احمقانه ترین ترس؟

من از سوسک می ترسم.((228))

من از تنهایی و تاریکی مثل ...... میترسم!!!! ((95))

من از سگ های کوچولوی خونگی خیلی می ترسم چون یک بار وقتی بچه بودم بافامیل هامون رفته بودیم باباامان(بجنورد) یک خانواده ای کنار ما نشسته بودن از اون سگ کوچولو ها داشتن، من داشتم با دختر دخترخالم توپ بازی می کردم که توپمون رفت سمت اون ها ورفتم بیارمش که سگه یک دفعه بدو بدو اومد طرفم منم که کلا از سگ خاطره ی خیلی خوشی نداشتم و ندارم، برای همین دو تا پا داشتم دوتا هم قرض کردم و الفرار. یعنی می دویدم ها((42)) بالاخره بعداز یک قرن صاحب بی شعورش عقلش کشید سوت بزنه تا سگه بی خیاله معامله بشه((69)) بعد میگه که فکر کرده داری باهاش بازی می کنی در هر صورت مهم نیست اون سگ عزیز چی فکر کرده مهم اینه که من زهرترک شدم و بعد از اون دیگه از هرگونه سگی به شدت می ترسم.((220))

اخی عزیزم چقدر ...واقعاً نمی دونم چه کلمه ای بکار ببرم خخخخخخخخخخ

((72))

خوب من از این می ترسم که امتحان نهایی ها رو بد بدم و کنکور قبول نشم دانشگاه و رشته ای که می خوام

خو من از گل می ترسم دلیلشم نمی دونم شاید حساسیت ترسی بهش دارم((54))

از خیلی چیزها میترسم ولی الان هیچمدوم یادم نمی یاد

مسخره شدن توي جمع

خيلي بده من خشك ميشم وتا اخر مدرسه همون جوري ميمونم.((54))

از حیوانات اهلی خیلی می ترسم...

من از گربه خیلی میترسم ((224)) نخندینا((227))

نه بابا چرابخندیم؟((227))

این جا همه کلی ترس احمقانه داریم پس دلیلی نداره به ترس هم دیگه بخندیم((111))

آخه خوددم بعضی وقتا خندم میگیره((223))

@احمدرضا01 23075 گفته:

آخه خوددم بعضی وقتا خندم میگیره((223))

خو واسه همین بهش می گن ترس احمقانه دیگه. چو خودتم ازش خندت می گیره((99))

بزارید منم بگم((227))من یک ذره،یک کم کمی از تاریکی می ترسم البته نه اینکه موقع خواب لامپ روشن بزارم وقتی که تنهایم و از این کار ها((227))

از اخرت و مردن هم می ترسم و ارزو دارم جهنم نرم(این جاش اینجا نبود و لی گفتم)((227))کنکور هم نمی خوام زیر صدر بشم(اش ماش به همین خیال باشم)که اگر هم بخوام چنین رتبه ای داشته باشم باید درس هام روبخونم که نمی تونم در اون حالت داستان بنویسم که بازم نمی تونم((227))((210))

من از مار می ترسم((75))