آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه
داستان کوتاه
129
ارسال
36
کاربران
533
Reactions
12.8 K
نمایش
شروع کننده موضوع 1393/10/15 22:08
برادران و خواهران گرامی( خواستم بگم لیدیز اند جنتلمن دیدم زیادیتون میشه) با توجه به اتفاقات پیش امده در تاپیکی که مهراد زد( هر کس نمی دونه چی بود نمی خواد بدونه) این تاپیک احداث شد( احداث شد برا تایپک درسته؟) هر کس می خواد برا بقیه ماجرا درس کنه این جانب را مورد مسخره قرار دهد! من ناراحت نمیشم مشکلی هم پیش نمیاد! تمام!
چاگرم
اینم اولین داستان!
روزی شیخ عجم سر در گریبان فرو برده، غرق دریای معرف بود، که ناگاه مریدان برسدیند و بگفتند یا شیخ؟
شیخ سر بلند کرد گفت: بلیا؟
گفتند: مردش هستی جرئت حقیقت بازی بنموییم؟
شیخ گفت: مالتان به این حرفها نمی خورندندی!
گفتند: زر نزنها!
شیخ را اتش خشم بر افروخته گردیدندی! صیحه برآورد: یا اهل الجرئته الحقیقه( حال کردین کلمه رو؟)
پس ناگاه از آسمان جمعی فرو افتادند که در میانشان مهراد نامی و وحید نامی و هادی نامی و بانی خرگوشه نامی بود، و یکی دیگر بود که بسی پشمالو بود!
پس مریدان که این واقعه دیدند خشتک بدرید، تنبان بر سر کشیده پاچه در دهان فشرده! گفتند: یا شیخ و یا اهل الجرئته الحقیقه! ما غلط کردیم بی خیال!
اما اینان را خیال بی خیالی بر سر نبود همی فریاد زده و لینک از آسمان و زمین می فرستادند که ناگاه صیحه ای شنیده شد از جانب حانیه! پس اهل الجرئته الحقیقه و شیخ عجم همچون کسانی که از همه جا بی خبرند مشغول خواندن رمانهای فانتزی شده و حانیه برسید! چون ان همه لینک به همراه مریدان دید، فلفل در دهان مریدان ریخته بفرمود از این جماعت( اشاره به شیخ و اهل الجرئت الحقیقه) یاد بگیرد که در حفظ فرهنگ سایت بسی می کوشند! پس بال گشوده به اسمان رفت!
و در آن لحظه مریدان کلاهم لباسها جرواجر کردند رفتند بمیرند!
چون خلوت شد مکان شیخ و اهل الجرئته الحقیقه سر به سوی لینک ها گذاشتند و بسی جرئت حقیقت بازی کرده سوالهای چیز دار از هم پرسیدند!
و از این واقعه پند می گیریم میوه نشسته خوشمزه تره!
ویرایش بابابزرگ:
نام تاپیک از ماجراهای عجم به شیخنامه ی زندگی پیشتاز جا به جا شد
اگر نام بهتری در ذهنتون دارید پیشنهاد بدید
هنجارها:
1- قانون شماره چهار(از چهارچوب اخلاقی سایت): کاربران سايت مي بايست در هنگام ارسال پيغام در انجمن ها از کلمات مناسب استفاده نمايند.
در صورت مشاهده کلمات رکيک و نامناسب ، به فرد خاطی اخطار داده خواهد شد و در صورت تکرار اكانت آن كاربر در اولين فرصت حذف خواهد شد.
2-در این تاپیک زدن هرگونه اسپمی ممنوع است و در نخستین زمان پاک خواهد شد.
3-یاد کردن کاربرانی که از شخصیت یا نام آن ها در داستانتان استفاده کرده اید الزامی است.
4-خواهشمند است در داستان های خود از شیوه های طنز و فکاهی نویسی استفاده کرده و محوریت داستان های خود را خنده ای بر لبان کاربران قرار دهید
5-هرکس که علاقه ای ندارد نام یا شخصیتش در داستان ها استفاده شود حتما باید ذکر کرده و در صورتی که به پستی در این تاپیک اعتراض دارد به مدیر انجمن یا یکی از پلیسان گزارش دهد.
1393/12/18 19:07
اوففف بیا یه روز نشده اینقد لایک خورد!!
اونوخ هی ناز بیار!!
بسم الله شروع کن دیگه!
فقط یه چیزی آرمانم خوب مینویسه!یه جوری بنویس اونم بنویسه! ((200))البته نظر منه!
sheyton-divane واکنش نشان داد
شروع کننده موضوع 1393/12/18 19:09
@shiny 78302 گفته:
اوففف بیا یه روز نشده اینقد لایک خورد!!
اونوخ هی ناز بیار!!
بسم الله شروع کن دیگه!
فقط یه چیزی آرمانم خوب مینویسه!یه جوری بنویس اونم بنویسه! ((200))البته نظر منه!
آرمان قرار بود، شیخنامه رو جوری بچرخونه که نبود من احساس نشه! ولی ننوشت دیگه! البت شیخنامه می مونه برا هر کس که خواست بنویسه من جمله آرمان! من تاپیکمو جدا می زنم! یه سورپرایزه!
shiny واکنش نشان داد
شروع کننده موضوع 1393/12/18 21:03
15 تا سپاس پایان رای گیری https://www.pioneer-life.ir/thread5640.html
1393/12/19 08:56
@Ajam 78287 گفته:
مرسی! البته اگه نوشتن سری جدید شروع بشه تازه می فهمین قلم شیخ چقدر قدرتمنده! تف به ریا البت
ولی اصل کلام اینقدر الکی نبرینم بالا به کله میام پایین خون جوون مردم می افته گردنتون
وای خداوندا!!!!!!! چقدر شما متواضعید یا شیخ
شیخ ما مریدان تعریف میکنیم تو دلمان هیچ نیست ((200))شاید در هپروت بالا بروید در ملکوت بالا نمی روید پس درمواقع سقوط این ذهن و قلب مبارکتان است که میشکند(از درون) نه جسم گرانقدراتان!
پس خبر خوش زنده می مانید...
شروع کننده موضوع 1394/03/31 22:33
اورده اند روزی مریدان به کلبه شیخ عجم شده فریاد بر آوردند و صیحه بزدند: یا شیخ الشیوخ!!!!
اما تنها چیزی که شنیدند پزواک صدایشان از طرف کوه بود که می گفتندی:
- برین گم شین شیخ نیست!!! ( پژواک به این قشنگی شنیده بودین تا حالا؟؟؟)
پس مریدان صیحه دیگر بزدند یا شیخ کجایندی؟؟؟؟؟
پس دوباره پژواک بیامد:
- مزاحم نشین برین دیگه!!
پس مریدان سر در گریبان فرو برده، نالان و گریان و افتان و خیزان و درب و داغون کلا دیگه، سر سوی شهر نهادند، چون به میدان شهر رسیدند از شدت فراق و دوری شیخ همگی دندان درد بگرفته بودندی و کلیه هایشان ورم کرده بود!!( دندون درد که بگیری نمی تونی اب بخوری، میزنه به کلیه ورم می کنه! خخخخخخخخخ)، پس یکی از مریدان که سرآمد دیگر مریدان در چرت و پرت گفتنو شر و ور بافتن و الکی خوش بودن بودندی، صیحه بزد ای دوستان بیایید دم غنیمت شماریم شیخ نیست که نیست، بیایید به کافه برویم و دودی بزنیم تا درد فراق دوری شیخ ول کنند و کلیه هامان ورمش بخوابد!!!
پس دیگر مردیان از این فکر بکر او، گریبان خویش جر دادند و به سوی کافه شدند! چون بدانجا رسیدند در میان دود و قل قل قلیان و اوهو اوهو معتادین شیخ را دیدند که جسمی مستطیل شکل و بس باریک به دست گرفته و جارپ و شارپ با انگشت روی ان می کوبد و خنده های مستانه میزند و به کل از خود به در است!!!!!
