسانده اند» چيست؟ بسياري از هنرمندان را مقدم بر مردم مي داند، يا مردم را راهنماي هنرمندان؟

باتوجه به عبارت هاي «هنرمندان بسياري، خود را به قطار (مردم انقلابي) رساندند و با مردم نشستند و قلبشان با قلب مردم هماهنگي يافت و اميدوارم كه هنرمندان ، قلبشان همچنان با مردم تپيد . نويسنده مردم را راهنماي هنرمندان مي داند.

خط خورشيد:

نكته ها : شعر« خط خورشيد» برگرفته از كتاب «مثل چشمه ، مثل راد» اثر شاعر معاصر، قيصر امين پور» است. موضوع كلي شعر، توصيف فضاي تاريك قبل از انقلاب و بازگشت امام خميني به ايران است.

معني و مفهوم مصراع ها:

گاه گاهي مبارزان «آزادي خواهان همانند شهاب كه براي زماني كوتاه در دل تاريكي مي درخشد به سرعت محو مي شود، عليه حكومت پهلوي قيام و افشاگري مي كردند و به زودي به شهادت مي رسيدند. مثل پاك كن كه خط را پاك مي كند و مثل ابر سياه كه نور خورشيد را مي پوشاند. در آن محيط خفقان گرفته، عوامل و نيروهاي وابسته به حكومت شاه و آزادي خواهان را از ميان برمي داشتند و مي كوشيدند خاطره ي امام را كه در تبعيد بود، از يادها محو كنند.

«مردي از شرق برخاست آسمان را ورق زد» يعني مثل طلوع خورشيد كه وضعيت آسمان را دگرگون مي كند و از ظلمت به روشني مي رساند، امام نيز وضعيت سياسي ، اجتماعي و .......ايران را متحول كرد.

خودآزمايي درس 8 :

1 – در شعر «خط خورشيد» چند نماد و نشانه را مشخص كنيد

شب : نماد ستم و خفقان / آسمان : نماد پاكي ، خوبي و بخشندگي / خزان ، نماد يأس و نااميدي / ستاره و شهاب : نماد مبارزان / هواي مه آلود : نماد خفقان

2 – اين شعر در چه قالبي سروده شده است؟

قالب نيمايي شعر نو

3 – در نمونه از «تشخيص » را در شعر بيابيد :

تشخيص : نسبت دادن حالات و صفات انسان است به پديده هاي ديگر، در اين درس پديده هايي مانند آسمان، شهاب و خورشيد در معناي حقيقي خود بكار نرفته اند كه با نسبت دادن صفات و حالات و كارهاي انسان به آن ها، آرايه ي تشخيص بكار رفته باشد.

4 – دو بيت از شعرهاي اين كتاب را كه داراي آرايه ي «مراعات نظير» باشد انتخاب كرده بنويسيد.

قطره ي دانش كه بخشيدي ز بيش / متصل گردان به درياهاي خويش

اي برادر ،قصه چون پيمانه است / معني اندروي بسان دانه است

آتشم را بكش به لختي آب ........./

گفت : مردم ز تشنگي در ياب / آتشم را بكش به لختي آب

شر كه آن ديد، شبه باز گشاد / پيش آن خاك تشنه نرفت چو باد

بياموزيم 4 :

تعريف مراعات نظير : آوردن حداقل دروازه «سخن» است كه با هم به نوعي هنرمندانه متناسب و ارتباط داشته اند، چنان كه سراينده اي شعر «خط خورشيد» واژه هاي «دفتر» پاره، برگ ، فصل ، حرف ، خط خورده ، صفحه ، مشق شب، خط زدن، پاك كن ، ابر، پاك كردن و ورق زدن را كه همگي اصطلاحات و كلمات مدرسه اي آورده اند، در سروده ي خود آورده است.

اگر از آرايه ي مراعات نظير هنرمندانه و به جا استفاده شود بر زيبايي و گيرايي شعر و نثر افزوده شود.

ارغون جام عقيقي به سمن خواهد داد/ چشم نرگس به شقايق نگران خواهد شد

زندگي زنگ تفريح نيست، ساعت بعد حساب داريم

| چهارشنبه بیست و ششم فروردین 1388 | | 18:42 | | مهتاب یزدانی |

آرشیو نظرات

دريادلان صف شكن

دريادلان صف شكن :

نكته ها : شهيد مرتضي آويني (1372-1326) فيلم ساز و سردبير مجله ي «سوره» بود. مجموعه برنامه هاي تلويزيوني «خان گزيده ها» «حقيقت» «سراب» و «روايت فتح» از آثار اوست.

خودآزمايي درس 9 :

1 – به عقيده نويسنده، تقدير تاريخي زمين از كجا و به دست چه كساني جاري مي شود؟

از حاشيه ي اروند رود به دست رزمندگان ايران

2 – به نظر نويسنده ها، حقيقت اشياء در جبهه چگونه تجلي مي يابد؟

در جبهه همه ي چيزهاي معمولي جلوه ديگري پيدا مي كنند، انگار همه چيز و همه كس، گنجينه هايي ناشناخته از رازهاي خلقت بوده اند كه ارزش حقيقي آنها اكنون در جبهه آشكار شده است. اين احساس نويسنده از تماشاي رزمندگان ساده و بي ادعايي است كه قبلاً مانند آنها را در مسجد و نماز جمعه و محل كار . مي ديده و اكنون مي بيند كه آنها در حال فلق چه حماسه ي عظيمي هستند.

