Header Background day #27
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

معرفی اساطیر هند

7 ارسال‌
5 کاربران
15 Reactions
4,543 نمایش‌
berta
(@berta)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 121
شروع کننده موضوع  
سلام !

همون طور که از عنوان معلومه توی این تاپیک اساطیر هند رو توضیح میدیم !

منبع همه مطالب : ویکی پدیا

______________

شیوا :

خدای فنا و نابودکننده و وحشت آور اما نام او در سنسکریت به معنی مهربان نیز هست. شیوا معتقد بوده است که تمامی کائنات همواره در حال رقص جاودانه ای هستند و او این رقص را ایجاد کرد و خودش به انجام آن می پرداخت.رقص هندی که بسیاری ازحرکات یوگا را در خود دارد،فقط برای سرگرمی یا تفریح نیست بلکه یک رقصنده با ایمان هنگام انجام این حرکات به حالت خلسه رفته و به آرامش دست می یابد.این رقص موجب نشاط و شادی روح وروان نیز می شود. رقصها نیز انواع متنوع و مختلفی دارند.

★★★★★★

اگنی :

خدای آتش و تجسم آتش مقدساست.ِاگنی از دیر باز توسط آریاییان باستان پرستش می شده است و هنوز هم آثار تقدس آتش میان هندیان و زرتشتیان وجود دارد.اگرچه زرتشتیان آتش پرست نیستند اما تقدس آتش متعلق به فرهنگ پیش از زرتشت است و تا کنون نیز باقی‌مانده است.

★★★★

سوریا :

در هند خدای خورشید بانام سوریا شناخته می‌شود و یکی از مهم‌ترین خدایان و دایی محسوب می‌شود. این خدا از یکسو تجلی عظمت آتش الهی است و از دیگر سوی منبع و منشاء نور، گرما. حیات و معرفت است. اشراف سوریا به جهان با برج‌های دوازده گانه خورشید در طول سال نسبت دارد. سوریا مرکز عالم خلقت است که درمرز سپهرهای متفاوت قرار گرفته است. برفراز خورشید، افلاک غیر متجلی و غیر ظاهر قرار دارند که حوزه حکمرانی حاکم اعظم کائنات است و تحت آن کرات و سپهرهای ظاهر (چون ماه و زمین و دیگر سیارات) واقع شده‌اند. پس جایگاه خورشید حد اتصال دو مرتبة وجود (متجلی و نامتجلی) است و او نمایندة هر دو وادی به شمار می‌رود. خورشید برای انسان بدوی قوی‌ترین عنصر وجود و مهربان ترین قوای طبیعت بوده و قاعدتاً می‌بایست جزو اولین خدایان و معبودان برای او بوده باشد. حیات و بقای انسان بدوی به حضور خورشید متکی بوده و لذا خورشید که منشاء نور، قدرت روحانی و قوای فکری و نیروهای طبیعی بوده نزدیکترین پدیده به ذات جاودانی الهی شمرده می‌شد.»

«هر آنچه که از آغاز تا انجام بوده و خواهد بود از خورشید نشأت گرفته .درجة تقدس خورشید گاه به مرتبه فرد اولیه می‌رسد و با قربانی کیهانی یکی می‌شود. پروردگار تولید نسل‌ها به خورشید تبدیل می‌شود و همه موجوادت زنده از او متولد می‌گردند، او توسط انوار تابناک خود به غذا و غلات جان می‌بخشد، وقتی که خورشید طلوع میکند به ربع شرقی وارد می‌شود و بقای موجودات را به شعاع های خود تضمین میکند، آنگاه جهات غرب و جنوب و شمال و بالا و پایین را و هر آنچه که در میان آنهاست منور می‌سازد.

صفات ظاهری سوریا«در آئین هندو سه خورشید خدائی ودائی یعنی سوریا، سوینزی و یرسوت تبدیل به یک خدا و جذب سوریا می‌شوند.» سوریا در آئین هندو خیرخواه انسان و نماد او صلیب شکسته‌ای است که نشانة بخشندگی است. او را کشندة اهریمنان می‌دانند. در خصوص صفات ظاهری خدای خورشید اشارات زیادی است و اکثر شمایل‌ها و تصاویر آنان بر اساس تجویز همین متون شکل می‌یابند.

«خدای خورشید گیسوان و ریشی طلایی دارد. تمام وجود او حتی نوک ناخن‌هایش مشعشع و تاباناست چشمانش قهوه‌ای رنگ است او مرتبه ای ورای تمام شیاطین دارد. پس هر که وی را بشناسد و صفات او را دریابد خود به مرتبه‌ای رفیع تر از جایگاه کل شیاطین ارتقاء می‌یابد. گردن او به شکل صدف لاکپشت است او با دستبند و تاجی زرین خود را آراسته و ازتلألوی آن زوایای آسمان منور می‌گردد.»

خورشید دو بازوی بلند و یک بازوی کوتاه دارد (منظور شعاع‌های خورشید است) او چکمه‌های بلند به پا دارد و کمربند مرصع به کمر بسته. سوار برارابه ای از طلا در دل تاریکی سیر میکند و فانی و جاوید را در مکان‌های مناسب خویش قرار می‌دهد. ارابة سوریان یک چرخ دارد و توسط چهار یا هفت اسب مادیان کشیده می‌شود و گاهی نیز یک اسب هفت سر که در شعاع های نور محصور گشته‌اند، ارابة سوریا را پیش می‌برند و سوریا برگل نیلوفری بر فراز این ارابة زرین می‌نشیند.

«ارابه ران خورشید آرونا به معنی سرخ فام نام دارد … او در جلوی سوریا بر روی ارابه می‌ایستد و جهان را از شدت خشم سوزندة خورشید در امان نگه می‌دارد. سوریا در معابدی که به معابد خورشید شهرت دارند عبادت می‌شود وفور سنگ درهند و رواج هنر حجاری موجب گشته که اکثر تندیس‌ها در سنگ‌های موجود در مناطق مختلف ساخته شوند و به همین خاطر اکثر تندیس‌های بجای مانده از سوریا از سنگ هستند.»

نام‌های خورشید «مشهورترین نام های خورشید عبارتند داز: سوریا(ثریا) یعنی درخشنده و از ریشة Surya که آن هم از ریشه Sur یا Swar به معنی درخشش و تابش اخذ شده است و نام دیگر خورشید آدی تیا یعنی گسترةازلی و نیز به مفهوم منبع و منشاء نیز آمده است».

نمادهای سوریا گردش نظام کائنات از دیرباز در نمادهای باستانی خاورمیانه رواج داشته است. یکی از نمادهای غیر شمایلی در هند چرخ دارما است که به طور انتزاعی به معبود اشاره دارد. چرخ یا دیسک خورشیدی مظهری از خداوند است. «مادامی که چرخ کائنات

بر محوراصلی‌اش که همان قانونمندی ازلی هستی است استوار باشد خللی در نظام هستی رخ نمی‌دهد».12 این صفحة مشعشع در هنگام مقابله با نیروهای تاریکی و ضد یزدانی به سلاحی مهلک تبدیل می‌شودو در این حالت چون تیغة برنده شمشیری جاودانی که همان لبة تیز عقل مطلق است می‌درخشد و سر از تن نیروهای جهل جدا میکند.

«در برخی موارد این آلت به چرخی با شش شعاع تبدیل می‌شود.( اشوک چکر ) همان چرخی که در پرچم هند نماد هندوستان است این چرخ از گردش گردونه حیات، سپری شدن زمان، طی شدن روز، ماه و سال و ظهور و افول ادوار هستی حکایت میکند.»

شش شعاع این چرخ اشاره به شش جهت (چپ، راست، پیش، پس،بالا و پایین) دارد که همگی حول یک نقطه و محور که همان نقطه اتکاء هستی است در گردش می‌باشند. اگر مرکز چرخ جابجا شود و محور آن از جای خود حرکت کند نظام کائنات فرو می‌ریزد. به اعتقاد بودائیان چرخ از پنج اصل ترکیب شده است که همان پنج عنصر (خاک، زمین، آب،آتش و باد) تلقی می‌شوند.

نماد دیگر خورشید پرستی و میترائیسم در اعتقاد آریائیان همان چلیپا یا گردون مهر است، که به اعتقاد پیشینیان دربردارنده نیروهای آسمانی بوده و کاربردی وسیع دارد. این نشانه در هر منطقه‌ای مفهومی خاصی داشته است در ایران و هند و نزد قوم آریایی مظهر و نشانه خورشید بوده است. آنان معتقد هستند که هر شاخه از این علامت جایگاه یکی از عناصر چهارگانه است. بدین ترتیب چهار عنصر با هم و با چرخش خود نظام طبیعت و ذات آفرینش را حفظ میکنند. این نشانه در ایران به شاهین و فروهر نیز بسیار نزدیک است.مرکز این نشان، نماد مرکزیت و وحدت الهی است و این هما گردونه‌ای است که مهر بر آن می‌نشیند و چهار اسب سفید نامیرای مینوی آنرا میکشند.

«حلقه در آئین میترائیسم حلقه خود نمای از چرخ است. مقدس و نشانة پیمان ناگسستنی و اتحاد و وابستگی است. از سوی دیگر حلقه که نشان ویژه میترا بوده بی‌گمان از هاله نور خورشید گرفته شده است. دایره ای ازنور که ایزد مهررا محاط می‌ساخت. زیرا وی ایزد نور و روشنایی بود.»

ـزیگزاک: زیگزاکهای پیاپی نمادی برای اشعه‌های خورشید هستند.

ـ گل لوتوس: این گل را اصلاحاً گل خورشید نیز می‌گویند. این گل متعلق به مهر و سمبل آفتاب و نیروی آنکه نگهدارنده زمین است.

سرو: درخت سرو یا کاج ویژة خورشید است. درختی همیشه سبز و با طراوت. نشانة بهار و در عین حال مظهر و جنبة مطرح و مثبت زندگی است.»

چند نمونه از آثار بجای مانده از نقش خدای خورشید :

« یک نمونه از این نقش‌ها، پیک رغولدیس بودا است در بامیان.در زیر یکی از طاق‌های این دیوار تزئینات وسیعی بکار رفته که موضوع آن مستقیماً ارتباط دارد با خدای خورشید. در این نقش خدای خورشید برگردونه ای است که چهار اسب بالدار آن را میکشند و اسبان دو به دو در طرفین بحالت نیمرخ قرارگرفته اند . هاله بزرگی دور خدا را فرا گرفته و شعاع های کوتاهی دارد که این یادآور هاله‌های شعاع دار ایرانی است. هم چنین شمشیر دراز و نیزه ای که خدا در دست دارد و شنل بزرگ او که در قسمت سینه بسته می‌شود و نیز چهرة اطرافیان او که همگی ریشدار و حالت جدی دارند همه جزئیاتی از هنر ساسانی را نشان می‌دهند.. «نمونة دیگر نقش برجسته‌ای از ماتورا است که خدای سوریا را سوار بر گردونة خود نشان می‌دهد هم چنین تندیس مرمر سفید سوریا در عبادتگاه برهمنی خیرخانه در منطقه کابل که مربوط است به قرون پنجم و ششم میلادی نمونة دیگری از این نقش‌ها می‌باشد. در این نمونة اخیر نیز باز تاثیر هنر ایرانی بوضوح می‌توان مشاهده نمود، از آن جمله لباس و جامة خدا و دستیاران او، و حتی حالت کسی که به خدای خورشید تاجی رااهداء میکند از سنت ایرانی مایه گرفته است.. در ایران نیز نماد خورشید در نقش برجسته ها به صورت گردونة مهر یا خورشید (چلیپا ) دایره، چرخ و یا گل لوتوس و هم چنین نقوش حیوانی و گیاهی چندی نیز هستند که به عنوان نماد خورشید شناخته می‌شوند از آن جمله شیر، بزکوهی، عقاب یا شاهین، گاو … و نیز سرو و کاج می‌باشند. «اگر چه در ایران یک نمونه نقش برجسته نیز وجود دارد که نشانگر موجود مافوق طبیعی باگرزی در دست و هاله‌ای دور سرش، روی گل نیلوفر ستاره مانندی که نماد کهن آفتاب پرستی است ایستاده و این همانا مهر خدای خورشید است که در نقش برجسته‌های طاق باستان به چشم می‌خورد. این نقش برجسته مربوط است به سلطنت اردشیر دوم و از آنجایی که اردشیر دوم جانشین عادی و طبیعی شاپور دوم نبود، به همین دلیل مهر که به معنی عهد و پیمان بود، در پیکر نگارة او حضور دارد تا بدین گونه بازگوکنندة پیمان اردشیر دوم و شاپور دوم باشد تا در زمان مناسب تاج و تخت به شاپور سوم منتقل شود.

میترا :

میترا نیز با خورشید پیوند دارد.معنای لفظی میترا، که با ارتباط و اتصال دوستی مرتبط است، از نقش اساسی اودر جوامع کوچک روستایی و در نتیجه جامعه بزرگ جهانی حکایت دارد. او را خدای خورشید نیز دانسته‌اند. میترا از خدایان مهم ریگ ودا است که از هم پیمانان وارونا بوده و نام او،همراه با نام وارونا آمده است. به عنوان مثال در ریگ ودا چنین آمده است: (ای میترا ـ وارونا ای فرمان روایان آسمانی که بر عرش مقدس حکم می رانید و روشنایی نور را نظاره می کنید و با ابرهای رنگارنگ خویش در دل رعد و برق ظاهر می شوید، و با معجزات خدایی خود آسمان را به بارش در می آورید.) میترا از خدایان سر شناس هند و اروپایی است تحقیقات باستان شناسی از وجود معابد مختلفی در هند، ایران، بین النهرین یونان، ایتالیا و آلمان که برای نیایش این معبود بنا شده است حکایت می کند. لفظ میترا (Mitra) از ریشه ی mri به معنای (عهد و پیمان) اخذ شده است و از این جهت او را تضمین کننده ی ارتباط افراد و اجزا مختلف اجتماع بشری با یکدیگر دانسته‌اند. اوست مظهر دوستی و محبت بین افراد بشر. میترا ذات پیمان است و فضایی که ارتباط مردم با یکدیگر بر آن استوار. وارونا که حاکم است، ضامن اجرای پیمان هاست. به عبارت دیگر میترا قانون گذار است و به چگونگی اجرای آن کار ندارد و وارونا ضامن اجرای لذا وحدت این دو معبود ضروری است. اگر این اتحاد صورت نگیرد، قوانین جاویدان هستی و ناموس خداوندی (ریتا) هرگز به مرحله اجرا در نخواهد آمد. به همین دلیل است که میترا و وارونا را اصحاب ریتا یا نگهبان ریتا نامیده‌اند. میترا از خدایان آریایی است که پرستش او در ایران کهن نیز رواج داشته است در ایران باستان میترا خداوند عهد و پیمان دو جانبه و قرار دادهای بین دو ملت بوده است، و ایرانیان آن زمان، برای قطعی کردن قراردادهایی از این قبیل: گاو نری به درگاه او قربانی می کرده‌اند. بدین ترتیب میترا رفته رفته به عنوان عامل وصلت و محبت و رفاقت مورد پذیرش قرار گرفت و همچنین در زبان سانسکریت، میترا در جریان سپری شدن ایام، مفهوم دوستی پیدا کرد. در فارسی رایج کنونی نیز، میترا تبدیل به مهر شده است. مهر در اوستا، در کتیبه پادشاهان هخامنشی، میترا و در سانسکریت میترا آمده است. این لفظ در زبان پهلوی تبدیل به میتر شده و ما امروزه آن را مهر می نامیم. همچنین پیمان، محبت و خورشید از جمله معانی میترا است. میترا در جهان مقبولیت گسترده میترا در میان اقوام و قبایل گوناگون موجب شد که وارونا، خدای قدرتمند، هم پیمان جدایی ناپذیر او پس از گذشت ایام، از جایگاه رفیع خود به درجه اقیانوس ها نزول یافت، در حالی که میترا به عنوان مظهر همبستگی و دوستی، ایام را از عهد هند و اروپایی تا اواخر عهد رومیان، با پیروزی کامل در نوردید. میترا از این لحاظ دارای ویژگی استثنایی است. دامنه سلطنت اکثر خدایان به محدوده ی مشخص و در میان قبیله خاصی منحصر می گردد، ولی میترا قلوب مختلف را چنان تسخیر خود گردانید که نام های او در فرهنگ های متفاوت هنوز موجود است. میترا در زبان سانسکریت به معنای دوست، در یونانی به معنای گره، کمربند و سرپوش است. همین لفظ در انگلیسی به معنای کلاه اسقفی و مراسم اعطای کلاه به مقام اسقف تبدیل شده است. میترا خدایی است که 12 نشان منطقه البروج را سیر می کند و با کیهان شناسی یونانی نیز مربوط است. او را گاو یا قوچی توصیف کرده‌اند که در مراسم باز پیدایی خورشید، هر ساله خود را قربانی می کند. یونانیان جشنی به نام میترا داشته‌اند که در آن، پس از اجرای مراسم قربانی، شراب می نوشیدند. به نظر می رسد این مراسم با رسوم قربانی ودایی و نوشیدن سوماً توسط خدایان مربوط بوده و از آن اخذ گردیده است. سوماً نوعی نوشیدنی جاودانی است که از گیاه سوماً تهیه شده و در اوستا از آن با همان لفظ یاد شده است. معمولاً وارونا در کنار میترا ظاهر شده بصورت میترا وارونا.

★★★

سوما ( هوما) :

یکی از شخصیتهای اصلی در آئین پرستش ودایی است که در این آئین ها هم خداست و هم گیاه ، در فرهنگ ایران از آن با نام هوم یا هوما یاد می شود. نماد زمینی ایزد سومه نوشیدنی سکرآوری است که از گیاه زرد رنگ آن را میگیرند که آن را می سایند و شیره ی گرفته شده ی آن را از صافی پشمینه ای عبور می دهند و در خمره های آب و شیر می ریزند که زردی این مایع به اشعه های خورشید و روانی آن به ریزش باران تشبیه شده است از این رو سومه را سرور یا شاه رودها می نامند سومه دارای سیطره جهانی است و در میان خدایان نقش موبد را دارد و به آن نیرو می دهد سومه جنگجوی بزرگی است و موبدانی که سومه بنوشند ، دشمنان را سریعاً از بین خواهند برد . بنابراین سومه خدایی است که در بردارنده نیرو ، درمان ، ارزانی کننده ثروت است و خدای قربانی و جنگجو می باشد و در روایتی آمده در نیمه نخست هر ماه 36300 خدا از سومه تغذیه میکنند و به جاوندانگی میرسند و در نیمه دوم

هر ماه سومه خوراک نیاکان مقدس است .

★★★

یمه :

شخصیت برجسته ای که از او در ریگ ودا سخن به میان آمده ، او انسان نخستین است که پس از مرگ خدای مردگان شده و بر دنیای مردگان فرمان روایی میکند یمه همراه با خواهر خود یمی که در پهلوی جمیک است دیده شده او قهرمان برجسته ای در اساطیر هند و ایرانی است گفته شده یمه و یمی نخستین زن و مرد جهان بودند و به خواست یمی در حالی که از ناخشنودی میترا و ورونا بیمناک بودند ، زن و شوهر شدند و نسل انسان از آنها متولد شد و راهی که به راه نیاکان مشهور شد کشف کردند این راه راهی بود که مردگان را به بهشت هدایت می کرد.و یمه بعد از کشف راه نیاکان نخستین انسانی بود که مُرد و بعد از مرگ به شهریاری و دنیای مردگان دست یافت او شاه مردگان بود و مرگ را ، راه یمه می دانست.

