پسر بچه ای تند خو در روستایی زندگی میکرد. روزی پدرش جعبه ای میخ به او داد و گفت هربار که عصبانی میشود و کنترلش را از دست میدهد باید یک میخ در حصار بکوبد. روز نخست پسر 37 میخ در حصار کوبید. اما به تدریج تعداد میخ ها در طول روز کم شدند. او دریافت که کنترل کردن عصبانیتش آسان تر از کوبیدن آن میخها در حصار است. در نهایت روزی فرا رسید که آن پسر اصلا عصبانی نشد. او با افتخار این موضوع را به اطلاع پدرش رساند و پدر به او گفت باید هر روزی که توانست جلوی خشم خود را بگیرد یکی از میخهای کوبیده شده در حصار را بیرون بکشد. روزها سپری شدند تا اینکه پسر همه میخها را از حصار بیرون آورد. پدر دست او را گرفت و به طرف حصار برد.
"کارت را خوب انجام داری پسرم. اما به سوراخهای حصار نگاه کن. حصار هیچوقت مثل روز اولش نخواهد شد. وقتی موقع عصبانیت چیزی میگویی، حرفهایت مثل این، شکافهایی برجای میگذارند. مهم نیست چند بار عذر خواهی کنی، چون اثر زخم همیشه باقی می ماند."
مراقب حرفهایتان باشید، چون می توانند بسیار آزار دهنده باشند و اثراتشان برای سالها باقی بماند.
(خیلی این داستان رو دوست دارم، اولشم چیزی ننوشتم که زیباییش از بین نره، اسم تاپیک رو هم جوری انتخاب کردم که موضوع رو لو نده.به نظرم درس خیلی خوبی توی دل این متن هست.)
بدتر از حرفایی که موقع عصبانیت میزنیم و نباید بزنیم، حرفایی هستن که بی قصد و غرض میگیم و تعبیر سوء ازشون میشه یا ناخواسته به طرف مقابل ضربه میزنن... اینا خیلی بدترن، چون اغلب متوجه زخمی که میزنن و سوراخی که به جا میذارن نمیشیم...
داستان قشنگ و آموزنده ای بود،
ممنون ((48))
@ghoghnous13 102860 گفته:
پسر بچه ای تند خو در روستایی زندگی میکرد. روزی پدرش جعبه ای میخ به او داد و گفت هربار که عصبانی میشود و کنترلش را از دست میدهد باید یک میخ در حصار بکوبد. روز نخست پسر 37 میخ در حصار کوبید. اما به تدریج تعداد میخ ها در طول روز کم شدند. او دریافت که کنترل کردن عصبانیتش آسان تر از کوبیدن آن میخها در حصار است. در نهایت روزی فرا رسید که آن پسر اصلا عصبانی نشد. او با افتخار این موضوع را به اطلاع پدرش رساند و پدر به او گفت باید هر روزی که توانست جلوی خشم خود را بگیرد یکی از میخهای کوبیده شده در حصار را بیرون بکشد. روزها سپری شدند تا اینکه پسر همه میخها را از حصار بیرون آورد. پدر دست او را گرفت و به طرف حصار برد.
"کارت را خوب انجام داری پسرم. اما به سوراخهای حصار نگاه کن. حصار هیچوقت مثل روز اولش نخواهد شد. وقتی موقع عصبانیت چیزی میگویی، حرفهایت مثل این، شکافهایی برجای میگذارند. مهم نیست چند بار عذر خواهی کنی، چون اثر زخم همیشه باقی می ماند."
مراقب حرفهایتان باشید، چون می توانند بسیار آزار دهنده باشند و اثراتشان برای سالها باقی بماند.
(خیلی این داستان رو دوست دارم، اولشم چیزی ننوشتم که زیباییش از بین نره، اسم تاپیک رو هم جوری انتخاب کردم که موضوع رو لو نده.به نظرم درس خیلی خوبی توی دل این متن هست.)