3 – نويسنده در كدام جمله ها، از مفهوم آيه ي «الا بذكر الله تطمئن القلوب» استخاره كرده است؟

الف – صف طويل رزمندگان تازه نفس با آرامش و اطميناني كه حاصل ايمان است وسعت جبهه هاي فتح را به سوي فتوحات آينده طي مي كنند.

ب – در معركه ي قلوب مجاهدان خدا، آرامشي كه حاصل ايمان است حكومت دارد.

4- امروز «سردمدار» به چه كسي مي گويند؟ تحقيق كنيد در آغاز چه كسي سردم دار مي گفتند؟

مفهوم امروزي سردمدار «سردار» پيشرو و پيشوا است و در اصطلاح زورخانه جاي محترم و متبركي است كه ؟؟؟ شد، كسي حق نشستن در آن جا را ندارد.

بخش دوم : به عهده دانش آموز

پاسخ : شعر پاسخ برگرفته از مجموعه «ريشه در ابر» سروده ي «محمدرضا عبدالملكيان است».

خودآزمايي درس پاسخ :

1 – شاعر در اين شعر، به چه سنتي اشاره دارد؟

هنگام خداحافظي كسي كه عازم سفر است. آوردن آينه و بالا سر گرفتن قرآن و ريختن آب پشت سر وي .

آب ، آئينه و قرآن تقويت كننده ي احساس روشني دل، پاكي و سلامت در ؟؟؟ است.

2 – مقصود از «روشني در دل من مي بارد» چيست؟ نهاد آن كدام است؟

به پيروزي اميدوارتر مي شوم.

نهاد – در محدوده اين مصراع «روشني»است

3 – منظورشاعر از چراغ چيست؟

منظور همه ي آن چيزهايي است كه براي ملت ما ارزشمند است ، مانند : آزادي، شرافت، استقلال و دين

4 – معادل «از صميم قلب» را در كدام مصرع شعر مي يابيد؟

با تمام دل خود مي گويم

5 - «بند پوتين را محكم بست» كنايه از چيست؟

براي مبارزه با دشمن مصمم بودن

6 – شعر سنتي با شعر نو چه فرقي دارد؟

شعر نو شعري است كه وزن و گاه قافيه دارد و در آن ها طول مصراع ها با هم مساوي نيست.

شعر سنتي شعري است كه وزن و قافيه و رديف دارد و اندازه مصرع ها با هم برابر است.

بياموزيم 5 – شعر نو – شعر نيمايي :

شهر سمني تئب فترسي . شهر نيمايي، هر دو داراي وزن هستند ، در شعر سنتي الف – طول همه مصرع ها يكسان است.

ب – قافيه داراي نظم خاصي است يعني در جاي معيني مي آيند. در شعر نيمايي، طول مصراع ها برابر نيست و قافيه نظم خاصي ندارد. مانند شعر زير : تو چرا مي جنگي ؟ پسرم مي پرسد: من تفنگم داشت، كوله بارم بر پشت، بند پوتينم را محكم مي بندم ، مادرم ....

در دوره ي راهنمايي، شعر آب را گل نكنيم، از سهراب سپهري و از زندگي قيصر امين پور، نمونه هايي از اشعار نيمايي اند، اشعار «خط خورشيد» و در پاسخ نيز در قالب نيمايي سروده شده اند.

آزمون فصل 3 :

1 – به دو مورد از اصلي ترين مسائل ادبيات پايداري اشاره كنيد.

الف - .................ب - .................

2 – در جمله «كسي مي گويد» چار چار است». منظور از «چار، چار» چيست؟

3 – منظور از جمله هاي «جواني به رفيقش گفت : در صبح روي شكمم با ماژيك مشخصاتم را نوشته ام» و ديگر هم مي گويد : من هم


   
.AVA.، azam، mmm20001378 و 4 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
فسیل
(@smhmma)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 3077
 

خیلی خیلی ممنون

هرچند من سومم ولی برای دوستان اولیمون لطفا فونتش رو عوض کن خوانا تر بشه همچنین رنگش اگر سیاه بشه شاید بهتر باشه

دمتم گرم تو اینا رو نذاری کی بزاره؟؟؟


   
azam و Cyrus-The-Great واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Paneer
(@paneer)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1261
 

ایول ممنون ((52))((108))((27))((25))((114))((221))


   
پاسخنقل‌قول
shiny
(@shiny)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1588
 

یاخدا...

اینا دیگه چیه ؟!!!اونقد از ادبیات بدم میاد که فکر خوندن اینا هم دیووونم میکنه((225))((225))((72))

اما درهر صورت ممنون شاید یه روزی به درد خورد((122))


   
پاسخنقل‌قول
tala_tabani
(@tala_tabani)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 111
 

ممنون ازت به درد من که میخوره:دی


   
ققنوس واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
Mr_vaziri
(@mr_vaziri)
Famed Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 2565
 

دمت گرم((58))

حال کردم((58))

افرین((58))


   
ققنوس واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
alirezanosrati27
(@alirezanosrati27)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 44
 

خیلی عالی.خیلی بدردم خورد ممنون((86))


   
پاسخنقل‌قول
اشتراک: