صرفا جهت زنده کردن تاپیک.
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
حافظ(فک کنم)((72))
دلیری کجا نام او اشکبوس / همی بر خروشید بسان کوس
فردوسی
سـاقـیـا در گـردش سـاغـر تـعـلـل تا به چند
دور چـون بـا عـاشـقان افتد تسلسل بایدش
حافظ
شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان,
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
حافظ
نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی /سنگ دل این زود تر میخواستی حالا چرا
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
حافظ
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را/ به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارارا
آسایش دو گیتی تکرار این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
حافظ
ان قصر که جمشید در او جام گرفت/اهو بچه کرد و رو به ارام گرفت
بهرام که گور می گرفتی همه عمر/دیدی چه گونه گور بهرام گرفت
خیام
راستی چرا شعر نو نباشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
شیخ بهایی
نمیدونم از علی بپرس!
هرچند که رنگ و روی زیباست مرا/چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا
معلوم نشد که در ترنجانه ی خاک/ نقاش عزل بهر چه آراست مرا
خیام
ابر آمدو باز بر سر سبزه گریست
بی باده گلرنگ نمی باید زیست
خیام