سلام.این دومین تجربه داستانی من هست که در ادامه ی کتاب نارنیا :شیر.کمد.جادوگر نوشته اقای لویس هست وقایع پنج سال بعد از نبرد با ملکه سفید هست که پسری به نام جک وارد نارنیا میشه .
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پستها ادغام شدند - - - - - - - - -
دانلود فایل فصل-اول1.pdf | آپلود سنتر آپلودر
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پستها ادغام شدند - - - - - - - - -
فصل دوم رو سه شنبه منتشر می کنم
من الان همه رو خوندم . اسلانو بغل کردی ؟ بیخیال ((119))
روند حمله خوب بود ، ولی بازم توصیفاتت کم بود در واقع اصلا نداشتی ، احساسات هم کم بودن و با یک لحن عجیبی انگار از سمت جک صحبت میشد یه لحن تند ! یه جورایی بدخلق بود انگار . دیگه ... اممم ... اها ، ببین سبکت ... درکش نمیکنم ، یعنی چی ک فن فیکشن نیست ؟ درسته شخصیت هات جدید ن ولی وقتی از ایده ی یک داستان استفاده میکنی اسمش میشه فن فیکشن ، اصولا همین تغییر ماجرا تو فن فیکشن اتفاق میفته دیگه ! بنابراین پیشنهاد میدم کتاب نارنیا رو بذار بغل دستت و توصیفات و اینا رو از روی اون بنویس . رفتن تو قلعه ؟ بزرگ بود ؟ ابهتش ؟
ببین یکی از مهمترین چیزا تو داستان اینه که بتونی جور یتوصیف کنی چیزیو ک خواننده رو وادار به تحسین کنه و در ضمن بتونه تصورش کنه . ما که نمیتونیم ذهن تو رور بخونیم بنا براین باید قشنگ توصیف کنی و دقیق توضیح بدی که مکان و غیره چجورین ! پس تو فصلای بعدی من ازت انتظار یک دسکریپشن عالی رو دارم .
موفق باشییییی
فصل های هر داستان در روز سه شنبه هرهفته قرار میگیرد
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پستها ادغام شدند - - - - - - - - -
@Celaena Sardothien 103987 گفته:
من الان همه رو خوندم . اسلانو بغل کردی ؟ بیخیال ((119))
روند حمله خوب بود ، ولی بازم توصیفاتت کم بود در واقع اصلا نداشتی ، احساسات هم کم بودن و با یک لحن عجیبی انگار از سمت جک صحبت میشد یه لحن تند ! یه جورایی بدخلق بود انگار . دیگه ... اممم ... اها ، ببین سبکت ... درکش نمیکنم ، یعنی چی ک فن فیکشن نیست ؟ درسته شخصیت هات جدید ن ولی وقتی از ایده ی یک داستان استفاده میکنی اسمش میشه فن فیکشن ، اصولا همین تغییر ماجرا تو فن فیکشن اتفاق میفته دیگه ! بنابراین پیشنهاد میدم کتاب نارنیا رو بذار بغل دستت و توصیفات و اینا رو از روی اون بنویس . رفتن تو قلعه ؟ بزرگ بود ؟ ابهتش ؟
ببین یکی از مهمترین چیزا تو داستان اینه که بتونی جور یتوصیف کنی چیزیو ک خواننده رو وادار به تحسین کنه و در ضمن بتونه تصورش کنه . ما که نمیتونیم ذهن تو رور بخونیم بنا براین باید قشنگ توصیف کنی و دقیق توضیح بدی که مکان و غیره چجورین ! پس تو فصلای بعدی من ازت انتظار یک دسکریپشن عالی رو دارم .
موفق باشییییی
درباره توصیفات این فصل متاسفانه نتونستم توصیف کنم .شخصیت جک رو اخلاقیاتش رو از خودم الهام گرفتم چون خودم هم اینجوری هستم .بغل کردن اصلان چیزی نیست لوسی و سوزان بارها اصلان رو بغل کردن کتاب نارنیا رو خوندم اونم چند بار و با همه چیزش اشنا هستم .ممنون از نقد زیباتون
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پستها ادغام شدند - - - - - - - - -
1.اسم تو چیست؟ جک
2. ظاهر (سن، چهره، لباس).17 سال دارم
3. وضعیت تاهل(مجرد، متاهل، فرزندان . مجردم فعلا
4.خانواده(والدین، اعضای تاثیرگذار خانواده).دو برادر به اسم های ادوارد و ارتور دارم و مادرم پدرم هم در جنگ کشته شده
5. پیشینه(تحصیلات، شغل،...).در یک دبیرستان معمولی درس خوندم
6.ویژگی ها( تکیه کلام ها، عادت ها، وسایلی که همراه دارد).هان.همیشه اخم روی صورت دارم .