وارونا از دیگر خدایان آسمانی ریگ ودا است و همواره در کنار میترا ظاهر شده است و لفظ varuna – s را برخی با uranus لاتین و oranus یونانی معادل دانسته‌اند. وارونا و میترا بر پا دارنده قوانین روحانی و فیزیکی جهان هستند و لذا بیش از هر خدای دیگری با نظاما کیهانی ریتا مرتبط است. در اوایل عهد ودایی، وارونا حاکه جهان بوده است. او را سلطان آسمان پر ستاره و نازل کننده باران می دانستند. با سپری شدن رمان، خدایی به نام ایندرا (خداوند رعد) صفت نزول باران را از او گرفت و به خود اختصاص داد. و رفته فته به مقام خدای اقیانوس ها نزول کرد. در عهد ودایی، وارونا سلطان آسمان ها و ستارگان را در دل شب نصب می کند و در هنگام پگاه، آن ها را نامریی می سازد. اوست که ماه را به درخشش در می آورد و خورشید را در پهنه آسمان سیر می دهد. او به پرواز پرندگان آگاه است. مسیر کشتی ها را می داند و راه دریا را می شناسد، او راز هست و هستی را می داند و از حقیقت و غیر حقیقت آگاه است. در نزول باران، میترا و وارونا با هم متحد و همیار هستند. ارتباط و اتصال وارونا با آب (دریا، اقیانوس، رود) ناگسستنی است. او ضامن جاری گشتن رودها و پدید آمدن دریاها و اقیانوس ها است. اگر اقیانوس ها بر خلاف وارد شدن مدام آب رودخانه ها ی زیاد به آن ها، لبریز نمی‌شوند به خاطر قدرت سحر آمیز وارونا است. آبی که وارونا مظهر آن است و در ریگ ودا به آن به آن اشاره شده است تنها آب مادی نیست، بلکه آسمانی و ماورایی است همان منشأ و مبداء همه عالم است و سلطه آن بر این آب گوارا قدرت و مرتبه او را نشان می دهد. لفظ وارونا varuna از ریشه ی هند و اروپایی wer به معنای پیوستن مشتق شده است. وارونا به پرندگان پرواز و به باد وزیدن آموخت. او راز سلامتی را می داند، صد هزار دارو در ملکیت خود دارد و سرنوشت زن و مرد آگاه است. وارونا با قانون کیهانی ریتا مرتبط است، طبعاً حامی مبانی معنوی و روحیات اخلاقی نیز هست. او گناه کاران را در دام خود گرفتار می کند، آن ها را به مجازات می رساند و یا مورد عفو قرار می دهد. وارونا در ایران باستان ژرژ دومزیل که مکتب هندو شناس است معتقد است که وجود آداب و سنن و زبان مشترک در یک یا چند قوم در دوره ای خاص، پدیده ای تصادفی نیست، بلکه از وجود اعتقادات و باورهای مشترک حکایت دارد. اشتراک میان ادیان هند و اروپایی موجب شد که برخی از خدایان کهن اقوام آریایی مرزهای جغرافیایی و حصارهای تاریخی را نادیده گرفته و در اساطیر جوامع مختلف جلوه گر شوند. در این میان، ایرانیان و هندیان اشتراکات بسیاری داشته‌اند و تجربیات تاریخی مشابهی را نیز سپری کرده‌اند. تحقیقات موجود در وادی ادیان به وجود خدایان مشترک میان این دو قوم (ایران و هند)، پیش از جدایی از یکدیگر، گواهی می دهد. در اوستا لفظ اهورا به عنوان خدایان نیکی ها و دیوا به عنوان منشأ و سمبل بدی و پلیدی است. اهورای ایران از جمله خدایان آسمانی ایرانی است و قدمت آن به پیش از عهد زرتشت باز می گردد. در یشت ها به برخی از صفات پیش از اهورا و مزدا اشاره شده و که به فرضیه انطباق اهورا و آسورا، یا به طور مشخص تر یگانگی وارونای هند با اهورای ایران قدرت می بخشد. شمایل تصویر وارونا وارونا در تصاویر به صورت مردی با چهره روشن و پوست سفید سوار بر یک جانور خارق العاده دریایی ترسیم شده است. این جانور ماکرا نام دارد حیوانی و دو پای جلوی او به صورت گوزن است و دمی چون دم ماهی دارد. کمندی در دست راست دارد. او بیشتر از جانب ماهی گیران اغلب در ایام قحطی مورد پرستش قرار می گرفته است . لیکن امروزه پرستش وارونا منسوخ شده و تمثال تصویر او ساخته نمی‌شود.

ایندره

در اشعار ریگ ودا که بسیار معروف است خدای جنگجو و خدای طوفان است که بوجود اورنده باران های سیلابی و رعد و برق است او دارای صلاحی بنام وجره است که به معنی رعد می باشد همچنین نوشیننده ی شراب سومه است ( نوشابه ی جاودانگی بخشی است که قدرت خود را سومه می گیرد ) در زمان تولد ایندره گفته شده آسمان و زمین چنان لرزید که همه کائنات معابد پا به فرار گذاشتند از دیگر صفات ایندره با وَرتَره جِن یا ورتره گن که دیو خشکسالی است مبارزه میکند چون که همه آبهای زمین را نوشیده است و باعث قحطی و خشکسالی شده پس او را شکست می دهد و آبهای زمین را آزاد می کند پس در حقیقت او خدای برکت بخش و جنگاور است و در ادبیات ودایی هند او به خدای بزرگ دره سند تبدیل می شود .

, وایوی دوگانهویو / وای :

خدای فضا و هوا است از اسرار آمیزترین خدایان هند و ایرانی است و گفته شده به دیو نفس جهانی بنام یورشه ساخته شده و دنیا از بدن او ساخته شد و در بعضی دیگر روایات دیو شبیه به ایندره است یا ارابه ران ایندره است که در چنین حالتی ارابه از طلاست و هزار اسب او را میکشد پس می توان گفت ویو نماد حالت دیگری از خدایان جنگجو است که تحت هیچ نظامی در نمی‌آید و هیچ چیز قدرت مقاومت با او را ندارد .

رتا :

ایزدی که همکار و همراه ورونا است وظیفه ی او به نظم در آوردن همه چیز است ، نظم در طبیعت ، نظم در تولد ، همکاران او اوشاس و ایزد بانو سوریا - ساویتا ، خدایانی که با خورشید و پرتو خورشید در ارتباط هستند می باشند ، اوشاس الهام بخش زیباترین سرودهای ودایی است که در ریگ ودا ستایش شده و نفس بخش همه موجودات و بیدار کننده خفتگان از خواب مرگ است .