پس سوی او شدند و صیحه برآوردند یا شیخ چه می کنی؟؟؟؟ شیخ سر بلند کرده مجنون وار به ایشان نگاه انداخته دوباره سر در جسم مستطیلی شکل فرو بردندی!!! پس مردیان را خشم در بر گرفته سیلی و چک و لگد بر شیخ زدند که ناگاه شیخ از حالت مستی برون شد و صیحه برآورد چه می کنید گوزنان دریای خریت!!!!!!؟؟
پس مریدان واقعا باز گفتند و بپرسیدندی یا شیخ چه می کردی؟؟؟
شیخ سینه خویش صاف نمود بفرمود:
این که می بیند موبایل است، وسیله جدید برای استعمال مخدری جدید که بسی فاز دهد! من با این مخدر حال می نمودمی!!!
پس مریدان بگفتندی یا شیخ این مخدر جدید چیست؟؟؟
شیخ بفرمود: تلگرام!!!
جمله مریدان به حالت پرسشی بگفتند تلگرام؟؟؟؟؟
شیخ چون کلمه تلگرام بشنید اول بگریست و پس بخندید و دوباره سر در موبایل فرو بردندی!!
پس مریدان برخواسته سوی صاحبه کاف شدند و بگفتند برای ما نیز تلگرام اماده کن، پس چون با تلگرام دود گرفتندی، دندان درد و ورم کلیه رفع شد و به جای آن کبدشان ورم کرد و کلا مردن!!!!! فاتحه!!
نکته اخلاقی: موبایل برا تلگرام مثل بافور برا تریاکه! نباشه نمیشه!!!
شروع کننده موضوع 1394/10/17 20:30
آورده اند که روزی شیخ عجم سر در بحر مکاشفات فرو برده، در دریای تفکر غرق گشته که ناگاه مریدان برسیدند و صیحه برآوردند
- یا شیخ!!!
شیخ سر بلند کرده، نفس خویش بیرون داده بگفت:
- بلیا؟
مریدان دگر باره صیحه زدند
- شیخا!!!!!
بفرمود
-بله؟
مریدان چون بار سوم دهان باز نمودند تا صیحه زنند، شیخ نعره کشید:
- ای خشتک دریدگان،پاچه در دهان چپانده، شلوار بر سر کشیده! خب بنالید دگر!!!!
چون مریدان نعره شیخ بشنیدند، همگی خشتک دریده، شلوار به سر کشیده، پاچه در دهان فشرده بگریختند.
شیخ دو دست خویش چون چنار برافراشته بر سر خویش کوبید و رو ی به درگاه خداوند گریست که:
- خداوندا! به سبب کدام گناه چنین مریدان نسیب من گرداندی و به تاوان گدام خطا مرا گرفتار چنین مردمانی کردی؟
پس ناگاه صدای فرشتاگان را شنید که بخندیده بگفتند:
- شیخا! خب ناراحتی برو مرید دیگر بیاب!
شیخ چون صدای فرشتگان بشنید، تعقل نمود و دریافت که تنها راه همان است که مریدان دگر بیابد!
پس به کلبه خویش بشد، پیرهن سفید خویش به تن نمود، شلوار پارچه مشکی که خط اتویش گاو سر می برید بپوشید و تسبیح مهره فلز بر دست گرفت و پاشنه کفش خویش برکشیده سوی شهر شد تا مریدان دگر بیابد!
چون به شهر رسید( شهر استعاره از زندگی پیشتازه) شهر را چنان سوت و کور و خموش دید که پشتش بلرزید با خود بگفت:
- مبادا که بر ما بلای شبکه های اجتماعی نازل گشته است؟
پس صدای خویش بلند نمود:
- یا اهل الزندگی الپیشتاز تاز تاز تاز تاز تاز؟؟؟؟
پس چون سکوت کرد از طنین صدایش در شهر بس شگفت زده شد که ناگاه بفهمید خودش ادای اکو در آورده است!!!! پس بگفت:
ایول به خودمان که عجب صدای سیستم صوتی در آوریم!!!!!
پس در شهر به قدم زدن پرداخت تا کسی را یابد و او را مرید خویش سازد، چون به مرکز شهر رسید کسی را دید که لباس سبز ادامسیش چشم ادم را میزد( سبز ادامسی چشم ادمو میزنه؟؟؟؟؟؟) صیحه بزد: ای سبز ادامسی کیستی؟؟؟
بدید که سبز ادامسی هیچ نگوید، چون نزدیک تر برفت، بدید که او کسی نیست جز لیلا( @Leyla ) بگفتا: لیلا! تو را چه گشته که چنین لباسی بپوشیده که تو را انگشت نمای مردم خواهد نمود!!!!
