سلام دوستان. امروز یازده دی ماه 402 هست و تصمیم گرفتم فایلهای قدیمی رو محو کنم. از اونجایی که در حال دوبارهنویسی داستان هستم، و به نظرم نثر و پلات قدیمی کیفیت نداشت، امیدوارم همون خوانندههای انگشتشمار من رو ببخشند. داستان بروز شده بعد از پیشرفت تا حدودی اینجا هم آپلود میشه، اما فصلدهی هفته به هفته در تلگرام خواهد بود. اگه کسی علاقمند بود میتونه به پیوی من پیام بده: Taboo_Existence
ما که چند ساله امیدوار موندیم، و همچنان امید داریم تا انجمنها مثل قبل به اوج برسند و فعالیت روزافزون باشه.
فصل نوزدهم به پست اول افزوده شد. لطفا اگه نظری پیشنهادی چیزی بود دریغ نکنید نگید کی حال داره و اینا. همین چیزها دل آدم رو خوش میکنه. مرسی
عالی بود
۱۶-۱۸ رو دیروز خوندم
فوق العاده بود
فقط اینکه ۱۶ و ۱۷ صفحاتش کم بود
۱۸ خوب بود
اون وضع حماقت و خنگیه آرتام روانی کننده بود
از خنده شادروان شدم
ممنون بابت فصل جدید داستان داره جذاب تر می شه
۱۹ رو هم خوندم
تو خیابون خوابیدن زای واقعا ایدهی جالبی بود
اول مصریه (فربین؟.. فوبین ...) حرکتش واقعا به شخصیتش میخورد.
فقط یه چیزی اون تیکه که هویتش رو افشا کرد و رفتن تو فاز حجوم چی شد؟ ادامهش اصلا بهش نمیخوره و باهاش تناقض داره.
پ.ن: بازم یه فصل عالی دربارهی مرگباز، خدا این داستان رو کلا ببره تو این حاشیهها😍😍
اسپم
چطور می تونم کتابمو ارسال کنم؟ هر چقدر سایتو گشتم نتونستم جاییو پیدا کنم
سلام خوبید من تازه کتاب رو دانلود کردم از خلاصه داستان نشون میده خوبه الان شروع میکنم خوندن بعد وقتی خوندمش میام نظرم رو میگم
کتاب خیلی خوبی هست روند فصل دهی چطوریه ؟
دوستان نظرات رو خوندم. مرسی واقعا انرژی گرفتم
فصل بعد رو واقعا نمیدونم کی میتونم بنویسم. امتحانات پایان ترم و درگیری های مختلف اجازه نمیدن با فراغ باز بنویسم. اما میتونم پلات رو پیش ببرم که بعد راحت بشینم سر نوشتن
راجع به خود داستان هم اگه نظر بدید ممنون میشم.
آها آریا، بعد از ویرانی قراره مجموعه اصلی رو شروع کنم. اون تماما درباره مرگبازه. از دوران جوانی تا ابدیتش
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پستها ادغام شدند - - - - - - - - -
البته اول باید ویرانی رو تمام و کمال به پایان برسونم و ویراست و کارهای دیگش رو انجام بدم. به علاوه ویرانی یک دو جلدیه که جلد اولش هنوز به یک پنجم هم نرسیده خودم وقتی بهش فکر میکنم با خودم میگم چطوری قراره بنویسمش؟
@Envelope 107181 گفته:
دوستان نظرات رو خوندم. مرسی واقعا انرژی گرفتم
فصل بعد رو واقعا نمیدونم کی میتونم بنویسم. امتحانات پایان ترم و درگیری های مختلف اجازه نمیدن با فراغ باز بنویسم. اما میتونم پلات رو پیش ببرم که بعد راحت بشینم سر نوشتن
راجع به خود داستان هم اگه نظر بدید ممنون میشم.
آها آریا، بعد از ویرانی قراره مجموعه اصلی رو شروع کنم. اون تماما درباره مرگبازه. از دوران جوانی تا ابدیتش
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پستها ادغام شدند - - - - - - - - -
البته اول باید ویرانی رو تمام و کمال به پایان برسونم و ویراست و کارهای دیگش رو انجام بدم. به علاوه ویرانی یک دو جلدیه که جلد اولش هنوز به یک پنجم هم نرسیده خودم وقتی بهش فکر میکنم با خودم میگم چطوری قراره بنویسمش؟
مرگباااااز؟؟؟😍😍😍😍🤩🤩🤩🤩
همین فردا این دوجلدی رو تموم میکنی، میری سراغ داستان اصلی.🤨😤😤😤😠
هیچ عذری هم پذیرفته نمیشه!!😠😠😠😠
الو یک دو سه، آزمایش میشه.
صدام میاد؟
خب...
دیگه تابستونه
درس و دانشگاه و امتحاناتم پر
۳وم مرداده
😤پس ایییین فصل جدید کوووووووووووو😡😡😡😡😡
🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬
🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬
🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬
🤬🤬..
یه لحظه هه هه هه
نفسم بند اومد
در ادامه..
🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬
🤬🤬🤬🤬
من دیگه حرفامو زدم
شب خوش😌😌
سلام دیگه کتابو ادامه نمیدی ؟ خیلی وقته فصل جدیدی نذاشتی
داداش کجایی؟؟
فصل نمیدی؟
با سلام پانزد فصل اول کتاب شما مطالعه شد
یک چند سالته؟
بعد از جواب این سوال نقد می کنم
@سید 107572 گفته:
با سلام پانزد فصل اول کتاب شما مطالعه شد
یک چند سالته؟
بعد از جواب این سوال نقد می کنم
سلام. اگه به سن مربوطه مرسی از نقد نخواهم. :دی
حالا خواننده ای که نیست ولی یه مدت بارگیری کنم دوباره بر میگردم.