سلام به همه ی دوستان
تصمیم گرفتم کتابم رو اینجا هم به اشتراک بزارم. داستان من در حقیقت فن فیکشنی هست برای فیلم سینمایی "The Dark Knight " اثر کریستوفر نولان و داستان جوکر رو بعد از اینکه به آرکهام فرستاده میشه دنبال می کنه.
خلاصه داستان : هارلین کوئینزل روانشناس جوانیست که برای اولین بار با پرونده ای رو به رو می شود که قرار است آینده ی شغلیش را در بیمارستان روانی آرکهام بسازد. پرونده ی "جوکر " جنایتکاری که مدتیست آرامش را از ساکنین شهر گتهام گرفته است. اما پس از دستگیری توسط بتمن حالا در چنگال قانون به دام افتاده. او را به آرکهام فرستاده اند و تحت نظارت شدید امنیتی می باشد. هارلین می خواهد جوکر را بشناسد و در صورت امکان درمانش کند، آیا می تواند ؟ یا مثل همه ی قربانیان جوکر بازیچه ی ذهن پیچیده ی او می شود ؟
امیدوارم از خواندنش لذت ببرید و فراموش نکنین نظر های شما به من قوت بیشتری برای ادامه می ده.
با تشکر
آتوسا
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پستها ادغام شدند - - - - - - - - -
سلام.
فن قشنگی نوشتی و خوب پیش بردیش. فقط چیزی که برای من سالهاست سواله اینه که چرا همه مجذوب جوکر میشن. درسته که به نوعی نابغست اما این همه جذب شدن به این شخصیت برای من غیر قابل درکه. به نظرم شما هم در نهایت مجذوب جوکری و سعی داری قویتر از چیزی که هست به تصویر بکشیش. این نکته تو صفحات آخر نوشتتون خیلی پررنگه. به نظر من وقتی که شخصیت اصلی داستان این همه تو فکر جوکره این نشون دهندۀ اینه که نویسنده بیش از اون به جوکر فکر کرده. البته نکتۀ اصلی اینه که این فن متعلق به شماست و هرجوری دلتون میخواد میتونید پیش ببریدش و حرفای من ی نظر شخصی و فاقد اعتباره.
ی چیزی که از اوایل داستان به ذهنم اومد این بود که ای کاش شما به جای نوشتن فن، داستان خودتون رو مینوشتید. قلمتون به قدری گیرا هست که بتونید داستان خودتون رو داشته باشید.
امیدوارم در هر حرکت از زندگیتون موفق باشید
@ghoghnous13 103466 گفته:
سلام.
فن قشنگی نوشتی و خوب پیش بردیش. فقط چیزی که برای من سالهاست سواله اینه که چرا همه مجذوب جوکر میشن. درسته که به نوعی نابغست اما این همه جذب شدن به این شخصیت برای من غیر قابل درکه. به نظرم شما هم در نهایت مجذوب جوکری و سعی داری قویتر از چیزی که هست به تصویر بکشیش. این نکته تو صفحات آخر نوشتتون خیلی پررنگه. به نظر من وقتی که شخصیت اصلی داستان این همه تو فکر جوکره این نشون دهندۀ اینه که نویسنده بیش از اون به جوکر فکر کرده. البته نکتۀ اصلی اینه که این فن متعلق به شماست و هرجوری دلتون میخواد میتونید پیش ببریدش و حرفای من ی نظر شخصی و فاقد اعتباره.
ی چیزی که از اوایل داستان به ذهنم اومد این بود که ای کاش شما به جای نوشتن فن، داستان خودتون رو مینوشتید. قلمتون به قدری گیرا هست که بتونید داستان خودتون رو داشته باشید.
امیدوارم در هر حرکت از زندگیتون موفق باشید
ممنون از شما دوست عزیز.
من داستان اورجینال هم دارم ولی فعلن این یکی رو 14 فصل بردم جلو :دی به زودی تموم میشه و داستان بعدیم رو اینجا می ذارم ممنون از همراهیتون
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پستها ادغام شدند - - - - - - - - -
فصل های چهارم تا چهاردهم قرار گرفت