داستان قشنگی بود اما دو حالت داره یا درست بیان نشده یا اگه درست بیان شده خود داستان اشتباهه
عصبانیت و خشم دوتا از ویژگی های مهم انسانی هستن که واقعا لازم هستن این دوتا ویژگی یک برون ریزی از نظر روانشناسیه که باعث تخلیه آدم میشه
در نتیجه نباید کاملا فرو خوردش و آتیششو خاموش کرد چرا؟ چون باعث درون ریزی میشی و روان شناس ها و (خود منم موافقم) میگن این درون ریزی منتهی به نفرت میشه که خیلی خیلی بدتر از دوتای قبله و 1- پدر خود شخص رو در میاره 2- وجهه منفی و تخریب بیرونیش (اگه بیرون بریزه) خیلی خیلی خطرناک تر از یک عصبانیت زودگذر و ساده است
مثل یک میوه لک دار که اگه لکشو نگیری کلش گندیده میشه و دیگه بدرد نمیخوره.
در نتیجه بهتره بجای فروخوردن خشم و عصبانیت اونهارو به شکل دیگه ای تخلیه کنیم
مثلا یسری روشهایی که روانشناسا پیشنهاد میدن نقاشی کشیدن و سوزوندن اونه(مثلا پرتره کسی که ازش عصبانی هستید رو بکشید حتی اگه حدودی و ساده باشه و اونو آتیش بزنید بجای اینکه بهش فحش بدید یا ...)، خرد کردن هیزم، آتیش زدن چوب خشک و از این دست موارده
نتیجه:
اگر از کسی ناراحت/عصبانی/ خشمگین یا ... بودید یا بهش بگید، یا به جای تخلیه خودتون روی یه شخص (که بعدش پشیمون شید) با یک نکته انحرافی خودتون رو تخلیه کنید تا به نفرت از اون شخص نرسید ((231))((231))((231))((231))((231))((72))((231))((231))((231))((231))((231))
پ.ن: به قول حانیه: i hate u all ((231))
@admiral 102917 گفته:
داستان قشنگی بود اما دو حالت داره یا درست بیان نشده یا اگه درست بیان شده خود داستان اشتباهه
عصبانیت و خشم دوتا از ویژگی های مهم انسانی هستن که واقعا لازم هستن این دوتا ویژگی یک برون ریزی از نظر روانشناسیه که باعث تخلیه آدم میشه
در نتیجه نباید کاملا فرو خوردش و آتیششو خاموش کرد چرا؟ چون باعث درون ریزی میشی و روان شناس ها و (خود منم موافقم) میگن این درون ریزی منتهی به نفرت میشه که خیلی خیلی بدتر از دوتای قبله و 1- پدر خود شخص رو در میاره 2- وجهه منفی و تخریب بیرونیش (اگه بیرون بریزه) خیلی خیلی خطرناک تر از یک عصبانیت زودگذر و ساده است
مثل یک میوه لک دار که اگه لکشو نگیری کلش گندیده میشه و دیگه بدرد نمیخوره.
در نتیجه بهتره بجای فروخوردن خشم و عصبانیت اونهارو به شکل دیگه ای تخلیه کنیم
مثلا یسری روشهایی که روانشناسا پیشنهاد میدن نقاشی کشیدن و سوزوندن اونه(مثلا پرتره کسی که ازش عصبانی هستید رو بکشید حتی اگه حدودی و ساده باشه و اونو آتیش بزنید بجای اینکه بهش فحش بدید یا ...)، خرد کردن هیزم، آتیش زدن چوب خشک و از این دست موارده
نتیجه:
اگر از کسی ناراحت/عصبانی/ خشمگین یا ... بودید یا بهش بگید، یا به جای تخلیه خودتون روی یه شخص (که بعدش پشیمون شید) با یک نکته انحرافی خودتون رو تخلیه کنید تا به نفرت از اون شخص نرسید ((231))((231))((231))((231))((231))((72))((231))((231))((231))((231))((231))
پ.ن: به قول حانیه: i hate u all ((231))
سلام. بحث تخصصی شد پس من برم.((54))توی این داستان منظور همون خشم بد بوده قطعا ولی ممنون که انقدر خوب از دید روانشناسی ( و البته خودت((102))) توضیخات تکمیلی دادی.((19))