برهما :

از خدایان سه گانه که در اواخر دوران ودایی بنام خدای آفریننده خالق کل مورد پرستش قرار میگرفت و بعد از انجام وظایفش نسبت به خدایان دیگر مثل شیوا و ویشنو کمتر مورد پرستش قرار گرفت . در سراسر هند فقط دو یا سه معبد مخصوص به او وجود دارد . در واقع او را خدای خدای هندو می دانستند که بعد از آفرینش جهان دیگر روی زمین فعالیت و کاری ندارد ، برهما به صورت شاهی تصور می شود دارای 4 سر و مشغول خواندن کتاب وداها که او را سوار بر مرغابی سفیدی تجسم می نمایند و یکی از بزگان مقام او می گوین برهما ابتدا دارای 5 سر بوده ولی چون خود را برتر از شیوا دانسته ، شیوا هم یک سر او را قطع کرده است .

شیوا :

از خدایان محبوب هند است او در اوایل عصر ودایی پرستش میشده ولی در دوران بعد مقامش بالاتر رفته و به جای خدای« رودره» مینشیند ( خدای جنگجو است که گاهی شوم و کشنده است و گاهی هم نجات دهنده )شیوا هم کشنده است هم خالق موجودات چون در اعتقادات هندی مسئله تناسخ وجود دارد یعنی همواره مرگ و حیات تداوم دارد و موجودات در نظام تناسخ تغییر شکل میدهند شیوا در این تغییرات و مرگ و زندگی نقش اساسی دارد. غالباً شیوا در حالت رقص روی جسد شیطان است که 4 دست و از هر طرف باز میشود در هریک دست طبل کوچکی ، و شعله ای فروزان و شکل هلال ماه نو بر روی سرش ، گفته شده تقسیم آب رودخانه گنگ به هفت شعبه از گیسوان شیوا جاریست از سر و پای وجود شیوا نیروی حیات به جلوه در می اید و رقص او رمز سرعت ، دوران تولد و مرگ است .

ویشنو :

در اندیشه های مردمان از دوران کهن جای خوبی دارد و در دوران کهن به عنوان مظهر خورشید بوده اما در اواخر عصر ودایی او یکی از سه خدای برتر محسوب می شود . به عقیده ی هندوها در روی زمین به شکلهای مختلف ظاهر می شود یکی به شکل انسان در حالتی که انسان را هدایت میکند ظاهر می شود و در وداها ویشنو خدای نیک خواه است و از او بعنوان نگهدار شکست ناپذیر یاد میشود و این نشانه ای از جایگزین شدن او در تثلیث آئین هند است ویشنو در وداها خالق روشنایی است و سه گام او موجب پیدایش نورخورشید ، آذرخش و آتش است در بعضی روایات منظور از سه گام ، سه مرحله ی مکان خورشید در موقع طلوع ، اوج و غروب است که دو گام او برای انسان قابل دیدن است و یک گام دیدنی نیست ولی در بعضی روایات دیگر این سه گام را ، زمین ، هوا و آسمان می دانند .

ویشنو به اشکال زیر فرود می اید :

1- انسان نخستین 2- قهرمان افسانه ای راما که نماد مردانگی ویستا است 3- کریشنا ( جوان چوپان خوش آواز ) 4- لاک پشت 5- ماهی 6- شیر 7- خرس 8- انسان و... در کل به 9 صورت فرود می آید . ویشنو خدایی با 4 دست است به صورت حلزون در یک دست اسلحه در دستی دیگر حلقه آهنین و در دست دیگر گرز و در یک دست دیگر نیلوفر آبی .

ایزیس و ازیریسمصری ها عقیده داشتند که در زمانی خیلی پیش از این ایزیس و ازیریس نخستین پادشاه و ملکه بودند.هنگامی که ازیریس به دست برادر شرور و اهریمنی خود به قتل رسید ایزیس از نیرو های جادویی خود کمک گرفت تا شوهرش را یکبار دیگر به زندگی باز گرداند.ازیریس ایزد مردگان و فرمانروای جهان زیرین شد و ایزیس به مقام الهه درمان-ازدواج و عواطف مادرانه رسید.

باستت

باستت دختر رع و الهه ای بود به شکل گربه- او زنی بود که سر گربه ای داشت-مصری ها عقیده داشتند که باستت پدید اورنده ان قسمت از نیروی خورشید است که موجب رشد محصول می گردد.انها هر سال برای بهبود محصول خود باستت را نیایش می کردند.باستت الهه رقص و موسیقی هم بود و مالک احساسات عاشقانه هم به شمار می امد.

بس

بس یکی از محبوب ترین خدایان مصر بود.اوخپل و کوتاه و خوش مشرب بود ودر حالیکه بدن و صورتی مشابه انسان داشت-گوشها و دمش مثل گوش و دم شیر بودند.بس شادی و خوشبختی را برای خانواده ها به ارمغان می اورد و از وسایل خانه محافظت می کرد.

هوروسهوروس پسر ایزیس و ازیریس بود که سر شاهین داشت.مصری ها تصور می کردند که فرعون انها در واقع همان هوروس است که به شکل انسان در امده است.

توتتوت ایزد ماه بود. مصری ها عقیده داشتند که توت به انها توانایی نوشتن را هدیه کرده است.بعلاوه او خدای پزشکی و ریاضیات هم بوده و گاهی اوقات او را به صورت نوعی میمون به نام بابون نشان میدادند.او همچنین به صورت مردی با کله پرنده نیز تصویر میشد.

میترا :