1. اگر یک روز آزاد داشتی و تنها وظیفه ات این بود که لذت ببری، جه کار می کردی؟شمشیر زنی و تیر اندازی تمرین میکردم
2. در زندگی ات به جه جیزی بیش از همه افتخار می کنی؟(جواب این سوال هم در مورد زندگی شخصی می تواند باشد هم زندگی حرفه ای) به خدمت به سرزمین نارنیا .خوب هم مخ میزنم
3. صبح که از خواب بیدار می شوی اولین کاری که انجام می دهی چیست؟مثله همیشه چک میکنم ببینم ایا تو نارنیا هستم یا نه
4. از چه چیزی در زندگی ات بیش از هر چیز شرمنده هستی؟اینکه باعث کشته شدن موجودات زیادی شدم
5. فکر می کنی به چیزی که والدین ات می خواستند تبدیل شده ای؟اره....پدرم همیشه میخواست یک جنگجو دلیر و پر افتخار بشم.
6. چه چیزی بوده که همیشه دوست داشتی انجام بدی و لی نتوانسته ای؟ چرا؟زندگی همیشگی تو نارنیا ولی چون اصلان گفت مجبور شدم برم
7. بدترین اتفاق زندگی ات چه بوده؟ چه چیزی از آن یاد گرفته ای؟کشته شدن بهترین دوستم و یاد گرفتم همیشه مواظب دوستام باشم تا از دستشون ندم
8. در مورد بهترین دوستت بگو، کجا آشنا شده اید؟ چه چیزی را در مورد او دوست داری؟ او از چه چیز تو خوشش می آید؟تام در نارنیا باهاش اشنا شدم وقتی در حال جر و بحث با یه کوتوله بودم اون از اینکه من هیچ وقت حرفم رو پس نمیگیرم خوشش اومد
9. بدترین کاری که در حق یکی انجام داده ای چیست؟چرا؟به زودی می فهمید
10. دوست داری روی سنگ قبرت چه بنویسند؟حتی اگر شجاعت نداری سعی کن مثله یک قهرمان بمیری
11. دوست ایده آل ت رو توصیف کن و بگو اگه پیدایش کنی با او ازدواج می کنی؟.دختری با موهای طلایی قدی متوسط صورتی کک مکو و اندامی زیبا پیداش کردم و خیال ازدواج باهاش رو دارم
12. بزرگ ترین ترست چیست؟اینکه بفهمم دیگه راه برگشتی به نارنیا و دیدن اصلان نیست
13. با اهمیت ترین چیز زندگی ات چیست؟ برای چه چیزی بیشترین ارزش را قائلی؟شرافتم.چون شرافت یک جنگجو خیلی مهم هست
14. موقع رانندگی به چه آهنگی گوش می دهی؟متاسفانه من ماشین ندارم و نمیدونم هم چیه
15. چه چیزی را در مورد خودت بیشتر دوست داری؟ چه چیزی را کمتر؟ اینکه رو حرفم وایمیستم واز مغرور بودن خودم بدم میاد
16. چه احساسی در مورد زندگی ات داری؟ چه چیزی را دوست داری تغییر دهی اگر چیزی برای تغییر وجود دارد؟زندگیم درهر دو دنیا عالیه و هیچ چیزیش رو دوست ندارم تغییر بدم جز مردن پدرم
17. چه چیزی عصبانیت می کند؟اینکه بفهمم به من خیانت شده
18. خشم خودت را چطور نشان می دهی؟شمشیرم رو میکشم نفسم رو حبس میکنم و هرچی جلو دارم باشه ریز ریز میکنم
19. صبحانه مورد علاقه ات چیست؟ی لیوان شیر و یک کیک شکلاتی
20. از چه چیزی پرهیز می کنی؟دروغ گفتن
خب اینم از مصاحبه شخصیت اصلی یعنی جک
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پستها ادغام شدند - - - - - - - - -
فردا مصاحبه شخصیت سایمون رو میزارم
مصاحبه سایمون رو الان میزارم
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پستها ادغام شدند - - - - - - - - -
.اسم تو چیست؟ سایمون
2. ظاهر (سن، چهره، لباس).دو سال سن دارم البته برای یه موش یه ذره زیاد هست به لطف اصلان من از همه ی موش ها بیشتر عمر میکنم.موهای سفید دارم روی صورتم بریدگی ها زیادی وجود داره