لیلا بخندید و بگفتا: شیخا!!! سخت در عهد دقیانوس مانده ای!!!! این لباس لباس مدیر ارشد باشد که هر کس ان را به تن کند جزو تیم مدیریت گشته و جمله مردم سخت از او حساب برند!!!!
شیخ عجم بفرمود: پس چرا مجید آن را به تن کرد و هیچ نگشت!!!!
لیلا بگفت: زان که مجید بی عرضه است!( مجید تقصیر من نیست لیلا گفت!!!!!! )
پس شیخ صیحه بزد: یا لیلا! من خواهم که مرید جدید یابم! کجا تواتم یافت؟؟؟
لیلا صیحه بزد: تنها در تلگرام گوگولی مگولی یافت میشود!
شیخ چون نام تلگرام بشنید بگفت: ایا چنین بلای وحشتناکی بر سر ما نازل گشته است و جمله اعضا چت باکس عزیز را ول نموده سوی تلگرام شده اند؟؟؟؟؟
لیلا صیحه بزد: آری آری! ولی بلا نیست که خیلی خوبه!!!
شیخ بگفت بلاست! بس بلایی بزرگ!
لیلا بگفت: حال که چنین است پس چنان کنم که دگر به تلگرام عزیز من بلا نگویی!
پس شیخ را بن نمود و اخراج نمود و امتیازهایش جمله کسر کرد! چنان که شیخ با سرعت برق به کلبه خویش بشد، در را از درون قفل نمود و درون یخچال پناه گرفت!!!!( اون زمان یخچالم بوده! جالبه! الان میشه نتیجه گرفت مخترع یخچال از زندگی پیشتاز بوده!!!) و شیخ 20 روز بعد از آن روزی 3000 بار می فرمود: که تلگرام خوب است، چت باکس بد است، تلگرام خوب است، چت باکس بد است و ....
نتایج اخلاقی:
1 میردان خود را دوست بدارید! تا گرفتار مدیر ارشد سبز ادامسی نشوید! آفرین!
2 تلگرام خوب است چت باکس بد است!
3 تیبا غزال تیزپای ایرانی!
4 اقا ایفای نقش سایت خیلی خوبه!
5 لیلا مدیر شدنت مبارک!
7 فست فود ضرر داره!
8 مجید دلمون برات تنگ شده!
9 مجید دلت نمی دونم برامون تنگ شده یا نه!
10 سبز ادامسی چشم را میزند!
11 میدونم بد نوشتم ولی فقط میخواستم بنویسم!
چاکر همه!
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
یادم رفت میجدو یاد کنم @ThundeR
1394/10/17 20:57
) ) )
عااالی بود! عاشق نوشته هاتم! :دی
(شیرینی اینقد خوب نوشتنتو هم یادت نره بدی :دی)
Leyla و sheyton-divane واکنش نشان دادند
1394/10/17 21:07
یا شیخ ،
@Ajam
کوفتگی امتحان ز ماشوتاندی
دمت سوزان بادا)
پند اخلاقی: کلمه های جایگزین جهت افزایش کیفیت فرهنگی ;
جمله مریدان
1جامه بدریدند
2گریبان چاک کردند
3لب بترکاندند
4شست پا گزیدند
5گزینه الف وب
6سرکاریدآبجی بزرگه دیگه نمیتونه پند اخلاقی نگه
درضمن اون سبز آدامسی رو خوب اومدی)))
1394/10/18 00:40
وااااااااای عاااااااااالی بود...
روحیم عوض شد بعده مدتها!!!
:دی :دی :دی ) ) )
azam و sheyton-divane واکنش نشان دادند
1394/10/18 01:33
خخخخخخخخخ حمزههههه :دی)))
دمت گرم! عالییی!
@Ajam 94024 گفته:
5 لیلا مدیر شدنت مبارک!
مرسییییییی برادرم!
عاقا هر چی از زبون من درمورد مجید نقل شده اصلا مدرک معتبر نداره هاااا (رفتم زیردستش مقش میده نمینویسم وای به حال این که اون یه جمله رو بخونه...)
و
یخچالو تو برداشتی؟ 
بیار بزار سرجاش آفرین