میترا نیز با خورشید پیوند دارد.معنای لفظی میترا، که با ارتباط و اتصال دوستی مرتبط است، از نقش اساسی اودر جوامع کوچک روستایی و در نتیجه جامعه بزرگ جهانی حکایت دارد. او را خدای خورشید نیز دانسته‌اند. میترا از خدایان مهم ریگ ودا است که از هم پیمانان وارونا بوده و نام او،همراه با نام وارونا آمده است. به عنوان مثال در ریگ ودا چنین آمده است: (ای میترا ـ وارونا ای فرمان روایان آسمانی که بر عرش مقدس حکم می رانید و روشنایی نور را نظاره می کنید و با ابرهای رنگارنگ خویش در دل رعد و برق ظاهر می شوید، و با معجزات خدایی خود آسمان را به بارش در می آورید.) میترا از خدایان سر شناس هند و اروپایی است تحقیقات باستان شناسی از وجود معابد مختلفی در هند، ایران، بین النهرین یونان، ایتالیا و آلمان که برای نیایش این معبود بنا شده است حکایت می کند. لفظ میترا (Mitra) از ریشه ی mri به معنای (عهد و پیمان) اخذ شده است و از این جهت او را تضمین کننده ی ارتباط افراد و اجزا مختلف اجتماع بشری با یکدیگر دانسته‌اند. اوست مظهر دوستی و محبت بین افراد بشر. میترا ذات پیمان است و فضایی که ارتباط مردم با یکدیگر بر آن استوار. وارونا که حاکم است، ضامن اجرای پیمان هاست. به عبارت دیگر میترا قانون گذار است و به چگونگی اجرای آن کار ندارد و وارونا ضامن اجرای لذا وحدت این دو معبود ضروری است. اگر این اتحاد صورت نگیرد، قوانین جاویدان هستی و ناموس خداوندی (ریتا) هرگز به مرحله اجرا در نخواهد آمد. به همین دلیل است که میترا و وارونا را اصحاب ریتا یا نگهبان ریتا نامیده‌اند. میترا از خدایان آریایی است که پرستش او در ایران کهن نیز رواج داشته است در ایران باستان میترا خداوند عهد و پیمان دو جانبه و قرار دادهای بین دو ملت بوده است، و ایرانیان آن زمان، برای قطعی کردن قراردادهایی از این قبیل: گاو نری به درگاه او قربانی می کرده‌اند. بدین ترتیب میترا رفته رفته به عنوان عامل وصلت و محبت و رفاقت مورد پذیرش قرار گرفت و همچنین در زبان سانسکریت، میترا در جریان سپری شدن ایام، مفهوم دوستی پیدا کرد. در فارسی رایج کنونی نیز، میترا تبدیل به مهر شده است. مهر در اوستا، در کتیبه پادشاهان هخامنشی، میترا و در سانسکریت میترا آمده است. این لفظ در زبان پهلوی تبدیل به میتر شده و ما امروزه آن را مهر می نامیم. همچنین پیمان، محبت و خورشید از جمله معانی میترا است. میترا در جهان مقبولیت گسترده میترا در میان اقوام و قبایل گوناگون موجب شد که وارونا، خدای قدرتمند، هم پیمان جدایی ناپذیر او پس از گذشت ایام، از جایگاه رفیع خود به درجه اقیانوس ها نزول یافت، در حالی که میترا به عنوان مظهر همبستگی و دوستی، ایام را از عهد هند و اروپایی تا اواخر عهد رومیان، با پیروزی کامل در نوردید. میترا از این لحاظ دارای ویژگی استثنایی است. دامنه سلطنت اکثر خدایان به محدوده ی مشخص و در میان قبیله خاصی منحصر می گردد، ولی میترا قلوب مختلف را چنان تسخیر خود گردانید که نام های او در فرهنگ های متفاوت هنوز موجود است. میترا در زبان سانسکریت به معنای دوست، در یونانی به معنای گره، کمربند و سرپوش است. همین لفظ در انگلیسی به معنای کلاه اسقفی و مراسم اعطای کلاه به مقام اسقف تبدیل شده است. میترا خدایی است که 12 نشان منطقه البروج را سیر می کند و با کیهان شناسی یونانی نیز مربوط است. او را گاو یا قوچی توصیف کرده‌اند که در مراسم باز پیدایی خورشید، هر ساله خود را قربانی می کند. یونانیان جشنی به نام میترا داشته‌اند که در آن، پس از اجرای مراسم قربانی، شراب می نوشیدند. به نظر می رسد این مراسم با رسوم قربانی ودایی و نوشیدن سوماً توسط خدایان مربوط بوده و از آن اخذ گردیده است. سوماً نوعی نوشیدنی جاودانی است که از گیاه سوماً تهیه شده و در اوستا از آن با همان لفظ یاد شده است. معمولاً وارونا در کنار میترا ظاهر شده بصورت میترا وارونا.

★★★

سوما ( هوما) :

یکی از شخصیتهای اصلی در آئین پرستش ودایی است که در این آئین ها هم خداست و هم گیاه ، در فرهنگ ایران از آن با نام هوم یا هوما یاد می شود. نماد زمینی ایزد سومه نوشیدنی سکرآوری است که از گیاه زرد رنگ آن را میگیرند که آن را می سایند و شیره ی گرفته شده ی آن را از صافی پشمینه ای عبور می دهند و در خمره های آب و شیر می ریزند که زردی این مایع به اشعه های خورشید و روانی آن به ریزش باران تشبیه شده است از این رو سومه را سرور یا شاه رودها می نامند سومه دارای سیطره جهانی است و در میان خدایان نقش موبد را دارد و به آن نیرو می دهد سومه جنگجوی بزرگی است و موبدانی که سومه بنوشند ، دشمنان را سریعاً از بین خواهند برد . بنابراین سومه خدایی است که در بردارنده نیرو ، درمان ، ارزانی کننده ثروت است و خدای قربانی و جنگجو می باشد و در روایتی آمده در نیمه نخست هر ماه 36300 خدا از سومه تغذیه میکنند و به جاوندانگی میرسند و در نیمه دوم

هر ماه سومه خوراک نیاکان مقدس است .

★★★

یمه :

شخصیت برجسته ای که از او در ریگ ودا سخن به میان آمده ، او انسان نخستین است که پس از مرگ خدای مردگان شده و بر دنیای مردگان فرمان روایی میکند یمه همراه با خواهر خود یمی که در پهلوی جمیک است دیده شده او قهرمان برجسته ای در اساطیر هند و ایرانی است گفته شده یمه و یمی نخستین زن و مرد جهان بودند و به خواست یمی در حالی که از ناخشنودی میترا و ورونا بیمناک بودند ، زن و شوهر شدند و نسل انسان از آنها متولد شد و راهی که به راه نیاکان مشهور شد کشف کردند این راه راهی بود که مردگان را به بهشت هدایت می کرد.و یمه بعد از کشف راه نیاکان نخستین انسانی بود که مُرد و بعد از مرگ به شهریاری و دنیای مردگان دست یافت او شاه مردگان بود و مرگ را ، راه یمه می دانست.

