تا حالا فکر کردین اگه زندگی پیشتاز نبود چه اتفاقی می افتاد؟
سایت زندگی پیشتاز میتونه برای افراد مختلف معنیای مختلف داشته باشه
برای یکی محل دانلود . برا یکی دیگه محل ترجمه ی کتابای جدید . برا یکی دیگه یه جا برای وقت گذرونی . و و و هزار معنی مختلف
ولی برای کسایی که با روح سایت عجین شدن...حسش کردن...درک و لمسش کردن
به عبارت دیگه عضوی از خونواده ی ما یعنی زندگی پیشتاز شدن
این معنی و مفهوم شکل تازه ای به خودش میگیره...یه شکل زیبا
به اسم خانواده
پس هرکس به خاطر دینش نسبت به سایت و این خونواده ی پر مهر و محبت
یه بند بنویسه...
بلند نه
کوتاه نه
مختصر و مفید نه
باید کامل احساسشو شرح بده...ولی از زیاده گویی هم خبری نباشه
اگه زندگی پیشتاز نبود . . .
اولین نفر من
اگه زندگی پیشتاز نبود هرگز نمیتونستم برای بار دوم به محبت و شادی و امید دست پیدا کنم
1 . هرکس یک بار میتونه بنویسه
2 . زیاده گویی و هجو در کار نباشه
3 . باید به طور کامل احساستون رو شرح بده
4 . هرگونه اسپم غیر قابل قبول بوده و حذف میشه
اگه نبود من نه 109 پستی داشتم نه 18 تاپیکی نه 5700 امتیازی
اگه پیشتاز نبود! اممم تعدا دوستای عزیز مجازیه من شاید کمتر از 10 تا میشد... خیلی از شادی ها و خاطرات خوبی که تو این مدت یکساله(نسبتا کوتاهه) با یکسری از بچه های پیشتاز داشتم رو تجربه نمیکردم.
من اژدهای برنزی نیستم ک به تونل های زمان سفر کنم و پایان همه راه های زمانیه ممکنو ببینم. (برگرفته از کتاب وارکرایمز مجموعه ی وارکرفت @_@)
درکل باید بگم سخته ک بتونم بگم چه اتفاقی میوفتاد اگه این اتفاق برای ما نمیوفتاد(یعنی اگه زندگی پیشتاز نبود) فقط میدونم که مطمنا خیلی تغییرات خوب و بدی و خاطرات خوب که برام اتفاق افتاد رو تجربه نمیکردم.
امیدوارم این سایت همیشه باشه...
اینقدر ک بعد از 80 سال وقتی روی صندلی ننوییم نشستم و لب تابم(شایدم رو هوا خدارو چ دیدی شاید تکنولوژی اینقدر پیشرفت کرد حتی کف دستت تونستی بری گوگل چرخ بزنی!) رو روی پام گذاشتم و دارم تاپیکای پیشتازو چک میکنم خونوادم بهم میگن:
after all these time??
منم در جواب میگم:
always
اپر زندگی پیشتاز نبود...
نه. اگر نبود جهان ویران نمی شد. افراد کمی دلشکسته می شدند اما...
همان افراد کم هم، من و دوستان هستیم. اگر زندگی پیشتاز، یا هر سایت دیگری که ما را به خودش پیوند داده نبود، زندگی معنای خود را از دست می داد. اینکه بتوانی با دوستانی که هرگز ندیدی یا کلامی از آنان نشنیدی زندگی کنی، ورای معجزه است. اینکه نگران نباشی چه میگویی، هر چه بگویی، چه از رنگ سرخ فام غروب و چه از تلنبار درس هایت، باز هم چندین گوش شنوا داری و یک خانواده.
اپر زندگی پیشتاز نبود، چندین نفر تنها بودند و بی احساس. وقتی جایی نبتشد که بتوانی با آرامش داد بزنی:من یک کتاب تازه میخوام!!!! یا دلنوشته ای بنویسی و ذهن خودت را آرام کنی.