3. وضعیت تاهل(مجرد، متاهل، فرزندان . متاهل هستم و صاحب 12فرزند
4.خانواده(والدین، اعضای تاثیرگذار خانواده)همسرم اناستازیا و 12 تا پسرم
5. پیشینه(تحصیلات، شغل،...).در قصر کایرپاراوال بزرگ شدم و مهارت های رزمی رو اصلان بزرگ به من اموزش داده
6.ویژگی ها( تکیه کلام ها، عادت ها، وسایلی که همراه دارد).تیکه کلام ندارم همیشه شمشیرم همراهم هست و عادت دارم هرروز یه لیوان چای کاج بخورم
1. اگر یک روز آزاد داشتی و تنها وظیفه ات این بود که لذت ببری، جه کار می کردی؟به پسرام شمشیر زنی اموزش میدادم
2. در زندگی ات به جه جیزی بیش از همه افتخار می کنی؟(جواب این سوال هم در مورد زندگی شخصی می تواند باشد هم زندگی حرفه ای)خدمت به اصلان و پادشاه جک
3. صبح که از خواب بیدار می شوی اولین کاری که انجام می دهی چیست؟ببینم ایا از تعداد بچه هام کم نشده
4. از چه چیزی در زندگی ات بیش از هر چیز شرمنده هستی؟اینکه با بی مسعولیتی خودم گذاشتم پادشاه تیر بخورن
5. فکر می کنی به چیزی که والدین ات می خواستند تبدیل شده ای؟اره ...مادرم همیشه میخواست اصلان به من افتخار کند
6. چه چیزی بوده که همیشه دوست داشتی انجام بدی و لی نتوانسته ای؟ چرا؟بتونم شمشیر انسان هارو بلند کنم .
7. بدترین اتفاق زندگی ات چه بوده؟ چه چیزی از آن یاد گرفته ای؟نمیتونم بگم چون خیلی برام سخته
8. در مورد بهترین دوستت بگو، کجا آشنا شده اید؟ چه چیزی را در مورد او دوست داری؟ او از چه چیز تو خوشش می آید؟ فرانک وقتی یک گربه دنبال من بود فرانک جلوی گربه رو گرفت و من رو نجات داد البته این برمیگرده به بچگی ما
. بدترین کاری که در حق یکی انجام داده ای چیست؟چرا؟همسرم و بچه هام رو برای یک سال تنها گذاشتم
10. دوست داری روی سنگ قبرت چه بنویسند؟برای نارنیا و اصلان کشته شد
11. دوست ایده آل ت رو توصیف کن و بگو اگه پیدایش کنی با او ازدواج می کنی؟.به شما ربطی نداره ولی پیداش کردم و باهاش ازدواج کردم
12. بزرگ ترین ترست چیست؟اینکه بفهمم یکی از بچه هام گمشده
13. با اهمیت ترین چیز زندگی ات چیست؟ برای چه چیزی بیشترین ارزش را قائلی؟شرافتم.چون شرافت یک جنگجو خیلی مهم هست
14. موقع رانندگی به چه آهنگی گوش می دهی؟متاسفانه من ماشین ندارم و نمیدونم هم چیه
15. چه چیزی را در مورد خودت بیشتر دوست داری؟ چه چیزی را کمتر؟ اینکه خنده رو هستم و از اینکه خیلی زود به همه اعتماد پیدا میکنم بدم میاد
16. چه احساسی در مورد زندگی ات داری؟ چه چیزی را دوست داری تغییر دهی اگر چیزی برای تغییر وجود دارد؟زندگیم عالی هست و دوست ندارم تغیرش بدم
17. چه چیزی عصبانیت می کند؟اینکه بفهمم کسی به من دروغ گفته
18. خشم خودت را چطور نشان می دهی؟معمولا عصبانی نمیشم
20. از چه چیزی پرهیز می کنی؟بی ادبی
اینم مصاحبه سایمون موش وفادار
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پستها ادغام شدند - - - - - - - - -
فردا مصاحبه فرانک رو میزارم
داداشی ناراحت نشی ولی مگه انشا مینویسی الان تو فصل سومت انگار فقط گفتی این شد و اون شد ولی خیلی قشنگه
قبول دارم خودت که میدونی این فصل رو که داشتم مینوشتم چی شد .حالا ببینم خودت چه میکنی