وارونا از دیگر خدایان آسمانی ریگ ودا است و همواره در کنار میترا ظاهر شده است و لفظ varuna – s را برخی با uranus لاتین و oranus یونانی معادل دانسته‌اند. وارونا و میترا بر پا دارنده قوانین روحانی و فیزیکی جهان هستند و لذا بیش از هر خدای دیگری با نظاما کیهانی ریتا مرتبط است. در اوایل عهد ودایی، وارونا حاکه جهان بوده است. او را سلطان آسمان پر ستاره و نازل کننده باران می دانستند. با سپری شدن رمان، خدایی به نام ایندرا (خداوند رعد) صفت نزول باران را از او گرفت و به خود اختصاص داد. و رفته فته به مقام خدای اقیانوس ها نزول کرد. در عهد ودایی، وارونا سلطان آسمان ها و ستارگان را در دل شب نصب می کند و در هنگام پگاه، آن ها را نامریی می سازد. اوست که ماه را به درخشش در می آورد و خورشید را در پهنه آسمان سیر می دهد. او به پرواز پرندگان آگاه است. مسیر کشتی ها را می داند و راه دریا را می شناسد، او راز هست و هستی را می داند و از حقیقت و غیر حقیقت آگاه است. در نزول باران، میترا و وارونا با هم متحد و همیار هستند. ارتباط و اتصال وارونا با آب (دریا، اقیانوس، رود) ناگسستنی است. او ضامن جاری گشتن رودها و پدید آمدن دریاها و اقیانوس ها است. اگر اقیانوس ها بر خلاف وارد شدن مدام آب رودخانه ها ی زیاد به آن ها، لبریز نمی‌شوند به خاطر قدرت سحر آمیز وارونا است. آبی که وارونا مظهر آن است و در ریگ ودا به آن به آن اشاره شده است تنها آب مادی نیست، بلکه آسمانی و ماورایی است همان منشأ و مبداء همه عالم است و سلطه آن بر این آب گوارا قدرت و مرتبه او را نشان می دهد. لفظ وارونا varuna از ریشه ی هند و اروپایی wer به معنای پیوستن مشتق شده است. وارونا به پرندگان پرواز و به باد وزیدن آموخت. او راز سلامتی را می داند، صد هزار دارو در ملکیت خود دارد و سرنوشت زن و مرد آگاه است. وارونا با قانون کیهانی ریتا مرتبط است، طبعاً حامی مبانی معنوی و روحیات اخلاقی نیز هست. او گناه کاران را در دام خود گرفتار می کند، آن ها را به مجازات می رساند و یا مورد عفو قرار می دهد. وارونا در ایران باستان ژرژ دومزیل که مکتب هندو شناس است معتقد است که وجود آداب و سنن و زبان مشترک در یک یا چند قوم در دوره ای خاص، پدیده ای تصادفی نیست، بلکه از وجود اعتقادات و باورهای مشترک حکایت دارد. اشتراک میان ادیان هند و اروپایی موجب شد که برخی از خدایان کهن اقوام آریایی مرزهای جغرافیایی و حصارهای تاریخی را نادیده گرفته و در اساطیر جوامع مختلف جلوه گر شوند. در این میان، ایرانیان و هندیان اشتراکات بسیاری داشته‌اند و تجربیات تاریخی مشابهی را نیز سپری کرده‌اند. تحقیقات موجود در وادی ادیان به وجود خدایان مشترک میان این دو قوم (ایران و هند)، پیش از جدایی از یکدیگر، گواهی می دهد. در اوستا لفظ اهورا به عنوان خدایان نیکی ها و دیوا به عنوان منشأ و سمبل بدی و پلیدی است. اهورای ایران از جمله خدایان آسمانی ایرانی است و قدمت آن به پیش از عهد زرتشت باز می گردد. در یشت ها به برخی از صفات پیش از اهورا و مزدا اشاره شده و که به فرضیه انطباق اهورا و آسورا، یا به طور مشخص تر یگانگی وارونای هند با اهورای ایران قدرت می بخشد. شمایل تصویر وارونا وارونا در تصاویر به صورت مردی با چهره روشن و پوست سفید سوار بر یک جانور خارق العاده دریایی ترسیم شده است. این جانور ماکرا نام دارد حیوانی و دو پای جلوی او به صورت گوزن است و دمی چون دم ماهی دارد. کمندی در دست راست دارد. او بیشتر از جانب ماهی گیران اغلب در ایام قحطی مورد پرستش قرار می گرفته است . لیکن امروزه پرستش وارونا منسوخ شده و تمثال تصویر او ساخته نمی‌شود.

ایندره

در اشعار ریگ ودا که بسیار معروف است خدای جنگجو و خدای طوفان است که بوجود اورنده باران های سیلابی و رعد و برق است او دارای صلاحی بنام وجره است که به معنی رعد می باشد همچنین نوشیننده ی شراب سومه است ( نوشابه ی جاودانگی بخشی است که قدرت خود را سومه می گیرد ) در زمان تولد ایندره گفته شده آسمان و زمین چنان لرزید که همه کائنات معابد پا به فرار گذاشتند از دیگر صفات ایندره با وَرتَره جِن یا ورتره گن که دیو خشکسالی است مبارزه میکند چون که همه آبهای زمین را نوشیده است و باعث قحطی و خشکسالی شده پس او را شکست می دهد و آبهای زمین را آزاد می کند پس در حقیقت او خدای برکت بخش و جنگاور است و در ادبیات ودایی هند او به خدای بزرگ دره سند تبدیل می شود .

, وایوی دوگانهویو / وای :

خدای فضا و هوا است از اسرار آمیزترین خدایان هند و ایرانی است و گفته شده به دیو نفس جهانی بنام یورشه ساخته شده و دنیا از بدن او ساخته شد و در بعضی دیگر روایات دیو شبیه به ایندره است یا ارابه ران ایندره است که در چنین حالتی ارابه از طلاست و هزار اسب او را میکشد پس می توان گفت ویو نماد حالت دیگری از خدایان جنگجو است که تحت هیچ نظامی در نمی‌آید و هیچ چیز قدرت مقاومت با او را ندارد .

رتا :

ایزدی که همکار و همراه ورونا است وظیفه ی او به نظم در آوردن همه چیز است ، نظم در طبیعت ، نظم در تولد ، همکاران او اوشاس و ایزد بانو سوریا - ساویتا ، خدایانی که با خورشید و پرتو خورشید در ارتباط هستند می باشند ، اوشاس الهام بخش زیباترین سرودهای ودایی است که در ریگ ودا ستایش شده و نفس بخش همه موجودات و بیدار کننده خفتگان از خواب مرگ است .

برهما :

از خدایان سه گانه که در اواخر دوران ودایی بنام خدای آفریننده خالق کل مورد پرستش قرار میگرفت و بعد از انجام وظایفش نسبت به خدایان دیگر مثل شیوا و ویشنو کمتر مورد پرستش قرار گرفت . در سراسر هند فقط دو یا سه معبد مخصوص به او وجود دارد . در واقع او را خدای خدای هندو می دانستند که بعد از آفرینش جهان دیگر روی زمین فعالیت و کاری ندارد ، برهما به صورت شاهی تصور می شود دارای 4 سر و مشغول خواندن کتاب وداها که او را سوار بر مرغابی سفیدی تجسم می نمایند و یکی از بزگان مقام او می گوین برهما ابتدا دارای 5 سر بوده ولی چون خود را برتر از شیوا دانسته ، شیوا هم یک سر او را قطع کرده است .

ویشنو :

در اندیشه های مردمان از دوران کهن جای خوبی دارد و در دوران کهن به عنوان مظهر خورشید بوده اما در اواخر عصر ودایی او یکی از سه خدای برتر محسوب می شود . به عقیده ی هندوها در روی زمین به شکلهای مختلف ظاهر می شود یکی به شکل انسان در حالتی که انسان را هدایت میکند ظاهر می شود و در وداها ویشنو خدای نیک خواه است و از او بعنوان نگهدار شکست ناپذیر یاد میشود و این نشانه ای از جایگزین شدن او در تثلیث آئین هند است ویشنو در وداها خالق روشنایی است و سه گام او موجب پیدایش نورخورشید ، آذرخش و آتش است در بعضی روایات منظور از سه گام ، سه مرحله ی مکان خورشید در موقع طلوع ، اوج و غروب است که دو گام او برای انسان قابل دیدن است و یک گام دیدنی نیست ولی در بعضی روایات دیگر این سه گام را ، زمین ، هوا و آسمان می دانند .

ویشنو به اشکال زیر فرود می اید :

1- انسان نخستین 2- قهرمان افسانه ای راما که نماد مردانگی ویستا است 3- کریشنا ( جوان چوپان خوش آواز ) 4- لاک پشت 5- ماهی 6- شیر 7- خرس 8- انسان و... در کل به 9 صورت فرود می آید . ویشنو خدایی با 4 دست است به صورت حلزون در یک دست اسلحه در دستی دیگر حلقه آهنین و در دست دیگر گرز و در یک دست دیگر نیلوفر آبی .

ایزیس و ازیریسمصری ها عقیده داشتند که در زمانی خیلی پیش از این ایزیس و ازیریس نخستین پادشاه و ملکه بودند.هنگامی که ازیریس به دست برادر شرور و اهریمنی خود به قتل رسید ایزیس از نیرو های جادویی خود کمک گرفت تا شوهرش را یکبار دیگر به زندگی باز گرداند.ازیریس ایزد مردگان و فرمانروای جهان زیرین شد و ایزیس به مقام الهه درمان-ازدواج و عواطف مادرانه رسید.

باستت

باستت دختر رع و الهه ای بود به شکل گربه- او زنی بود که سر گربه ای داشت-مصری ها عقیده داشتند که باستت پدید اورنده ان قسمت از نیروی خورشید است که موجب رشد محصول می گردد.انها هر سال برای بهبود محصول خود باستت را نیایش می کردند.باستت الهه رقص و موسیقی هم بود و مالک احساسات عاشقانه هم به شمار می امد.

بس

بس یکی از محبوب ترین خدایان مصر بود.اوخپل و کوتاه و خوش مشرب بود ودر حالیکه بدن و صورتی مشابه انسان داشت-گوشها و دمش مثل گوش و دم شیر بودند.بس شادی و خوشبختی را برای خانواده ها به ارمغان می اورد و از وسایل خانه محافظت می کرد.

هوروسهوروس پسر ایزیس و ازیریس بود که سر شاهین داشت.مصری ها تصور می کردند که فرعون انها در واقع همان هوروس است که به شکل انسان در امده است.

توتتوت ایزد ماه بود. مصری ها عقیده داشتند که توت به انها توانایی نوشتن را هدیه کرده است.بعلاوه او خدای پزشکی و ریاضیات هم بوده و گاهی اوقات او را به صورت نوعی میمون به نام بابون نشان میدادند.او همچنین به صورت مردی با کله پرنده نیز تصویر میشد.


   
mr-khas63، the-ship، banooshamash و 4 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
Mina
 Mina
(@mina-r)
Reputable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 336
 

​باست و بس و هوروس هم مصری هستن هم هندی؟


   
banooshamash و berta واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
berta
(@berta)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 121
شروع کننده موضوع  

@Mina.r 87101 گفته:

​باست و بس و هوروس هم مصری هستن هم هندی؟

خدایان جلوه های متفاوتی دارن ! هیچ وقت نمیشه فهمید اونا چیکار میکنن :دی

حتما اونا توی هند هم پرستش میشدن ! مثل میترا که ایرانی هم هست!

@Banoo.Shamash 87094 گفته:

تارا متنت رو ویرایش کن.آخه یه جا یه مطلب رو دوبار آوردی

ای وای! حتما اشتباه شده ! شیوا بوده ...مرسی اطلاع دادی!


   
lord_samn، banooshamash و Mina واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
mr.khas63
(@mr-khas63)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 916
 

اصلا اینا رو نمیدونستم مرسی بابت تاپیک...بعضی اساطیر در کشور ها و تمدن های متفاوت وجود دارن...البته گاهی ویژگی متفاوتی دارن نسبت به کشور یا تمدن دیگه


   
lord_samn و berta واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Lord_SaM@N
(@lord_samn)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 97
 

کاش در مورد آسوراها هم مي نوشتي تقريبا در اساطير هند مترادف شياطين هستند چرا که در فرهنگ آن ها نيز روبروي هر خدا يک ديو وجود دارد


   
پاسخنقل‌قول
berta
(@berta)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 121
شروع کننده موضوع  

‌ ‌ ‌ ‌ ‌

اجنا ajnā

در اساطیر و افسانه‌های هند، اجنا یا چاکرا، مرکز معنوی در جسم لطیف(روان)، واقع در میان ابروهاست که برپایه آموزه‌های کوندالینی (kundalini)، در روش‌های یوگا شکل آن مانند یک گل نیلوفرآبی با دو گلبرگ متصور شده‌است.

اجانتا ajāntā

در اساطیر و افسانه‌های هند، اجانتا یا آجانتا مکان معروفی است در نزدیکی اورانگاباد (Aurangabad) که معبد و غاری مقدس، متعلق به هندوان در آن واقع شده‌است و پیشینه آن به سده دوم قبل از میلاد تا سده هفتم میلادی باز می‌گردد. اجانتا همچنین از نگاه پیکرنگاری خدایان هندویی شایان توجه است.

اجا اکاپاد ajā ekāpād

در اساطیر و افسانه‌های هند، اجاکاپاد _بزی که یک پایش بلند از دست‌ها و پاهای دیگرش است_ یکی از خدایان ودایی که غالبا با نام پشتیبان آسمان از او یاد می‌شود. او مفاهیمی چون نیزه ایندرا محور و بنیان جهان آفرینش گیتی مفهوم دیگر واژه اجا به عنوان سرچشمه نازاده جهان و جانوران ویژه را درخود می آمیزد‌. او بدین گونه مراحل گوناگون آفرینش را به عنوان یک قربانی گیتایی و بی هیچ نیروی ماورایی نماد پردازی میکند.


   
پاسخنقل‌قول
هالی
(@s-n-p)
Estimable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 209
 

واقعا هندیها هم از این چیزا دارن. من فکر می‌کردم در نهایت خدای عشق داشته باشن و آواز((102))


   
berta واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
اشتراک: